آشوب بصری در چهره اصفهان

وضعیت زیبا‌سازی و دستاوردهای هنر شهری در اصفهان، نگران‌کننده است. زمانی موضوع حساس‌تر می‌شود که ضرورت و اهمیت آثار هنری در شهر مورد تأمل و چرایی قرار ‌می‌گیرد و این سؤال به جد مطرح می‌شود که شهر ازنظر جنبه‌های دیداری، آثار هنری و زیبا‌سازی به کجا می‌رود؟ در چه مسیری قرار دارد؟ و مهمتر از هر موضوعی، هویت شهر اصفهان کجاست؟

آشوب بصری در چهره اصفهان

اصفهان امروز/ سید محسن علوی‌نژاد(استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان): وضعیت زیبا‌سازی و دستاوردهای هنر شهری در اصفهان، نگران‌کننده است. زمانی موضوع حساس‌تر می‌شود که ضرورت و اهمیت آثار هنری در شهر مورد تأمل و چرایی قرار ‌می‌گیرد و این سؤال به جد مطرح می‌شود که شهر ازنظر جنبه‌های دیداری، آثار هنری و زیبا‌سازی به کجا می‌رود؟ در چه مسیری قرار دارد؟ و مهمتر از هر موضوعی، هویت شهر اصفهان کجاست؟

زیبایی در مفهوم شهر، موضوع بسیار پیچیده و وسیعی است، می‌توان آن را تشبیه به موجود زنده‌ای کرد که از سویی دائم در حال تحول است و نیازمند تغییر، بنابراین نمی‌توان آن را تابع الگو و مدل‌های قراردادی، ژورنالیستی، بیرون محیطی و از ‫پیش ‌تعیین‌شده‌ای کرد و از سوی دیگر نمی‌شود آن را آزاد گذاشت تا بر اساس سلیقه‌های شخصی، شهر را به آشوب کشاند و هر قسمتی از شهر را به شکل و نقشی درآورد. زیبایی شهری، کیفیتی است که ضرورت دارد در پاسخ به نیازها و تابع شرایط و الزامات محیط خود شکل ‌گیرد و وحدت تجسمی خود را حفظ کند. به این معنا نقش محیط، از محوری‌ترین مؤلفه‌ها است و بی‌توجهی به آن و شخصی‌نگری، مهم‌ترین عامل آسیب‌زا در زیباسازی و دستاورد‌های هنر شهری، به‌ویژه دستاوردهای ماندگار است.

به همین دلیل است که چهره اصفهان، نگران‌کننده‌ است و تلاش درخور توجه متولیان زیبا‌سازی اصفهان، به‌ویژه در طی ‌سال‌های گذشته، آن‌چنان‌که باید، نتوانسته از آ‌شوب‌زدگی بصری آن بکاهد و در اغلب موارد بر آن افزوده است. به نظر می‌رسد در فرایند طراحی زیبا‌سازی اصفهان، محیط و عوامل محیطی شهر، در اولویت نخست نیست و به شاخصه‌ها و تفاوت‌هایی که این شهر را ازنظر اقلیمی، فرهنگی و تاریخی از دیگر شهرها متمایز کرده، توجه نمی‌شود. ازاین‌رو چهره‌ اصفهان، به‌شدت به معضل شبیه شدن به دیگر شهرها گرفتارشده است. انتخاب نوع ساختمان‌ها، دیوارنگاره‌ها یا نقاشی‌های دیواری، نمای ساختمان‌ها، تندیس‌ها و احجام شهری‌، مبلمان، فضاهای سبز و گونه‌های گیاهی، بیشتر درگیر تقلید، مد، برنامه‌ریزی‌های فرامحیطی، فرد‌محوری و سلیقه‌های شخصی شده‌ تا توجه به محیط‫محوری.

این در صورتی است که در زیباسازی و خلق دستاورد‌های هنری یک شهر، شخصیت‌پردازی و بارز ساختن و زنده‌ نگه‌داشتن تفاوت‌های یک شهر از شهرهای دیگر، یک اولویت بنیادی است. مزید بر اینکه شهرهای باهویتی همچون اصفهان از جایگاه حساس‌تری برخوردارند، زیرا نه‌تنها در ایران، بلکه در جهان، به‌عنوان یک شهر خاص شناخته‌شده‌اند، شهری با بافت و گنجینه‌ معتبر تاریخی که میراث فرهنگی چند صدساله‌ و آثار بی‌بدیل و منحصربه‌فردی به امانت دارد.

ازاین‌رو به نظر می‌رسد زیباسازی نوین اصفهان ازنظر دیداری و بصری، مبتلابه برهنگی هویت است یا در این مسیر قرار دارد. البته ناگفته نماند که امروزه نه‌تنها در ایران، بلکه در اکثر نقاط جهان، شهرها به شکل ناباورانه‌ای به سمت شبیه شدن پیش می‌روند. ازاین‌رو دور از ذهن نیست که جاذبه‌های فرهنگی، اقلیمی و تاریخی شهرها روزبه‌روز در آینده‌ای نه‌چندان دور کوچک و کوچک‌تر شود و شهرها دیگر قادر به پاسخ‌گویی مناسب در برابر صنعت توریسم نباشند. البته ناگفته نماند که اجرای برخی از فعالیت‌های هنری فرامحیطی که مبتنی بر دانش هنری روز دنیا است، اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان نشاط شهروندان را از مشاهده‌ این آثار نادیده گرفت یا آنها را از آن محروم کرد، مزید بر اینکه باید در مکان‌یابی چنین آثاری در شهرها، کارشناسی دقیقی صورت پذیرد تا در تقابل با بافت غالب شهر قرار نگیرد.

در یک تحلیل جزئی‌تر به دستاورد‌های هنر شهری امروز اصفهان، می‌توان عدم توجه به عوامل محیطی را بهتر دریافت. مجسمه‌های واقع‌گرایانه از پیکره‌ها و شمایل خیالی از بزرگان و مشاهیر که در نقاط مختلف شهر به‌صورت پراکنده قرارگرفته‌اند، نمونه‌ای از این دستاوردها است. چنین آثاری به لحاظ ساختار و روش، تأثیرپذیری ضعیف و ناقصی از 700 سال پیش اروپا را به یاد می‌آورد. درواقع چه تناسبی بین این آثار با پیشینه‌ فرهنگی این شهر وجود دارد؟ زمانی که چنین آثاری به‌عنوان نماد شهری قلمداد می‌شود و در ورودی‌های اصلی و فرعی شهر، حدود و حریم بافت تاریخی، گذرگاه‌های پررفت‌وآمد و محیط‌های شاخص فرهنگی و ملی پراکنده و نصب می‌شود، چه بازتابی به‌ویژه از سمت نسل جوان دارد؟ این موضوع ازنظر گردشگران خارجی و داخلی هم می‌تواند درخور توجه باشد.

نکته دیگر، موضوع بهره‌برداری از نماد‌ها و نشانه‌های بصری پیشین اصفهان، مثل نگاره‌های هندسی و غیرهندسی، اسلیمی و ختایی، گل‫اناری و بته‌جقه در دیوارنگاره‌های امروزی است. به باور دست‌اندرکاران، این شیوه، شاید راهکاری باشد تا ارتباط با هویت تاریخی و پیشین شهر صورت پذیرد. نشانه‌های بصری همانند کلمات و جملاتی هستند که به ترکیب‌های خاصی تعلق دارند و از درون فضای خاصی پدید آمده‌اند، بنابراین استفاده از آنها در متون جدید تجسمی و در بستر‌های امروزی، نیازمند به نبوغ خاصی است و سطحی‌نگری در استفاده از آنها، جلوه بی‌تناسب و ناهمگنی را با محیط پیرامون ایجاد ‌می‌کند و از وقار و متانت شهری می‌کاهد.

انتخاب گونه‌ دیوارنگاره‌ها در بزرگراه‌ها هم درخور توجه است. طرح، نقش و ترکیب آنها در اغلب موارد به کاربری مکان ربطی ندارد، درحالی‌که طرح دیوارنگاره‌های بزرگ‌راه‌ها به دلیل وضعیت خاص این مکان‌ها، نباید به‌گونه‌ای باشد که نگاه ثانویه مخاطب را به خود جلب کند، آثار فعلی به‌جز در مواردی که از نور استفاده‌شده، میدان دید و خوانش مناسبی با شرایط مکان خود ندارد و خطرآفرین هستند. ازاین‌جهت قابل‌استفاده به ‌نظر نمی‌آیند و بر ازدحام بصری محیط ‌افزوده‌اند.

مزید بر اینکه گذشته از سطوح بزرگ‌راه‌ها، بستر دیوارنگاری جدید، اغلب دیواره‌ها‌ی بلاتکلیف، بدقواره و سطوح مرده‌ شهری انتخاب‌شده است. هرچند فعال کردن چنین سطوحی به کمک قابلیت‌های هنر دیوارنگاری، راهکار مناسبی است، ولی باید دانست که چه گونه‌ای‌ از هنر دیوارنگاری می‌تواند انتخاب مناسب‌تری برای این دیواره‌ها باشد. محدود کردن قابلیت‌های دیوارنگاری شهر به این بسترها هم منجر به از دست دادن امکانات بسیار و متنوع این هنر در راستای اهداف زیباسازی شهری می‌شود.

دستاورد‌های هنر شهری اصفهان در اغلب موارد، درگیر رفتار‌های فرمایشی، ژورنالیستی، شخصی و فرامحیطی، همراه با نگاه سطحی و گذرا و توجه به مد و تقلید از آثار شهری تهران و کشورهای اروپایی و عربی است. ازاین‌رو چهره‌ شهر بیشتر به سمت بزک‌ شدن بی‌هویت پیش می‌رود یا شبیه برگه‌هایی از ژورنال تبلیغاتی می‌شود که در سطح شهر پراکنده و بر دیوارها نشسته است. غالب این آثار به دلیل انتخاب نامناسب مواد و مصالح و استفاده از رنگ‌های پلاستیک و آکریلیک ساختمانی، ماندگاری مناسبی بر بسترهای خود ندارد و به‌سرعت در اثر فرسایش عوامل محیطی، تخریب و موجب آلودگی‌های بصری می‌شود.

سخن آخر این‌که با نگاهی نه‌چندان عمیق، مشخص است که بستر‌های‌ هنری شهری اصفهان امروز که معماری‌ شهری در صدر آن قرار دارد، بیمار است. ازاین‌رو زیبا‌‌سازی فضای شهری اصفهان، همراه با حفظ ارزش‌های گذشته و توجه به شهری مبتنی بر پاسخ به ‌نیازهای روز، موضوع ساده‌ای نیست که بتوان بدون پشتوانه‌ علمی و توجه به مبانی متصور هنر شهری، به آن دست‌یافت. به‌دوراز ایده‌آل‌پردازی، راهکارهای کاربردی و عملیاتی دراین‌باره، بیش ‌از این، نیاز به مشارکت‌های بین‌رشته‌ای طراحان و کارشناسان خبره و مجرب دارد.

ارسال نظر