پالایش منظر شهری؛ امری ناگزیر

آلودگی‌های بصری در سطح شهر هیچگاه موضوعی جدی تلقی نشده است. این منظر شهری همچنین با نابسامانی‌های دیداری که با آشفتگی ساحت شهر از پی پروژه‌های بسیار طولانی‌مدت عمرانی ازجمله مترو درآمیخته، ظاهراً بنا ندارد به پایان خود نزدیک شود؛ اما برای اصفهان، شهری که آینده آن وابسته به صنعت گردشگری خواهد بود، تأمل در مباحث سیما، مبلمان و نورپردازی شهری امری ناگزیر است.

پالایش منظر شهری؛ امری ناگزیر

اصفهان امروز/احمدرضا جلوه نژاد: دودودم ناشی از ماشین‌های حفار مترو و البته پمپاژ آب‌های زیرزمینی چهارباغ برای تکمیل این پروژه و هدایت آن به‌سوی مادی‌های اطراف، بسیاری از عابرانی که از این گذر تاریخی دررفت و آمدند را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آلودگی ماشین‌های ساختمانی بزرگ گازوئیل سوز، سروصدای بالای 70 دسی‌بل این حفاری و همچنین هدر رفت سنگین آب‌های زیرزمینی، مسلماً حس خوشایندی برای مردم درگذر ندارد. بااین‌وجود، آلودگی‌های متنوع بصری نیز به‌شدت این خیابان تاریخی اصفهان را فراگرفته است، مشتی نشان از خروار که در جای‌جای شهر اصفهان نیز قابل‌مشاهده است.

این چهارباغ البته همان چهارباغی است که باوجود شور و غوغای اجتماعی در نیم‌قرن گذشته، با فضاهای مطبوع و زیبایی‌های چشم‌نواز نیز شهره بود. مهندس مهدی ابراهیمیان که طراحی داخلی هتل عباسی اصفهان را در اواخر دهه 1340 به انجام رساند، خاطره‌ای نقل می‌کند از آرتور اوپهام پوپ. او می‌گوید: «یک‌بار پروفسور پوپ از من خواست تا برای یک پیاده‌روی از هتل عباسی او را همراهی کنم. عصر یک روز ابریِ بهاری بود و تلألوی نورها از میان ابرها بر روی گنبد مدرسه چهارباغ، زیبایی شگفتی را رقم‌زده بود. پروفسور در پیاده‌روی مقابل، اینجا که اداره بیمه ایران است، در انتهای خیابان آمادگاه ایستاده بود و به مدرسه خیره شده بود. این مرد برجسته نقد هنر و معماری، رو به من کرد و گفت، این زیباترین نمایی است در سراسر جهان از یک ساختمان دستساز بشر.»

حال‌وروز این زیباترین نمای ساختمانی جهان، این سال‌ها رقت‌بار است. از تابلوهای فلزی و بنرهای متعدد آویزان گرفته تا داربست‌هایی که برای نمایشگاه‌های موقت کتاب و سی‌دی که در کنار آن برپا شده است. همچنین است کاشت درخت‌هایی در این بخش که به‌رغم سایر نقاط شهر برای این نقطه بخصوص به‌هرروی کج‌سلیقگی است و مانع دید شدن تمام و کمال زیبایی‌های این بنای زیبا.

این بی‌دقتی‌ها در نورپردازی بناهای تاریخی ما نیز کاملاً به چشم می‌آید. نورپردازی دهانه‌های پل‌های تاریخی که عمدتاً برای ناظری که سوار بر خودرو است، طراحی‌شده از این جمله است. نورپردازی از کف بنا که چشم ناظرانی که پیاده برای قدم زدن بر روی پل‌های خواجو و سی‌وسه‌پل می‌گذارند را آزار می‌دهد.

هر یک از فضاهای شهری، به‌ویژه فضاهای عمومی که از سده‌ها پیش به ما رسیده است دارای شخصیت، حس و حال خاص و بار معنایی ویژه‌ای است که نورپردازی آن‌ها نه‌تنها به‌منظور ایجاد روشنایی که باید در جهت مأموریت و کارکرد آن فضا در شهر و معنا و مفهوم آن باید طراحی شود. برای نمونه در طراحی نورپردازی میدان نقش‌جهان، اهمیت جلوه‌گری عناصر اصلی میدان، طرح‌های گنبدها، قدمت، شکوه تاریخی این میدان باید لحاظ شود، اما پرشمار چراغ‌کاری در فضای سبز میدان، طراحی میله‌هایی کوتاه و پرتعدادِ روشنایی که تمرکز را از ساختمان‌های تاریخی به سمت صحن میدان تغییر می‌دهد و این نورهای کنترل نشده، عکاسی و کارکردهای متناسب با گردشگری در شب در این میراث جهانی را کمرنگ می‌کند، مسلماً باید موردبازنگری قرارگیرد.

مبلمان شهری خود داستان دیگری است که باید متناسب با هویت شهری موردتوجه قرار گیرد. علی سجادیه، پژوهشگر گرافیک دراین‌باره معتقد است که در هویت شهری، ویژگی‌های کیفی موجب تشخيص عنصري از عناصر ديگر و تمایز آن‌ها در کالبد شهر می‌شود و ارتباط انسان با محیط و فضای معمارانه او را تعریف می‌کند، به‌طوری‌که برای فرد، احساس تعلق‌خاطر و مکان‌مندی ایجاد می‌کند. در اینجا شهر به‌مثابه یک اثر هنری است که تمامی مسئولان شهر و مردم در مشارکتی متقابل خالق آن هستند. از همین رو ایجاد مبلمان شهری صرفاً در قالب فرم‌گرایی و عملکردگرایی یا برخورد هنری کافی نیست و باید به خاطره جمعی و حافظه تاریخی یک شهر احترام گذاشت. برای یک گردشگر خارجی یا داخلی، رمزگشایی نمادها و عناصر شهری، علاوه بر معماری شهر به‌واسطه مبلمان و گرافیک شهری میسر است.

به اعتقاد سجادیه، بناهای یادمانی شهر، میراث فرهنگی و تاریخی مردم است و در تملک گروه خاصی نیست، ازاین‌رو باید در نگهداری خشت خشت آن حساس بود و نباید یک میخ هم بر روی دیوارهای آن بدون حساب کوبیده شود، چه رسد به نصب بنرهایی بزرگ که خشت‌های آن باید تحملش کند.

سجادیه، مدرسه سیصدساله چهارباغ را یکی از این بناها می‌داند و می‌گوید نصب هر تابلو و بنر بر روی دیوارهای آن خطا است و هویت نمای آن را خدشه‌دار می‌کند. البته این‌گونه رفتارها برای دیگر بناهای تاریخی نیز مصداق دارد و باید از آن پرهیز شود. هتل هتل جهان که یکی از هتل‌های مهم خیابان چهارباغ دوره پهلوی بوده، می‌توانست بازسازی و تعمیر شود، تابلوهای روی آن کنار برود و تبدیل به یک بنای گردشگری شود، درحالی‌که اکنون متروکه و ورودی آن بسته است و فروشگاه‌هایی در پایینش فعالیت می‌کنند، به‌طوری‌که نمای آن چهره زشتی یافته است. البته او امیدوار است مترو از زیر آن نگذشته باشد.

ازنظر این طراح گرافیک برای نصب تابلوها بر نمای فروشگاه‌ها باید دو محدودیت در نظر داشت؛ یکی محدودیت در سطح و ارتفاع تابلوها و دیگر محدودیت در فرم، نور، جنس و رنگ. به‌ویژه به‌کارگیری نور فلورسنت و نئون‌ها.

بااین‌حال یک پدیده ضد فرهنگی بر همه مسائل موجود می‌افزاید. درواقع تقلیل مفاهیم در زیبایی سازی شهری نیز خود یک مسئله جدی است. میلاد سیاح، یک منتقد هنری درباره آنچه در کلان‌شهرها و به‌ویژه در پایتخت در جریان است می‌گوید: «روند تخریب و تغییرات گسترده باهدف تبدیل شهرها به مراکز بزرگ خرید به طرز سرسام‌آوری در جریان است. شهرداری‌ها می‌خواهند از روند بی‌وقفه تخریب وجهی زیبایی‌شناسانه بسازند و دال تخریب را به پیرایش شهری بدل کنند، همان‌گونه که امر زیبایی‌شناسانه را تنها با حذف آلودگی بصری پیوند بزنند. در برنامه‌ریزی جامع شهری قرار بود به شهر پاک و شهر سبز دست‌یابیم، اما راه‌حل امروز نه با جلوگیری از ساخت بی‌رویه‌ی مجتمع‌های تجاری، اعطای مجوزهای غیرقانونی برج باغ‌ها، فروش تراکم و دادن رانت به نهادهای شبه‌دولتی و… بلکه با زدودن عناصر نامتجانس و زننده‌ی بازمانده از همین فعالیت‌ها از چهره‌ی شهر است که بحران را قابل‌حل می‌سازد. آن‌ها در تلاش‌اند که شهر نه در محیط زندگی بلکه با تطهیر سیمای آلوده شهر بدل به شهری پاک و سبز کنند.»


برای خواندن یادداشت سید محسن علوی‌نژاد اینجا کلیک کنید
ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار