چهره‌های همیشه حق‌به‌جانب!

مشکل اصلی تشکل در دامنه دولت و همچنین قوه مقننه این است که بیشتر آنها که به نحوی وارد آن می‌شوند در نخستین فرصت نگاه به گذشته را کنار گذاشته و نه در حال بلکه تمام اوقات خود را در رویای آینده‌شان سپری می‌کنند

حسن روانشید- اصفهان امروز: مشکل اصلی تشکل در دامنه دولت و همچنین قوه مقننه این است که بیشتر آنها که به نحوی وارد آن می‌شوند در نخستین فرصت نگاه به گذشته را کنار گذاشته و نه در حال بلکه تمام اوقات خود را در رویای آینده‌شان سپری می‌کنند و این پدیده نادر باعث می‌شود به بیماری بدون دارو و درمان «چهره‌های همیشه حق‌به‌جانب» مبتلا شوند! اما چگونه می‌شود این اپیدمی غیرقابل علاج را که مسری است پیشگیری کرد؟ شاید تنها راه معالجه کسانی که به آن مبتلا شده‌اند کنار رفتن از سمت‌های خود همچون سخنگوی سابق دولت باشد و برای پیشگیری از سرایت آن تشکیل کلاس‌های آموزشی فشرده برای آنهایی است که قصد دارند وارد حیطه مسئولیت‌های کشوری شوند. جهش‌های سریع از پله نخست نردبان به آخرین نقطه خواه‌ناخواه پرنده را به‌نوعی خودشیفتگی ناخواسته دچار کرده تا جایی که هر آنچه به مخیله‌اش رسوخ می‌کند را درست و بدون نقص می‌داند بنابراین اصلاح معایب گفتاری و تفکری این شخص که اکنون پست یا مقامی حساس دارد بس مشکل و شاید غیرممکن به نظر می‌رسد ازاین‌جهت تنها راه‌حل مسئله و دفع معضل بیماری حذف آن از سمتی است که در اختیار دارد اما باید مراقب بود نفر بعدی نیز همین شرایط را نداشته یا به آن دچار نشود. به نظر می‌رسد برای واکسیناسیون راه چاره آموزش قبل از مسئولیت و تخلیه بادهای اضافی از کله‌هایی است که بی‌مقدمه پر از طرح‌های بی‌سامان و فاقد پشتوانه عملی و تجربی است. شاید هم شکست‌ها درزمینه فعالیت‌های اقتصادی و از بعدی اجتماعی زاییده همین نقص در انتخاب مسئولان ناپخته باشد. دولت‌ها در سال‌های اخیر با مشکل کمبود سخنگو و عوامل ارتباط‌جمعی که خرد این کار را نه‌تنها با داشتن مدرک بلکه در درون داشته باشند روبرو بوده است. بیشتر آن‌هایی که پست‌ها را اشغال می‌کنند کسانی هستند که بر اساس سهمیه‌های موردنیاز به استخدام درآمده یا انتقال‌یافته‌اند اما وقتی می‌خواستند برابر قوانین استخدامی احکام آنها را صادر کنند با کمبود پست هم‌تراز روبرو شده و به‌ناچار بر ردیف‌های موجود مستقر می‌شدند و نداشتن مسئولیت در این سمت‌ها آنها را مجاب می‌کرد تا سال‌ها درجا بزنند که دری به تخته خورده و ترقی کنند! سکوی پرتاب در مسند ارتباط ‌جمعی سال‌هاست جاافتاده و بیشتر کسانی که در این پست‌های بلامتصدی و ابن‌الوقت جایگزین می‌شوند اگر موقعیت‌شناس باشند مرید صم بکم مدیران خود باقی مانده و هر آنچه را که دیکته می‌کنند به مرحله اجرا می‌گذارند تا سوپاپ اطمینان باشد! وسعت این پدیده در همه مراحل ارتباط‌جمعی ادارات و ارگان‌های دولتی و حتی بخش خصوصی صادق است تا جایی که هم‌اکنون فلسفه اصلی روابط عمومی به حاشیه رفته و ملاقات جامعه با شاغلان و بویژه مدیران آن مشکل‌تر از حشرونشر با دیگر مسئولانی است که وظیفه و جایگاهی در این زمینه ندارند! بیشتر سخنگویان نیز آیینه‌ای هستند از بخشنامه‌ها و نقطه‌نظرهای مدیریتی از نوع شکرشکن شیرین‌گفتار که مطالب را طوطی‌وار بازگو کرده درحالی‌که امکان دارد شخصا با مفاد آن مخالف باشند! از همه عجیب‌تر زمانی است که سخنگویی پا را از طوطی بودن فراتر گذاشته و پاسخ‌های عجیب‌وغریبی به مخاطبان یا اصحاب رسانه می‌دهد که در هیچ قوطی عطاری پیدا نمی‌شود تا جایی که مدیران ارشد را هم از محتوای این جواب‌ها به تعجب وا می‌دارد! پس از سخنگوی سابق دولت این روزها چشممان به افاضه کلام طوطی شکرشکن شیرین‌گفتار سازمان هواپیمایی کشوری روشن می‌شود که آسمان را به زمین می‌دوزد تا علت گرانی بلیت هواپیماها را که بعضی از آنها بیش از 200 درصد بوده است عادی جلوه دهد!

ادامه دارد

ارسال نظر