چرا تمرکززدایی نمیشود؟
چالشها و بحرانها و حتی تنشهای ناخواسته نباید مانع فعالیت مستمر و استاندارد در بهداشت و تندرستی جامعه باشد بلکه ایجاب میکند تا در این برهه از زمان تلاشها مضاعف شود.
حسن روانشید- اصفهان امروز: چالشها و بحرانها و حتی تنشهای ناخواسته نباید مانع فعالیت مستمر و استاندارد در بهداشت و تندرستی جامعه باشد بلکه ایجاب میکند تا در این برهه از زمان تلاشها مضاعف شود. اما انگار جریانات ایجادشده و لحظهای در کشور تابع و متبوع یکدیگر هستند که اگر نسیمی وزیدن گرفت داربستهای فلزی و تابلوهای تبلیغاتی که با استحکام اولیه نصب نشدهاند خرابشده و بر سر رهگذران فرود آیند! هنوز هم معضل تمرکز در پایتخت و کلانشهرهای مرکز استان در زمینههای مختلف وجود دارد و تجربیات تأسفآور متعدد در طول این سالها نتوانسته است مسئولان را متقاعد که همه ماههای سال شعبان نیست بلکه سال هجری رمضان هم دارد. دیده بانهای دورنما که اخبار رسانهها و بخصوص ملی آن را به افقهای متنوع و بهویژه بعد از ۱۴۰۴ حواله میدهند باید آگاه باشند که طول مسیر رسیدن به این آمال برنامه با آرامش کامل توأم نخواهد بود بلکه بالا و پایینهای فراوان دارد، از این نظر درحالیکه افقهای طولانی مدنظر است باید فواصل نزدیک را نیز مدیریت کرد و برای احراز موفقیت کامل در رسیدن به اهداف و آینده روشن جامعه دست اندازهای جاده را در امنیت کامل
گذراند. هرچند وقت یک بار مصاحبهای کلیشهای در گوشهای از کشور برگزار میشود که فلسفه و تیتر آن تمرکززدایی است اما پس از چندی به بوته فراموشی می رود. آنچه بیش از همه میتواند برای یک کشوری در لحظات حساس سرنوشتساز باشد وجود امکانات درمانی کامل در اقصی نقاط آن است که اگر این مسئله حیاتی و مهم مدیریت نشود قادر است همه زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی را تحتالشعاع خود قرار دهد. همانگونه که گروههای امداد و آتشنشان ناچارند ایستگاههایی را پراکنده اما مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات روز داشته باشند، متولیان بهداشت و سلامتی نیز موظفاند برای دورانهای خاص که بههرحال برای هر ملتی در پیش است آمادگیهای لازم را فراهم کنند و در نخستین اقدام نیازهای عمومی جامعه را در دورترین مراکز مهیا کنند. بیمارستان قلب شهید رجایی تهران با پیشینه نیمقرنی خود که تا این زمان و پس از گذراندن دوران پرتنش هشتساله دفاع مقدس توانسته بود روی پای خود ایستاده و بهعنوان معتبرترین و بزرگترین مرکز قلب و عروق خاورمیانه خدمتگزار باشد اما این روزها قافیه را باخته و میرود تا همه نظم و انضباط مورد لزوم این مرکز حساس و استراتژیک را که
نیمقرن در آن نهادینه شده بود از دست بدهد! این بیمارستان اگرچه در قلب پایتخت 12 میلیون نفری واقعشده اما در این سالها و به کمک وزارت بهداشت و درمان میتوانست دیگر بیمارستانهای مشابه خود را در اقصی نقاط کشور همیاری کرده و مجهز کند تا هزاران بیمار تحت عمل جراحی قرارگرفته آن در سراسر کشور ناچار نشوند برای کوچکترین مسئله ازجمله داروهای حیاتی و اساسی مثل قرص وارفارین عازم پایتخت شوند که پس از طی یک پروسه یکروزه و پرداخت ارقام متفاوت و برداشت چندین سربرگ سفید از نسخ دفاتر بیمه آنها با عناوین مختلف بهجای پزشک فوقتخصص تنها توسط اینترن و رزیدنتهای حاضر در درمانگاه معاینه و با دریافت نسخهای که داروی حداکثر یک ماه آنها را تأمین میکند به شهر و دیار خود در دورترین نقاط کشور برگردند. کجا هستند پزشکانی که عناوین استاد را با خود دارند و تنها تابلوی آنها بالای سر در اتاقهایشان در کلینیک این بیمارستان نصبشده درحالیکه خودشان در آمریکا، کانادا و استرالیا به سر میبرند اما قبضهای صندوق بهنام دریافت و برگههای سر نسخه دفاتر بیمه و ویزیت از کارتخوانها به نام آنها برداشت میشود؟! درحالیکه کلان مرکز درمانی کشور
قادر به تأمین داروهای اساسی بیماران خود برای حداقل یک دوره ششماهه نیست تا ناچار نشوند ماهی یک بار خودشان را به پایتخت برسانند.
ادامه دارد
ادامه دارد