جنجال حمید فرخ نژاد؛ دفاع از خود با زدنِ همه!
حرفهای بازیگر جنجالی درباره علیز، گرین کارت آمریکا، قالیباف و میزان دستمزدش در مصاحبه با یک تلویزیون اینترنتی جنجال زیادی به پا کرده است. در ادامه نکات مهم این مصاحبه را خواهیم خواند.
حرفهای بازیگر جنجالی درباره علیز، گرین کارت آمریکا، قالیباف و میزان دستمزدش در مصاحبه با یک تلویزیون اینترنتی جنجال زیادی به پا کرده است. در ادامه نکات مهم این مصاحبه را خواهیم خواند.
ماجرای تابعیت آمریکا
دو تابعیتی به کسی اطلاق میشود که پاسپورت کشور دیگری را داشته باشد. من گرین کارتی که دارم اجازه کار و اقامت در آمریکاست. من این اجازه را دارم اما اینجا هستم و ایرانم. در میان مردم و ترافیک و همه چیز.
گرین کارت از چند موضوع حاصل میشود، یکیاش سرمایه گذاری است که پولی را میبرند و آنجا اجازه سرمایه گذاری و اقامت میدهند. یکی از آنها گرین کارت نخبگی است. هنرمندان، ورزشکاران، افراد علمی و .. شامل آن میشوند.
برای من داستان عجیبی داشت. سال آخر دولت آقای احمدی نژاد بود. در چند تا بنیاد خیریه سفیر حسن نیت بودم. پیمان قاسمخانی دو تا بچه را معرفی کرد و گفت میتونی برای آنها کاری کنی؟
دوتا برادر بلوچ، سندرمی داشتند که سر آنها آرام آرام بزرگ میشود و در نهایت فوت میکنند. من خیلی دنبال این بودم که برای آنها کاری کنم و بفرستم خارج از کشور برای درمان. یکبار تماس گرفتند یک آقای خیری هست که میخواهد کمک کند. من هم ساعت 12 ظهر رفتم به دفتر آنها در مرکز شهر.
داشتم از خودرو پیاده میشدم که ناگهان چیزی محکم به خودروی من خورد. پس از چند دقیقه فهمیدم دوتا زور گیر بودند با قمه های بزرگ که قصد اخاذی داشتند با داد و فریاد، آنها رفتند و بعدش هم که پلیس آمد با ناراحتی به من گفت چرا مواظب نبودم!
خلاصه در آن مقطع همه اتفاق عجیب و ترسناک برای من رخ داد. تا مدت ها کابوس میدیدم و حالم خوب نبود. گفتم باید خانوادهام را حفظ کنم. خانواده ام از همه چیز برای من مهمتر است.
یک پسر دارم که آن زمان کلاس چهارم و پنجم ابتدایی بود. هرچی تلاش برای دوبی کردم اما نشد. آخر متوجه شدم آمریکا، گرین کارت برای هنرمندان و .. میدهد. با وکیلی آشنا شدم که گفت اگر جایزه جهانی دارم بیاورم.
چندتا جایزه داشتم و با مدارک خودم بردم. در حدود کمتر از دو ماه کارهای من آماده شد و گرین کارت گرفتم.
آنها را بردم و خودم برگشتم. پسرم راضی بود و با همسرم ماندگار شدند. الانم از آن موقع آنجا هستند و تعطیلات میایند اینجا. من هم هر شیش ماه یک بار مجبورم بروم که اقامتم تمدید شود.
مال و اموال
من یک آپارتمان 160 متری در پاسداران دارم . اگر ادعا میکنید هر مستغلات دیگری در هر جای دنیا دارم بیایید این را اثبات کنید.
درآمد
مثلا در مورد فیلم استرداد که گفته شد 420 میلیون گرفتم کسی نمیگوید این فیلم چند ماه طول کشیده است؟ آن فیلم 7 ماه طول کشیده بود و آن مبلغ دستمزد من برای 7 ماه بود. کار کردم نرفتم که اختلاس کنم! در همه جای دنیا همین است.
4 تا فیلم آخر من هر کدام خدا را شکر بالای 15 میلیارد تومان فروخته است. یعنی از دستمزد من، آن درآمد به دست می آید و تهیه کننده تشخیص میدهد برای کسب درآمد من را انتخاب کند. این یک بیزینس اس.
تهیه کننده که دیوانه نیست به من پول اضافه بدهد. آنها میبینند بازی من برای آنها اینقدر درآمد دارد. مطمئن باشید اگر بازیگری را پیدا کنند که هزار تومان از من کمتر بگیرد و فیلمشان همانقدر فروش کند، تهیه کننده حتما او را انتخاب میکند. من این پول ها را از دستمزد و کار قانونی به دست آورده ام.
حمایت از قالیباف
من تا زمانی که آقای قالیباف بر مسند بود جایی نبودم که ایشان حضور داشته باشد. حتی یک مراسم چهار هزار نفره نیز نبوده که من و ایشان همزمان حضور داشته باشیم ولی به عنوان شهروند میگویم که او خیلی کارهای خوب برای شهر کرد.
به جناح بندی های سیاسی کاری ندارم و از نظر سیاسی ممکن است فکر من با ایشان متفاوت باشد. افتخار میکنم روز بعد از آنکه از شهرداری رفت، در اینستاگرام به او تبریک گفتم.
در آن مدتی که شهردار بود با او حتی یک ملاقات نداشتم اما باید واقعیت را میگفتم. خیلی ها اما این کار را نکردند. برای آنکه نگاهشان سیاسی بود نگفتند. در فرهنگ سیاسی باید بالغ بشویم و واقعیت ها را بگوییم.
بازی در فیلم لاتاری
از بازی در فیلم لاتاری دفاع میکنم. نقشی که بازی کردم، همان تفکر، من بودم. یک نفری که میگوید باید تعادل برقرار شود. شاید نقش های دیگری که به من پیشنهاد میشد را قبول نمیکردم. زمانی که داور بودم گفتم باید در فیلم های آقای مهدوبان و روستایی بازی کنم. خودم زنگ زدم و گفتم میخواهم در فیلم های شما بازی کنم.
من در فیلم هایی بازی نمیکنم که یکسری از اتفاقات را وارونه نشان دهد و با تفکرات من همخوانی نداشته باشد، مثلا قلاده های طلا و پایان نامه که بخشی از تاریخ مملکت را نادیده گرفته بودند.
دوستی با سرمایه گذار شهرزاد
اخلاق داشته باشیم موقع کوبیدن و انتقاد کردن از همدیگر. مثلا الان نان در کوبیدن محمد امامی (سرمایه گذار شهرزاد) است. یا مثلا ساشا سبحانی.
من نه این پسر جوان را میشناسم و نه ارتباطی دارم. یک بار صفحه اش را رفتم تا ببینم چرا اینقدر حاشیه دارد. واقعا مدرکی پیدا نکردم که چون پدرش مقام مسئول بوده خودش نیز از طریق پدرش مال و اموالی به دست آورده است.
من میگویم اصل بر برائت افراد است و چرا تا قبل از اینکه چیزی ثابت نشده آبروی افراد را میبریم؟ فرقی هم ندارد از کدام جناح باشد. ما مسئولیم در مقابل حرف هایمان.
آقای امامی هنوز به لحاظ قانونی جرمی مرتکب نشده است. من با آقای امامی رفت و آمد داشتم اما رفاقتی نبود. مناسبت سینماست و ما با هزاران نفر در ارتباط بودیم.
فیلمی بود که پیمان قاسمخانی و آفای چگینی آمدند به من پیشنهاد دادند و من هم قبول کردم. بعدا فهمیدم آقای امامی سرمایه گذار فیلم بوده. عکس هایی که با من و او را منتشر کرده اند، خود من در صفحه ام گذاشته بودم.
بستن صفحه اینستاگرام
آنهایی که در صفحه اینستاگرامم به من فحش می دادند موفق شدند که من را تعدیل کنند. تا حالا هفت، هشت دفعه به وزارت اطلاعات احضار شدم و با آنها کل رفیق شدم ولی دلیل کم کاری من به خاطر آنها نیست. به خاطر فرزندم است که نمیخواهم خم به ابرویش بیاید.
خسته شدم از این همه توهین هایی که به من در صفحه ام میشود و پسرم آنها را میخواند و ناراحت میشود. پست ها را بستم که آن فحش ها را نبیند.
شما موفق شدید. شما آدم دارید، رسانه دارید، آدم در خارج دارید که برای من پست میگذارد و ... ما تمرکزمان را روی سینما میگذاریم.
منبع: روزنامه هفت صبح