زندگی از صعود یخ تا هبوط آتش

"احساس سربلند بیرون آمدن از یک حریق یا حادثه کم از ایستادن بر روی سکوی قهرمانی جهان نیست" این را قهرمان یخ‌نوردی جهان می‌گوید که این روزها در سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان مشغول کار است.

به گزارش ایسنا، جوان است اما جوانی را به خامی نگذرانده! جوانی برایش سکوهایی است که زندگی‌اش را برای فتح آن‌ها گذاشته و امروز می‌تواند با لبخند به آن سکوها بنگرد؛ سکوهایی که برای هر کس مسیری غیر ممکن و بعید است اما برای او مانند آب خوردن.
گویی غیرت مردانه است که رشته ورزشی‌اش را این چنین پر قدرت دنبال کرده و برای میهنش افتخار می‌آفریند؛ آن هم غیرت مردان ایرانی و در شهری مانند اصفهان که حتی در زمستانش هم کم‌تر رنگ برف را به خود می‌بیند، اما او است که لقب "پسر تاریخ ساز یخ نوردی جهان" را از آن خود می‌کند.
مدال‌های قهرمانی‌اش از سال‌های دوری نیست که خاک بر آن‌ها نشسته باشد اما او از کودکی قهرمانی را در رگ‌های خود داشته است. کودکی با استعدادی ناشناخته که آن را شیطنت کودکانه می‌نامند در حالی که سکوهای جهانی در انتظار اوست.
از تفریحات دوران کودکی می‌گوید؛ تفریحاتی که آینده‌اش را ساخته و زندگی‌اش را رقم زده است. می‌گوید در دوره تحصیلی راهنمایی آنقدر از دیوار مدرسه بالا می‌رفته که تعهد گرفتن از پدر می‌شود جزئی از برنامه هفتگی‌اش!
به واسطه همین شیطنت‌هایش برای ثبت نام در رشته سنگ نوردی به هیئت کوه‌نوردی راه می‌یابد و این می‌شود آغازگر مسیر یک زندگی ورزشی.
از همان روز اول نیز با مربی فعلی‌اش "دکتر ستایش" آشنا می‌شود و از سال 1383 تاکنون ورزش سنگ نوردی را به صورت حرفه‌ای ادامه می‌دهد.
سال 1391 مسیرش را کمی با هیجان بیش‌تر دنبال می‌کند و به شاخه یخ‌نوردی گرایش می‌یابد. این بار درب‌های تازه‌ای به سوی موفقیت به رویش باز می‌شود و به مسابقات بین المللی راه پیدا می‌کند. می‌گوید "خدا را شکر سال گذشته برایم سالی طلایی بود"
مدال طلای انفرادی مسابقات یخ‌نوردی جام جهانی در کشور ایتالیا، مدال برنز درکشور سوئیس، مدال برنز قهرمان قهرمانان در کشور روسیه، مدال طلا تیمی مسابقات قهرمانی آسیا در کشور کره جنوبی و مدال برنز مسابقات انفرادی قهرمانی آسیا در کشور کره‌جنوبی که همه را در عرض دو ماه بدست آورده است، حاصل همین "سال طلایی" است که او برای اولین‌بار برای کشور خود به ارمغان آورده است و خودش می‌گوید "توانستم پرچم عزیز کشورمان را به اهتزاز در بیاورم".
ژن بدنی و عضلات کِشَنده قوی‌اش که باعث می‌شود به راحتی بتواند از یک دیوار بالا برود را از مهم‌ترین عوامل علاقه مند شدنش به این ورزش می‌داند و ادامه می‌دهد "از زمانی که به یاد دارم عاشق ورزش‌های انفرادی بوده‌ام و به واسطه خواهرم که دانشجوری رشته تربیت بدنی بود و توسط یکی از استادان او استعدادیابی شدم و احساس کردم می‌توانم در رشته صخره‌نوردی خیلی خوب فعالیت کنم".
می‌گوید در سال 1386 در سالن سجادی خیابان آمادگاه تمرین می‌کرده است که با توجه به اتمام قرارداد هیئت کوه‌نوردی استان با این سالن، دیواره صخره‌نودی را از دست می‌دهند و این یعنی نداشتن مکانی برای ادامه تمرین‌ها!
زندگی او تنها در لذت ارتفاعات یخ و صخره خلاصه نمی‌شود، بلکه با نجات زندگی و جان مردم در هم آمیخته است.
در آن زمان ۳ ایستگاه آتش‌نشانی دارای دیواره صخره‌نوردی بوده‌اند و محمدرضا به واسطه مربی‌اش به آتش‌نشانی راه پیدا می‌کند تا تمرین‌های خود را ادامه دهد و این می‌شود آغازی برای آشنایی محمدرضا با شغل آینده‌اش...
شغلش بی ارتباط با رشته ورزشی‌اش نیست؛ شغلی پر حادثه، حساس و نجات دهنده که زندگی برخی را به دستان کوچک افرادی چون او گره زده است. شاید به واسطه همین شغل حتی شب‌ها را بدون دلهره و اضطراب صبح نکنند، اما کوچک‌ترین کارشان این است که آتش را از خانه‌های مردم شهرشان دور کنند.
از همان دوران نوجوانی که با این شغل آشنا می‌شود، در مانورها و حوادث به صورت داوطلب حضور پیدا می‌کند و بالاخره در سال 1393 به صورت سرباز امریه این سازمان فعالیت خود را آغاز می‌کند. در سال 1395 سربازی‌اش به پایان می‌رسد اما عملکرد مناسب او در سازمان و آمارهای خوبش باعث می‌شود به صورت رسمی به سازمان آتش‌نشانی بپیوندد.
"آتش‌نشانی حرفه‌ای است که با آتش و گرما سر و کار دارد اما یخ‌نوردی با یخ و سرما" اما محمدرضا این تضاد را تنها درمعنای کلمه‌اش می‌بیند و می‌گوید" در واقعیت این چنین نیست زیرا در شغل آتش‌نشانی هر لحظه باید بتوان آمادگی جسمانی خود را حفظ کرد. به دلیل مشخص نبودن زمان حادثه، چابکی و فِرز بودن در این شغل از اهمیت بالایی برخوردار است و یک آتش‌نشان باید همیشه تناسب اندام خود را حفظ کند تا خدمت رسانی بهتر انجام شود و آن تضاد در نقطه‌ای به یکدیگر می‌رسد".


محمدرضا که اکنون مسابقات مختلفی را پشت سرگذرانده و چنین شغل پر هیجانی دارد می‌گوید "برای آتش‌نشانان یک حریق مسابقه است و زمانی که از یک حادثه و حریق سربلند بیرون می‌آیی، حسی که پس از آن به شما به عنوان یک آتش‌نشان و امدادگر دست می‌دهد، کمی از سکوهای اول جهانی نیست" اما می‌داند که اگر در مسابقه مقداری کم کاری کنی، خودت رتبه‌ای را از دست خواهی داد اما در زمان حریق حادثه، آتش‌نشان مجبور است که تمام تلاش و انرژی‌اش را برای جان و مال مردم بگذارد و در چنین مواقعی است که اگر بهترین ورزشکار دنیا نیز بیاید در طی یک شیفت کاری از لحاظ جسمی کم خواهد می‌آورد و تاکید دارد که "این حرفه شوخی بردار نیست"
از اهمیت رشته ورزشی و شغلش می‌گوید؛ از اینکه زمانی که در مسابقه‌ای بین‌المللی به رقابت می‌پردازد، پرچم کشورش برایش اهمیت دارد و تلاش خود را برای برتری میان بیش از 40 کشور انجام می‌دهد تا به بهترین نتیجه دست پیدا کند و حسی خوب به تمام مردم ایران هدیه بدهد. پس از آن نیز در بعد آتش نشانی باید از مردمانی که برایشان سعی می‌کرده تا پرچم کشورشان بالا برود، حفاظت کند و صعود در هر دو مسیر را موازی با یک‌دیگر می‌داند و تاکید دارد که هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند.
وقتی از خاطرات مسابقاتش هم پرسیده می‌شود، می‌گوید "برای تمام ورزشکارانی که با آن‌ها در مسابقات بین‌المللی به رقابت می‌پرداختم، سؤال بود که چگونه در شهری که در زمستان آن دمای بالای صفر دارد، تمرین می‌کنم؟ و بعد به مسابقاتی اعزام می‌شوم که باید در دمای منفی هجده درجه به رقابت بپردازیم" اما اوست که همیشه در جواب آن‌ها از غیرت ایرانی‌ها می‌گوید که در سخت‌ترین شرایط جبران بسیاری از کمبودها را می‌کنند".
نبود امکانات کافی برای ورزشکاران اتفاق تازه‌ای نیست اما در برخی رشته‌ها بیش‌تر نمود می‌کند. آن هم در رشته‌ای که محمدرضا صفدری دنبال کرده است و تلاشش زبانزد و قابل تقدیر است. خودش می‌گوید "اگر ما امکانات و شرایط ایده‌آل‌تری داشته باشیم مسلماً عملکرد بهتری نیز خواهیم داشت. اما با وجود اینکه راه طولانی‌تری را برای رسیدن به هدف طی می‌کنیم، اما نهایت تلاش خود را برای رسیدن به هدف می‌کنیم" و این چیزی جز مردانگی و عشق را نشان نمی‌دهد.

محمدرضا صفدری که اکنون حدود ۵ سالی است که در مسابقات بین‌المللی شرکت می‌کند و یکی از حامیانی همیشگی خود را شهرداری اصفهان می‌داند و ادامه می‌دهد "از زمانی که دکتر قدرت الله نوروزی شهردار اصفهان شدند و سال گذشته که در دوره ایشان اعزام شدم، به من کمک‌هایی فراتر از قبل کردند. همچنین دکتر کامران، نماینده مردم در مجلس شورای‌اسلامی چندین سال است که یکی از حامیان اصلی من هستند و در بحث‌های اعزام، روندهای اداری و بسیاری از مشکلاتی که به صورت ناخواسته برای ما ورزشکاران پیش می‌آید، پشتیبانم بودند و از ایشان تشکر می‌کنم.
مسیر زندگی هر کس در پس تمام پیچ و خم‌هایش جوانی را نیمه راه می‌داند. راهی که صعود و نزول بسیار دارد اما نتیجه‌ای شیرین در انتظارش است. محمدرضا صفدری نیز حالا پس از سال‌ها تلاش جایگاهی با ارزش در قلب مردمش دارد و امید یک ملت در میدان‌های مختلف بوده و خواهد بود. کسی که راهش را از همین جوانی به درستی برمی گزیند و تنها به فکر شاد کردن هموطنانش است و دعای خیر یک ملت بدرقه راهش...
ارسال نظر