گنجی به احمد منتظری: می‌خواهید دیده شوید

عبدالله گنجی با انتشار یادداشتی در روزنامه جوان از سخنان اخیر احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری انتقاد کرد.

عبدالله گنجی با انتشار یادداشتی در روزنامه جوان از سخنان اخیر احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری انتقاد کرد.

گنجی نوشت: احمد منتظری اصرار دارد که حرف بزند و دیده شود. یک روز اسناد حاکمیتی را منتشر می‌کند، یک روز درصدد خراب کردن مرحوم سیداحمد خمینی برمی‌آید و یک روز مرحوم هاشمی را متهم می‌کند و... چرا؟ از صحبت‌ها و نقل‌های دیگر ایشان می‌توان فهمید که آنچه بر آیت‌الله منتظری رفته است را دستپخت سیداحمد خمینی و مرحوم هاشمی می‌داند.

اگر این فرض درست باشد ایشان نه به دنبال شفاف‌سازی تاریخ است و نه به دنبال اطلاع‌رسانی صحیح از پدیده ها، بلکه درصدد انتقام است. بدبختانه زمانی هم وارد این گود شده است که گوش‌هایی که معمولاً باید به ایشان متوجه شوند، هاشمی و سیداحمد خمینی را مصادره کرده‌اند و دیگر نمی‌توانند شنونده خوبی برای ایشان باشند. ممکن است ایشان به عنوان فرزند احساس کند ظلمی در حق آیت‌الله منتظری صورت گرفته است.

و درصدد دفاع از پدر باشد، اما آنچه باید متوجه باشد اینکه آرایش صحنه مواجهه با آیت‌الله منتظری در هیبت امام متجلی است و اسناد غیرقابل تردید امام (ره) را نمی‌شود با حمله به این و آن محو نمود و با تفسیر موسع نیز نمی‌توان رویارویی آیت‌الله منتظری با امام را (از باب تحریک‌پذیری مفرط و ساده‌لوحی) توجیه نمود. آیت‌الله منتظری حمایت از خشن‌ترین افراد آدم‌کش تا پناه دادن به لیبرال‌ها را در کارنامه خود دارد و این دوگانه برای تحلیل شناخت از ایشان کافی است.

حالا که تلاش‌های احمد منتظری مشکلی از پدر حل نمی‌کند لااقل برای نسل‌های متأخر چهره ایشان را خراب‌تر نکنید. از سوی دیگر همه می‌دانند که هاشمی مخالف عزل آیت‌الله منتظری بود و خاطره سماجت ایشان با امام در تاریخ ثبت است، اما اکنون که هر دو - پدر و هاشمی- از دنیا رفته‌اند، دنبال چه هستید؟ مگر عمده فرزندان هاشمی به صراط امام و انقلاب اصرار دارند که شما درصدد هجو آنان به عنوان میراث‌داران پدرشان هستید؟

سکوت شما برای روح مرحوم پدر شایسته‌تر می‌نماید، زیرا زد و خورد سیاسی ممکن است موجب ظلم به ایشان بشود که شما عامل آن هستید. اما عجالتاً آنچه شما نمی‌توانید پاک کنید و ورودتان به مسئله را همانند کوبیدن آب در هاون نشان می‌دهد، مسائل زیر است.

۱- نگارنده ابتدا بر این باور بودم که شاید قدرت اغفال‌گری مهدی هاشمی باعث فریب مرحوم آیت‌الله منتظری شده است، زیرا ایشان هیچ اقدام خلاف و سلبی را از مهدی هاشمی در مقابل امام نمی‌پذیرفتند و کوتاه نمی‌آمدند، اما وقتی خاطرات ایشان منتشر شد بسیار متعجب شدم که وی از قتل مرحوم شمس‌آبادی اطلاع داشته، اما آن را کتمان می‌کرده است. در خاطرات خود می‌نویسد قصد داشتند ایشان را گوشمالی بدهند، اما تندروی کردند (کتاب پاسداشت حقیقت).

۲- ده‌ها قتل توسط مهدی هاشمی، درگیر کردن سپاه و کمیته، جعل مدرک علیه وزارت خارجه به نام افغانی‌ها و... امروز به همراه حمایت همه‌جانبه پدر شما از ایشان ثبت است؛ حمایتی که از مرز رویارویی با امام تا از حیز انتفاع ساقط شدن ایشان پیش رفت. فکر نمی‌کنید میدان‌داری رسانه‌ای شما این دوگانه را مجدداً زنده می‌کند و روح آن مرحوم را می‌آزارد؟

۳- فراموش نکنید همان امامی که ایشان را حاصل عمر خود می‌دانست عبارات: «تاریخ اسلام پر از خیانت علمای اسلام به اسلام»، «خدا مرگ برساند که بیش از این شاهد خیانت دوستانم نباشم» و «خون دل پدر پیرتان...» در نسبت با پدر شما گفته‌اند و چه دقیق گفت: مرحوم احمد خمینی به پدرتان که‌: «برخورد شما با امام مانند برخورد شیشه و سنگ است و شما خرد می‌شوید» آیا به روزرسانی شما موجب دیده شدن مجدد این عبارات دردناک و جانسوز امام نمی‌شود؟

۴- شما می‌دانید که حضرت امام حدود ۱۱ بار از کلمه لیبرال‌ها استفاده کردند که چهار بار آن یکجا آوردن «لیبرال‌ها و منافقین» است و هر چهار بار را خطاب به پدر شما نوشتند. مطرودین امام که اسناد همکاری‌شان از لانه جاسوسی بیرون آمد و امام تا لحظه فوت از تعقیب آنان در محاورات و مکتوبات خویش غفلت نکرد بخشی از نفوذ در بیت پدر شما و تقابل با امام و انقلاب بود. شما که نمی‌توانید این اسناد را کتمان کنید؛ لذا بگذارید روح آن مرحوم آرام باشد. دگردیسی بخشی از صحابه امام امری بدیهی است و اصرار بر اثبات آن دمیدن در امری بدیهی است و وقت تلف کردن و درجا زدن است. همین کروبی تاریخچه‌ای دوگانه در برخورد با پدرتان ندارد؟

ایشان با افراط‌گرایی و بی‌تدبیری حج خونین ۱۳۶۶ را سامان نداد؟ اما اکنون به عنوان یک مصلح اجتماعی طلبکار از زمین و زمان و خود را یک اصلاح‌طلب متساهل نشان نمی‌دهد؟ این پروژه، پروژه‌ای نیست که شما بتوانید در آن از انقلاب امام انتقام بگیرید زیرا اکثر آنان که شما دل پرخونی ازشان دارید یا فوت شده‌اند یا از مدار انقلاب خارج شده‌اند و نمره قبولی ندارند که شما بخواهید درصدد مردود کردن آنان برآیید.

چون شما با هویت پدر و در کانتکس ایشان معنادهی می‌شوید و هر سخنتان نسبت با وضع آن مرحوم تفسیر می‌شود، به ایشان ظلم مضاعف نکنید. توصیه این است که ابعاد علمی و فقهی ایشان را منتشر کنید و گرامی بدارید و به تأسی از امام که ایشان را از سیاست برحذر داشت شما نیز جسم و روحش را از سیاست دور نگه دارید امید است رحمت الهی شامل شود. ان‌شاءالله.

ارسال نظر