جامعهای که نابینایان را نمی بیند
تصور کنید چشمهای خود را بعد از یک روز کاری سخت میبندید تنها برای اینکه اندکی استراحت کنید. سیاهی و تاریکی در آن لحظه آرامشی لذتبخش به شما هدیه میکند؛ اما تصور ادامهدار بودن این تاریکی و ندیدن نور و رنگ و چهره عزیزانتان شاید زجرآورترین حس است و باعث می شود بهمحض اینکه فکر آن به ذهنتان خطور می کند سریع چشمان خود را باز میکنید و نفسی از روی راحتی خیال برای دیدن دوباره و چندباره دنیای اطراف خود میکشید.
گروه جامعه-فاطمه کاویانی | تصور کنید چشمهای خود را بعد از یک روز کاری سخت میبندید تنها برای اینکه اندکی استراحت کنید. سیاهی و تاریکی در آن لحظه آرامشی لذتبخش به شما هدیه میکند؛ اما تصور ادامهدار بودن این تاریکی و ندیدن نور و رنگ و چهره عزیزانتان شاید زجرآورترین حس است و باعث می شود بهمحض اینکه فکر آن به ذهنتان خطور می کند سریع چشمان خود را باز میکنید و نفسی از روی راحتی خیال برای دیدن دوباره و چندباره دنیای اطراف خود میکشید. اینکه دیگر واقعیت اطراف خود را توسط حواس دیگر و نه دیدن درک کنید بسیار سخت است. زندگی برای نابینایان در بو، صدا و لامسه خلاصه میشود. رنگ و نور و روز و شب برای آنها هیچ معنایی ندارد و نابینایان مفهوم زمان و مکان را در صدای طبیعت احساس میکنند. آمار افراد نابینا در کشور ما چندان کم نیست، رتبه شانزدهم دنیا را درزمینه آمار نابینایان و کمبینایان دارا هستیم و طبق آخرین غربالگریهای بهعملآمده در کشور ۱۱۵ هزار نابینا در ایران زندگی میکنند. در میان آنها ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر به کم بینایی و اختلال بینایی دچار هستند و تعداد کمبینایان در ایران شش برابر نابینایان است. در استان
اصفهان 8 هزار و ۳۰۰ نابینا و کمبینا ساکن هستند که در بانک اطلاعاتی بهزیستی ثبتشدهاند. به گفته کارشناسان نرخ بیکاری در میان آنها بیش از ۴۰ درصد است، درصورتیکه نابینایان، تحصیلکردهترین افراد در میان معلولان به شمار میروند اما بسیاری از این افراد تحصیلکرده به دلیل نبود امکانات شخصی خانهنشین شدهاند. چراکه کمبینا یا نابینا هستند و برای رفتوآمد در شهر با مشکل مواجه میشوند. با این حال در میان برخی افراد جامعه دیدگاه نامطلوبی نسبت به معلولان وجود دارد که آنها را ناتوان قلمداد میکنند و در برخی مواقع نگاهی از روی ترحم بر آنها دارند؛ اما آنها باوجود تمام محدودیتها افرادی موفق در جامعه بهحساب میآیند.
به مرکز صدای مشاور بهزیستی میرویم و با یکی از مشاوران این مرکز که خود روشندل است به گفتگو مینشینیم. محمدجواد خادمی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و کارشناس روانشناس بهزیستی استان و رئیس هیئتمدیره انجمن روشنبین اصفهان است، او در گفتگو با اصفهان امروز به سؤالات ما چنین پاسخ میدهد:
وضعیت بینایی شما به چه صورت است؟
در دو سالگی بر اثر یک حادثه و تومور مغزی عصبهای بیناییم قطع شد و در حال حاضر نابینای مطلق هستم.
چه تصوری از دنیای اطراف خوددارید ؟
به دلیل اینکه در دو سالگی هنوز حافظه ثبت تصویر در ذهن اتفاق نمیافتد و من در این سن بینایی خود را ازدستدادهام هیچگونه تصوری نسبت به حس بینایی و تصورات بینایی برای من معنایی ندارد.
از دست دادن یک حس باعث میشود سایر حواس مجبور به جبران کمبود آن حس شود؟
هنگامیکه حسی مثل بینایی را از دست میدهید بهصورت ناخودآگاه سایر حسها تقویت میشود و از سوی دیگر خود انسان هم متناسب با نیازی که احساس میکند تلاش میکند در برخی از زمینهها و حوزهها بیشتر فعالیت داشته باشد. دراینبین نباید از آموزش غافل ماند آموزشهای ما از زمان کودکی بهصورت خاص بوده و روی حس لامسه و جهتیابی زیاد کارکردیم همچنین توجه به حس شنوایی در اولویت بود.
از دست دادن این حس نسبت به دیگر هم سن و سالهای خود چه تغییراتی در زندگی شما ایجاد کرده است؟
از دست دادن یک حس که بدون شک مهمترین حس نیز بهحساب میآید، تغییراتی را در زندگی ما ایجاد کرده است. چراکه نیازمند استفاده از تجهیزات و امکانات ویژه هستیم تا بتوانیم همپای دیگران حرکت کنیم برای راه رفتن نیاز به عصا داریم، برای درس خواندن به کتابهای خاص نیازمندیم و این موضوعها در کنار روحیه حساس افرادی که با این وضعیت روبهرو هستند مستلزم توجهات بیشتری است. متدهای آموزشی و فعالیتهایی که خانواده متناسب با وضعیت ما داشتند و مشاورههایی که در مدرسه به ما و خانوادهمان ارائه میشد باعث شده با دوستان و همسالان کنار بیاییم و این شرایط را پشت سر بگذاریم. من تلاش میکردم از کسانی که دارای مشکلاتی مشابه من هستند کمک بگیرم. بزرگترهایی که در حیطه خودمان بودند و این دوران را پشت سر گذاشتهاند.
با توجه به حساس بودن دوران نوجوانی و جوانی این سنها را چگونه پشت سر گذاشتید؟
در دوران نوجوانی بیشتر تلاش کردم به سمت ورزش حرکت کنم نمیخواستم روحیه خود را از دست بدهم و یا احساس کمبودی نسبت به سایر همسن و سالهایم داشته باشم. در رشتههای ورزشی مثل جودو و گلبال چندین سال فعالیت کردم اما روحیه من بیشتر به سمت درس و تحصیل گرایش داشت به همین دلیل این ورزشها را در سطح حرفهای ادامه ندادم.
در چه رشتهای تحصیلکردهاید؟
دیپلم کامپیوتر گرفتم با توجه به اینکه این درس نیاز به فعالیتهای عملی داشت از تجهیزاتی استفاده میکردیم تا محیط کامپیوتر را برای ما بهصورت گویا درآورد. بعدازآن به سمت رشتههای انسانی گرایش پیدا کردم.
چرا تحصیلات دانشگاهی را در رشته کامپیوتر ادامه ندادید؟
به دلیل اینکه امکانات و شرایط لازم در هنرستان و سیستم آموزشی در رشته کامپیوتر کم بود مجبور شدم به سمت یکی دیگر از علایقم که روانشناسی بود گرایش پیدا کنم و در این حوزه تا کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم در زندگی شخصی بسیار زیاد از تجارب اطرافیان کمک گرفته بودم به همین دلیل میتوانستم از طریق این رشته به سایر افراد کمک کنم. یکی دیگر از علایقی که از دوران راهنمایی و دبیرستان داشتم فعالیت در حوزه خبرنگاری و خبر بوده است و پس از راهنماییهایی که از تعدادی از بزرگان این حوزه داشتم توانستم همراهی و فعالیت در این حرفه داشته باشم.
در حوزه خبر و خبرنگاری با توجه به معلولیت موجود توانستید فعالیت داشته باشید؟
راهاندازی باشگاه خبرنگاران معلول یکی از فعالیتهایی بوده است که باهمت گسترده افراد معلول با هر میزان از معلولیت به نتیجه رساندیم. در نخستین جشنواره بینالمللی معلولان در بخش خبر رتبه برتر را کسب کردم.
تابهحال رخداده برای ایجاد انگیزه در کسانی که برای مشاوره تماس میگیرند به وضعیت خود اشارهکنید؟
بستگی دارد افرادی که برای مشاوره تماس میگیرند و در حصار معلولیت خود قرارگرفتهاند و آن را تبدیل به محدودیت کردهاند تلاش میکنم با تشریح وضعیت و بهنوعی خود افشایی ایجاد انگیزه در طرف داشته باشم.
به نظر شما عمده مشکلات پیش روی معلولان چیست؟
در حیطههای مختلف میتوان مشکلات معلولان را دستهبندی کرد که باعث میشود توانمندی آنها به سرانجام نرسد. یکی از مباحث فرهنگسازی نادرست است دیدگاه منفی در ذهن افراد مختلف وجود دارد تصور این است که فرد معلول درصورتیکه به محیط کار ما وارد شود نمیتواند فعالیت مناسبی داشته باشد و باعث ایجاد اختلال در فعالیت خواهد شد و یا در ازدواج نمیتواند از عهده کارهای خود بربیاید. ارتباطی اشتغال و ازدواج شناخت در مورد معلولان کم است و نیاز به آموزش و فرهنگسازی است. از سوی دیگر مباحث قانونی موجود در کشور یا دچار ضعف است یا بهصورت کامل اجرا نمیشود و یا بهصورت سلیقهای عمل میشود. قانون جامعی برای حمایت از معلولان تصویب شد که همچنان اجرا نمیشود. برخورد ما با افراد معلول باید بهگونهای باشد که بنا به جایگاهی داریم که باعث کسر شأن طرف و یا وجه طرف را مغشوش نکند به چشم یکی انسان عادی به ما نگاه شود.
به مرکز صدای مشاور بهزیستی میرویم و با یکی از مشاوران این مرکز که خود روشندل است به گفتگو مینشینیم. محمدجواد خادمی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و کارشناس روانشناس بهزیستی استان و رئیس هیئتمدیره انجمن روشنبین اصفهان است، او در گفتگو با اصفهان امروز به سؤالات ما چنین پاسخ میدهد:
وضعیت بینایی شما به چه صورت است؟
در دو سالگی بر اثر یک حادثه و تومور مغزی عصبهای بیناییم قطع شد و در حال حاضر نابینای مطلق هستم.
چه تصوری از دنیای اطراف خوددارید ؟
به دلیل اینکه در دو سالگی هنوز حافظه ثبت تصویر در ذهن اتفاق نمیافتد و من در این سن بینایی خود را ازدستدادهام هیچگونه تصوری نسبت به حس بینایی و تصورات بینایی برای من معنایی ندارد.
از دست دادن یک حس باعث میشود سایر حواس مجبور به جبران کمبود آن حس شود؟
هنگامیکه حسی مثل بینایی را از دست میدهید بهصورت ناخودآگاه سایر حسها تقویت میشود و از سوی دیگر خود انسان هم متناسب با نیازی که احساس میکند تلاش میکند در برخی از زمینهها و حوزهها بیشتر فعالیت داشته باشد. دراینبین نباید از آموزش غافل ماند آموزشهای ما از زمان کودکی بهصورت خاص بوده و روی حس لامسه و جهتیابی زیاد کارکردیم همچنین توجه به حس شنوایی در اولویت بود.
از دست دادن این حس نسبت به دیگر هم سن و سالهای خود چه تغییراتی در زندگی شما ایجاد کرده است؟
از دست دادن یک حس که بدون شک مهمترین حس نیز بهحساب میآید، تغییراتی را در زندگی ما ایجاد کرده است. چراکه نیازمند استفاده از تجهیزات و امکانات ویژه هستیم تا بتوانیم همپای دیگران حرکت کنیم برای راه رفتن نیاز به عصا داریم، برای درس خواندن به کتابهای خاص نیازمندیم و این موضوعها در کنار روحیه حساس افرادی که با این وضعیت روبهرو هستند مستلزم توجهات بیشتری است. متدهای آموزشی و فعالیتهایی که خانواده متناسب با وضعیت ما داشتند و مشاورههایی که در مدرسه به ما و خانوادهمان ارائه میشد باعث شده با دوستان و همسالان کنار بیاییم و این شرایط را پشت سر بگذاریم. من تلاش میکردم از کسانی که دارای مشکلاتی مشابه من هستند کمک بگیرم. بزرگترهایی که در حیطه خودمان بودند و این دوران را پشت سر گذاشتهاند.
با توجه به حساس بودن دوران نوجوانی و جوانی این سنها را چگونه پشت سر گذاشتید؟
در دوران نوجوانی بیشتر تلاش کردم به سمت ورزش حرکت کنم نمیخواستم روحیه خود را از دست بدهم و یا احساس کمبودی نسبت به سایر همسن و سالهایم داشته باشم. در رشتههای ورزشی مثل جودو و گلبال چندین سال فعالیت کردم اما روحیه من بیشتر به سمت درس و تحصیل گرایش داشت به همین دلیل این ورزشها را در سطح حرفهای ادامه ندادم.
در چه رشتهای تحصیلکردهاید؟
دیپلم کامپیوتر گرفتم با توجه به اینکه این درس نیاز به فعالیتهای عملی داشت از تجهیزاتی استفاده میکردیم تا محیط کامپیوتر را برای ما بهصورت گویا درآورد. بعدازآن به سمت رشتههای انسانی گرایش پیدا کردم.
چرا تحصیلات دانشگاهی را در رشته کامپیوتر ادامه ندادید؟
به دلیل اینکه امکانات و شرایط لازم در هنرستان و سیستم آموزشی در رشته کامپیوتر کم بود مجبور شدم به سمت یکی دیگر از علایقم که روانشناسی بود گرایش پیدا کنم و در این حوزه تا کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دادم در زندگی شخصی بسیار زیاد از تجارب اطرافیان کمک گرفته بودم به همین دلیل میتوانستم از طریق این رشته به سایر افراد کمک کنم. یکی دیگر از علایقی که از دوران راهنمایی و دبیرستان داشتم فعالیت در حوزه خبرنگاری و خبر بوده است و پس از راهنماییهایی که از تعدادی از بزرگان این حوزه داشتم توانستم همراهی و فعالیت در این حرفه داشته باشم.
در حوزه خبر و خبرنگاری با توجه به معلولیت موجود توانستید فعالیت داشته باشید؟
راهاندازی باشگاه خبرنگاران معلول یکی از فعالیتهایی بوده است که باهمت گسترده افراد معلول با هر میزان از معلولیت به نتیجه رساندیم. در نخستین جشنواره بینالمللی معلولان در بخش خبر رتبه برتر را کسب کردم.
تابهحال رخداده برای ایجاد انگیزه در کسانی که برای مشاوره تماس میگیرند به وضعیت خود اشارهکنید؟
بستگی دارد افرادی که برای مشاوره تماس میگیرند و در حصار معلولیت خود قرارگرفتهاند و آن را تبدیل به محدودیت کردهاند تلاش میکنم با تشریح وضعیت و بهنوعی خود افشایی ایجاد انگیزه در طرف داشته باشم.
به نظر شما عمده مشکلات پیش روی معلولان چیست؟
در حیطههای مختلف میتوان مشکلات معلولان را دستهبندی کرد که باعث میشود توانمندی آنها به سرانجام نرسد. یکی از مباحث فرهنگسازی نادرست است دیدگاه منفی در ذهن افراد مختلف وجود دارد تصور این است که فرد معلول درصورتیکه به محیط کار ما وارد شود نمیتواند فعالیت مناسبی داشته باشد و باعث ایجاد اختلال در فعالیت خواهد شد و یا در ازدواج نمیتواند از عهده کارهای خود بربیاید. ارتباطی اشتغال و ازدواج شناخت در مورد معلولان کم است و نیاز به آموزش و فرهنگسازی است. از سوی دیگر مباحث قانونی موجود در کشور یا دچار ضعف است یا بهصورت کامل اجرا نمیشود و یا بهصورت سلیقهای عمل میشود. قانون جامعی برای حمایت از معلولان تصویب شد که همچنان اجرا نمیشود. برخورد ما با افراد معلول باید بهگونهای باشد که بنا به جایگاهی داریم که باعث کسر شأن طرف و یا وجه طرف را مغشوش نکند به چشم یکی انسان عادی به ما نگاه شود.