زبان فارسی رسانهای برای انتقال فرهنگ و تمدن ایران
زهره طغیانی محقق و زبانشناس فارسی گفت: زبان فارسی رسانهای برای انتقال فرهنگ و تمدن ایران است.
درگذشته رسانههای سنتی مانند کتاب، معلم و استادان دانشگاهی مهمترین رکن انتقال ادبیات به جامعه و نسلها بودند که ضمن اطلاعرسانی، مقید به رعایت چارچوب نگارشی و نوشتاری نیز بودند و اگر قرار بود کسی خارج از این قواعد کاری کند آن هم قاعده خود را داشت و از سر سواد و شناخت وارد میشد نه سهلانگاری و بیتوجهی اما با حضور پررنگتر رسانهها اوضاع کمکم متفاوت شد هرچند در رسانههای نوشتاری مانند روزنامهها هم قواعد و اصول نوشتاری تغییر کرده و سادهنویس شدهاند اما این امر نیز درچارچوب اصول اکادمیک بوده است چراکه یک نویسنده باید تمام قواعد و اصول نوشتاری را بداند تا بتواند مطلب خود را به مخاطب منتقل کند.اما با توجه به هجمه های فراوانی که امروز بر پیکره زبان فارسی وارد آمده و با توجه به دغدغههایی که این روزها میان اهالی فرهنگ وهنر و حتی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نسبت به زبان فارسی در دوران کنونی ایجاد و افزایش یافته باید بیش از بیش نسبت به این مهم تامل کرد.
ضمن معرفی خود بفرمایید از چه زمانی وارد عرصه شعر و نویسندگی شدید؟
زهره طغیانی متولد ۱۳۵۲، کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی و دبیر ادبیات فارسی منطقه زرین شهر، استان اصفهان .از کودکی عاشق هنر معلمی و به ویژه شعر و ادبیات بودم. با حمایت وهمراهی روان شاد خواهرم، وارد دانشسرای تربیت معلم شده وبا بهره گیری از دبیران واساتید خوبم، این ذوق وعلاقه روز به روز بیشتر شد.
برای مقطع کارشناسی رشته ی زبان و ادبیات فارسی را انتخاب نموده و در محضر استادان بزرگی چون محمدعلی اسلامی، دکتر علی مظاهری، دکترمحمدجواد شریعت، سرکارخانم دکتر مریم رنجبر، کسب معلومات نموده و به طور جدی وارد دنیای شعر و داستان نویسی شدم. در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ با تشویق استاد اسلامی و خانم دکتر رنجبر در مسابقات ملی شعر وداستان نویسی رتبه کشوری کسب نموده و سپس با ویراستاری سرکار خانم دکتر رنجبر اولین رمان خود را با نام " عشق ابدی " در سال ۱۳۸۶ چاپ و منتشر نمودم.
اولین مجموعه اشعار خود را زیر نظر استاد اسلامی وبا ویرایش ایشان، در سال ۱۳۸۹ منتشر کرده و مجموعه اشعار قنوت شبانه و شب وتنهایی در سال ۱۳۹۰ به چاپ رساندم
درآغاز، زبان فارسی را برای مخاطبان تعریف کنید.
فارسی یا پارسی یکی از زبانهای هند واروپایی در شاخه ی زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند. فارسی، زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود . زبان فارسی را پارسی نیز میگویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهی تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که اول، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد. فارسی از نظر شمار و تنوع ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان است. با ورود واژگان از زبان عربی (و زبانهای دیگری مانند یونانی، آرامی، ترکی و غیره) به زبان فارسی، این زبان از نظر تعداد واژهها یکی از غنیترین زبانها شده است. در کمتر زبانی فرهنگ لغاتی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) و یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده میشود.
کمی دقیق تر در مورد زبان فارسی و زیبایی های آن صحبت کنید.
زبان فارسی زبانی است که با حروف و کلمات آن ؛ نام، نام خانوادگی و نیز هویت و مذهبمان در شناسنامه های ما به ثبت رسیده است. این زبان با رگ و ریشه هر ایرانی عجین شده و حتی در خلق آثار هنری متعدد از جمله تابلو خط های زیبا، اشعار بدیع، داستان های تاثیرگذار و… نقش محوری و اصلی دارد .
هیچ چیز نباید و نمی تواند این رگ شریانی را قطع کند و به هویت ملی و مذهبی ما ضربه بزند. چون معنویت پشتوانه محکم این زبان است، خوشبختانه در گذر زمان آفتی نبوده که بتواند قامت رعنای زبان ما را خمیده ساخته و فصل پیری برای آن بیافریند .
در سراسر دانشکده های زبان هند و آسیا، زبان فارسی جزء شاخص ترین زبان هایی است که تدریس می شود و یک نوع همبستگی از هند تا کشورهایی چون افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و… آفریده است .
شعر زیبای سعدی همچنان بر سر در سازمان ملل می درخشد و اشعار مولانا و حافظ دل هر اروپایی را به لرزه سیر و سلوک می اندازد. این همان اعجاز ناشناخته و قدمت دار زبان فارسی است که به آن مفتخریم .
زبان فارسی پرچم دار سرزمین ماست. این زبان گهربار که بزرگ ترین پشتوانه ملیت و معنویت ما به حساب می آید تا دنیا، دنیاست نشان سربلندی، پیروزی و افتخارات مردم ما خواهد بود .
هزاران سال است که زبان فارسی در این سرزمین پهناور، مانند آب روان زندگی بخش ساکنان این سرزمین است و در برابر بنیان براندازترین هجوم های نظامی، فرهنگی و سیاسی ایستادگی کرده و می کند.
زبان و سرزمین همیشه پیوندی ناگسستنی با هم دارند و تنها نقطه مشترک همه ساکنان یک سرزمین ملیت آنان، عشق به وطن، مذهب و زبان ملی شان است .
فرض کنید روزی زبان فارسی از یکی از اقوام ایرانی برچیده شود، مثلا کرد یا عرب و… در آن صورت رفت و آمد مردم دیگر شهرها به آن گوشه ایران کم شده و اندک اندک از مابقی سرزمین ایران جدا می افتند .
و یا در مثال دیگر بیدل دهلوی اگرچه اهل دهلی هند است و یا مولوی اهل بلخ و سپس روم، با این حال چون زبانشان فارسی بوده، هر دو ایرانی اند. پس سخن گفتن با زبان فارسی یعنی پاسداری از هویت ایرانی و دوست دار ایران بودن .
از چه منظر می شود به زبان فارسی نگاه کرد؟
نگریستن به مساله «زبان فارسی» بدون یک نگاه کل نگرانه، کارآیی نخواهد داشت. زبان یکی از عناصر مهم فرهنگ است و فرهنگ از مؤلفه های تمدن به شمار می آید. بنابراین پاسداشت و گسترش زبان فارسی یک راهبرد اساسی در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی است. در یک افق تمدنی، در کنار زبان عربی به عنوان زبان دینی، زبان فارسی باید به زبان فرهنگی و علمی جهانی تبدیل شود .
به نظر شما وظیفه ی ما در برابر زبان فارسی چیست؟
باید زبان خود را پاس بداریم و یکی از روشهای مهم پاسداشت زبان فارسی، توجه ویژه به ویژگیِ زایایی زبان است. به همین دلیل، حتی از دید حکومت و نظام سیاسی کشور نیز، واژه سازی در برابر واژگان بیگانه، یکی از راه کارهای مطلوب دانسته شده است. اما در این فرآیند، گویایی، روانی و کوتاهی واژه ساخته شده به همراه زمان برابرگزینی، بسیار مهم است . به بیان دیگر واژه های برگزیده یا ساخته شده باید رساننده معنای واژه بیگانه باشند؛ در گویش روزمره به راحتی تلفظ شوند و به کار روند؛ به نسبت واژه بیگانه، واجها و هجاهای کمتری داشته باشند و مهم تر از همه، اینکه در زمان مناسب انتخاب شوند .
به نظر شما چگونه می شود برابر گزینی خوبی داشت؟
بدیهی است که پس از شیوع یک واژه بیگانه در کلام فارسی زبانان، جایگزینی آن با واژه برابر فارسی، بسیار دشوار و زمان بر خواهد بود. واژه هایی مانند ماشین، کامپیوتر، سایت، موبایل، وبلاگ، اس ام اس، ای دی اس ال، ام ام اس، و… از این گونه واژه ها هستند .
از طرف دیگر می بینیم که واژه گزینی در زمان مناسب، چگونه به زبان فارسی کمک کرده است.
واژه های دانشگاه (University) ، دانشکده (Faculty) ، ماهواره (Satellite) و غنی سازی (Enrichmant) هم اکنون در کلام روزمره فارسی زبانان نشسته اند و گاه ممکن است مردم کوچه و بازار، حتی با اصل واژه بیگانه آشنا نباشند .
باید دقت داشت که فرآیند برابرگزینی، یک راهکار دفاعی است. در یک حرکت تمدنی، تا انقلاب اسلامی ایران در مرزهای تولید علم و فناوری قرار نگیرد؛ چاره ای جز دفاع وجود نخواهد داشت. اما اگر در مرحله تولید علم و فناوری بومی، به زبان فارسی توجه ویژه شود؛ این تبادل فرهنگی در حوزه زبان، روندی معکوس به خود می گیرد و واژه های فارسی، جهانگیر خواهند شد.
چه کسی یا سازمانی این امر را به عهده دارد؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از چهار فرهنگستان ایران است که حوزه های گوناگون علمی، ادبی، و هنری را در ایران و قلمرو زبان فارسی از جنبههای مختلفِ موضوعی تحت پوشش قرار میدهند. این فرهنگستان به حوزۀ زبان و ادبیات فارسی میپردازد.
در خصوص تاریخچه و نحوه ی تشکیل فرهنگستان توضیح دهید.
و اما تاریخچه و انگیزه ی تشکیل آن : فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از سازمانهای دولتی ایران است که برپایه ی اساسنامهاش برای «حفظ قوّت و اصالت زبان فارسی» ، «پروردن زبانی مهذّب و رسا» برای بیان اندیشهها، «رواج زبان و ادب فارسی» و «ایجاد نشاط و بالندگی در زبان فارسی» بنیاد شدهاست.
فعّالیت اصلیِ این فرهنگستان، که در ۲ مرداد ۱۳۶۹ خورشیدی (۲۴ ژوئیه ۱۹۹۰ میلادی) تأسیس شد، (انتخاب معادل فارسی (واژهگزینی) برای واژههای زبانهای خارجی بودهاست. این فرهنگستان اصطلاحاً فرهنگستان سوم هم نامیده شدهاست، زیرا پیش از آن، دو فرهنگستانِ دیگر به نامهای (فرهنگستان ایران) فرهنگستان اوّل؛۱۳۱۴ تا (۱۳۳۳) فرهنگستان زبان ایران ( فرهنگستان دوم؛ ۱۳۴۷ تا ۱۳۶۰ به فعّالیتهای مشابهی میپرداختند .
به طور دقیق، گروه واژه گزینی چیست و چه وظیفه ای به عهده دارد؟
گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گروهی است در فرهنگستان زبان و ادب فارسی که واژگان همسنگ با واژگان بیگانه در زبان فارسی را جستجو، پیدا و جایگزین مینماید. گروه واژهگزینی از سال ۱۳۷۰ خورشیدی تشکیل شد که متشکل از شورای واژهگزینی، هیات فنی، گروهها و شوراهای هماهنگی، بخش پژوهشی، بخش رایانه و بخش اجرایی است. .هدف این گروه عبارت است از کمک به تقویت، نیرومندسازی و گسترش زبان فارسی و تجهیز آن برای برآوردن نیازهای روزافزون فرهنگی و علمی و فنی و ایجاد هماهنگی در فعالیتهای واژهگزینی و واژهسازی و همسنگیابی برای واژگان بیگانه.وظایف برنامهریزی و مدیریت واژهگزینی - سازماندهی وضعیت واژگان بیگانه واردشده به زبان فارسی و همسنگیابی برای آنها - کمک به استانداردسازی مفهومها و اصطلاحات علوم و فنون و واجهای گوناگون در گستره زبان فارسی .
اما مردم تا چه حد از واژههای ساختهشده توسط فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در صحبتهای عادی و یا رسمی خود استفاده میکنند؟
اگرچه فرهنگستان و مرکز واژهگزینی در کشور با هدف کمک به تقویت و گسترش زبان فارسی و انجام فعالیتهای واژهگزینی و واژهسازی و معادلیابی برای واژههای بیگانه متداول در زبان فارسی به وجود آمد، اما واژههای جدید تا چه حد با گفتار و زبان مردم آمیختهاند و اشکال کار کجاست؟ یا مردم خیلی سریع با واژههای بیگانه خو میگیرند و یا سریع نمیتوانند به واژههای جدید و ابداعی فرهنگستان عادت کنند؟
حتی وقتی برخی از افراد در صحبتهای روزمره از واژههای جایگزین فرهنگستان به جای واژگان بیگانه استفاده میکنند، اما به دلیل نبود عمومیت و رواج استفاده در بین همه مردم، کلمات جدید مورد استقبال عمومی قرار نمیگیرند .
به دلیل ورود اصطلاحات و ادوات و تکنولوژیهای مختلف در کشور، برخی واژههای بیگانه ناگزیر در زبان و گفتار مردمی عجین شده و به راحتی نمیتوان این واژهها را حذف کرد. اگرچه برخی از رسانهها بویژه صدا و سیما تا حدودی سعی دارند در زمینه به کاربردن واژههای معادل و جدید فرهنگسازی کنند، اما خود صدا و سیما بعضا ناقض این موضوع میشود و برعکس این فرهنگسازی عمل میکند .
بیشتر مواقع در تلویزیون میبینیم که استفاده از واژگان جدید توسط مجریان و دیگر بخشهای رسانه با تأکید و اجباری نچسب همراه است که این مسأله دلزدگی مردم را به دنبال دارد و مردم الزامی در به کار بردن این واژهها احساس نمیکنند . وقتی از تلویزیون فیلم یا سریالی پخش میشود اصطلاحات یا کلمات گفتاری شخصیتها بر زبان مردم میافتد و حتا به راحتی تکیه کلام مردم میشود. این مسأله نشاندهنده تأثیرگذاری بالای این رسانه در فرهنگ گفتاری و رفتاری مردم است . اما با این همه، تلویزیون به عنوان قدرتمندترین و تأثیرگذارترین وسیله اشاعه فرهنگ، در زمینه فرهنگسازی برای جایگزینی واژههای فارسی به جای بیگانه به خوبی عمل نکرده است .
قدمت برخی کلمات و واژههای خارجی در ایران یکی دو روز یا یک سال نیست و مردم سالهاست که این کلمات را به کار میبرند و حذف این واژهها به زمان نیاز دارد. کلمات و اصطلاحات جدید بیگانه هر روز وارد زبان فارسی میشوند و نمیتوان مانع آنها شد .
اگرچه برخی از واژههای معادل یا جایگزین عمومیت یافتهاند، اما تعداد آنها نسبت به فوج لغتهای بیگانه در کشور زیاد نیست. مثلا مردم یاد گرفتهاند و میدانند که باید به جای سوبسید بگویند یارانه و به جای کنسل بگویند لغو ، اما این مسأله برای همه لغتهای بیگانه صدق نمیکند. ناگفته نماند که برخی کارشناسان نیز معتقدند، دلیل جا افتادن واژه یارانه به خاطر اجرای طرح هدفمندی یارانهها بوده است، وگرنه این واژه نیز به این راحتیها سر زبانها نمیافتاد . آیا واژه یارانه که به جای سوبسید به کار میرود، برای مردم هم همین معنی را میدهد؟ برای مردم یارانه یعنی فقط پولی که ماهانه به حسابشان واریژ میشود. در کل مردم دوست دارند راحت حرف بزنند و واژه جدید همان معنی واژه بیگانه را برای آنها تداعی کند .
دلیل عدم تمایل مردم در بهره برداری از این واژه های معادل سازی شده چیست؟
دلایل مختلفی برای نبود تمایل یا پذیرش کلمات جایگزین وجود دارد که شاید مهمترین این دلایل عمومیت نیافتن بهکارگیری این کلمات از سوی همه مردم باشد .
در تمام دنیا همه مردم واژهایی همچون فستفود، فلاش تانک، کامپیوتر، بالکن و آکواریوم را به کار میبرند و نمیتوان انتظار داشت که خیلی سریع مردم به جای واژهایی قدیمی و یا رایج کلماتی همچون غذافوری، آبشویه، رایانه، ایوانکو آبزیدان را جایگزین کنند. این جایگزینی برای مردم کوچه و بازار که چیزی از فرهنگستان و واژههای معادل نمیدانند، دشوار است .
اگر از مردم دلیل عمومیت نیافتن یا پذیرش واژگان را بپرسید، به نواقصی همچون سنگین بودن تلفظ، خوشآهنگ نبودن یا بیارتباطی معنی واژه جدید با واژه بیگانه اشاره خواهند کرد .
از دیدگاه کارشناسان زبان فارسی وقتی برخی کلمات بیگانه از سالهای گذشته در زندگی و گفتارهای روزمره مردم جا افتادهاند به آسانی نمیتوان کلمات معادل را جایگزین آنها کرد. به عنوان مثال آیا میتوان انتظار داشت مردم پس از سالها به جای نام جاافتاده کامپیوتر، رایانه را به کار ببرند؟
البته در برخی مواقع دیده میشود که اغلب مردم با واژههای جدید و معادل آشنایی ندارند و این نبود اطلاع باعث نبود پذیرش و تمایل آنها میشود. در این زمینه باید ارگانهای متولی فرهنگ همچون صدا و سیما و رسانهها که نقش اثرگذاری در ایجاد فرهنگ در جامعه ایفا میکنند، در برنامهها و سریالهای تلویزیونی و آثار مکتوب از واژگان جدید استفاده کنند .
چطور انتظار داریم فرهنگی که نه در کتابهای درسی و نه در مجلهها و نه در رسانهها وجود ندارد، به یکباره در بین گفتوگوهای مردمی شکل بگیرد؟ برای رواج و به کار بردن واژههای جدید باید آنها را در کتابهای درسی از سطوح دبستان تا دانشگاه گنجاند. این که فقط در طول سال کلماتی را ساخت و بدون این که در جایی یا نهادی یا رسانهای دیده و شنیده شود، آنها را دو سه روز بعد در صحبتهای مردم شنید، انتظاری غیرمنطقی و دور از دسترس است .
برخی میگویند، واژگان جدید مصوب و یا معادل از نظر معنایی مصنوعی بوده و زیبایی خاصی ندارند و دلنشین نیستند و به راحتی نمیتوان در گفتارهای روزمره از آنها استفاده کرد .
نقدی که بر فرهنگستان وارد است چیست؟
در رسانههای مختلف نقدهایی بر فرهنگستان و نحوه واژهگزینی میشود که مهمترین این نقدها مسأله نبود ارتباطی تنگاتنگ بین فرهنگستان با مردم است؛ اینکه فرهنگستان راه خود را میرود و ارتباط چندانی با مردم ندارد، به این میماند که معلمی هر روز در کلاس درس دهد و به وظیفه تدریس خود عمل کند، اما هیچ ارتباطی با دانشآموزان خود برقرار نکند و این مسأله در حد ارتباطی یکطرفه باشد .
چه راهکاری را برای فرهنگستان پیشنهاد می کنید؟
فرهنگستان باید برای بهبود این شرایط همچون سالهای گذشته فعالیت نکند و ارتباط خود را چه با رسانهها و چه با مردم بیشتر کند. تمام زبانها در کشورهای مختلف دنیا بنا به دلایلی ممکن است در طول زمان دچار تغییراتی شوند. کشورهای فارسیزبان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. اما آیا لازم است برای تمام واژههای بیگانه واردشده به کشور معادلسازی کرد؟ این سؤالی است که ذهن اغلب صاحبنظران زبان و ادب فارسی را به خود مشغول کرده است .
در کل واژگانی که برای مردم عادی ساخته میشوند، باید سادگی در تلفظ داشته و کاملا عامیانه باشند. نمیتوان کلماتی سنگین برای مردم ساخت. استادان و متخصصان زبان فارسی که در فرهنگستان فعالیت میکنند، باید چنین نکاتی را در کار خود در نظر بگیرند و دلایل پذیرش و عمومیت یافتن و در مقابل، دلایل مورد پذیرش قرار نگرفتن برخی از واژهها را مورد بررسی دهند. چه بسا لازم باشد در واژهگزینی در کنار استفاده از نظر متخصصان، از نظرات و پیشنهادهای مردم عامه هم استفاده کرد .