سریال «ساخت ایران ۲»؛ پر زرق و برق، ولی پوشالی

پخش مجموعه «ساخت ایران 2» در شبکه نمایش خانگی به قسمت‌های پایانی‌اش نزدیک شده و به زودی به پایان می‌رسد. این مجموعه که دنباله سریال موفق «ساخت ایران» محمدحسین لطیفی محسوب می‌شود، نسبت به سری اولش از فیلم نامه ساده‌تری برخوردار است و بازیگران اصلی‌اش هم پیشرفتی نکرده‌اند.

پخش مجموعه «ساخت ایران 2» در شبکه نمایش خانگی به قسمت‌های پایانی‌اش نزدیک شده و به زودی به پایان می‌رسد. این مجموعه که دنباله سریال موفق «ساخت ایران» محمدحسین لطیفی محسوب می‌شود، نسبت به سری اولش از فیلم نامه ساده‌تری برخوردار است و بازیگران اصلی‌اش هم پیشرفتی نکرده‌اند.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین اختلاف این مجموعه با سری قبلی ، تغییر کارگردان اثر بوده که باعث تغییراتی در سریال شده است؛ تغییراتی که عموما باعث کاهش کیفیت هنری اثر شده و «ساخت ایران» را از یک اثر سرگرم‌کننده متوسط به سریالی پایین‌تر از حد استاندارد تبدیل کرده‌اند.

ستاره‌های تکراری

«ساخت ایران 2» از نظر تیم بازیگری مجموعه پرمهره‌ای محسوب می‌شود، اما از لحاظ کیفیت بازی‌ها وضعیت خوشایندی ندارد. از سری قبلی مجموعه دو بازیگر اصلی، یعنی محمدرضا گلزار و امین حیایی باقی مانده‌اند و محسن کیایی هم به این دو نفر اضافه شده تا مثلث مرکزی سریال شکل بگیرد. گلزار و حیایی در سری جدید مجموعه اگر بدتر از نسخه قبلی نباشند، بهتر هم نیستند و پیشرفتی در بازی‌شان مشاهده نمی‌شود.

امین حیایی که با ایفای نقش در «شعله‌ور» حمید نعمت‌ا... منتقدان را به احیای کارنامه هنری‌اش امیدوار کرده بود، همان کاراکتر مجموعه قبلی را با نقش محبوبش در «اخراجی‌ها» تلفیق کرده و به یک تیپ کامل تبدیل شده است. وضعیت گلزار هم بهتر نیست و او، صرفا بر اساس جذابیت‌های ظاهری‌اش، به عنوان مغز متفکر و جنتلمن قصه، در مواجهه با حماقت دو کاراکتر دیگر تلاش ناموفقی برای تقلید از کیانوش «شب‌های برره» دارد. حضور محسن کیایی البته کمی گرم‌تر است و عمده بار طنز داستان را به عنوان وردست قهرمان، به دوش می‌کشد. اما کیایی هم کاراکترهای طنز قبلی‌اش در «لونه زنبور» و «بارکد» را بزرگ نمایی می‌کند.

شخصیتی که قرار است شیرین باشد و با سادگی‌اش مخاطب را بخنداند، چنان به قالب‌های ازپیش‌تعیین‌شده طنزهای چرک می‌رود که گاهی مخاطب را پس می‌زند. نمونه این اتفاق هم در سکانس دویدنش به دنبال بالگرد فیلم برداری مشهود است؛ سکانسی که به مراتب ضعیف‌تر از طنز عامه‌پسند رایج طراحی شده است.

مکمل‌های جانیفتاده

در بخش بازیگران مکمل یک مهره تاثیرگذار (فرهاد اصلانی) و یک بازیگر کاربلد (گوهر خیراندیش) از سری قبلی مجموعه جدا شده‌اند و قرار بوده جای خالی این افراد را سحر دولتشاهی، مهران احمدی و سارا بهرامی پر کنند. بازی ساده دولتشاهی صرفا به گفتن دیالوگ‌ها محدود می‌شود و مهران احمدی که ظرفیت ویژه‌ای در طنز از او سراغ داشتیم، زیر لباس و گریم نقش منفی خاصی که برایش درنظر گرفته‌اند، گم می‌شود.

سارا بهرامی اما بدتر از همه ظاهر شده و نتوانسته از پس نقش اش برآید. چهره این بازیگر اساسا برای ایفای نقش یک زن خودخواه و منفعت‌طلب که به همه نارو می‌زند، مناسب نیست. بدتر از آن گزینش لحن عجیب‌وغریب این بازیگر برای القای شرارت‌های شخصیت پریساست؛ لحنی که با چهره او هیچ مطابقتی ندارد و بیشتر به استندآپ کمدی ساده‌ای می‌ماند که ارائه‌دهنده‌اش سعی می‌کند با اغراق در گویش، ادای کسی را دربیاورد و مردم را بخنداند.

قصه ناموجه

فیلم نامه «ساخت ایران 2» را می‌توانیم کاملا بی‌چفت‌وبست و بی‌منطق بدانیم؛ نوشته‌ای از سر رفع تکلیف که بیشتر به طنزهای آیتمیک شبیه است. داستان از همان قسمت‌های اول با وسط کشیدن پای فرزند غلامحسین وارد گره‌افکنی می‌شود، در حالی که بیننده سری قبلی را تماشا کرده و می‌داند که هیچ ازدواجی رخ نداده بود. این اشکال منطقی با یک داستان کاملا تخیلی توجیه می‌شود تا بهانه سفر بازیگران اصلی به چین جور شود.

از این‌جا به بعد تقریبا تمام داستان جست‌وجویی نامعقول و تصادفی به دنبال یک گنج است که مدام کش می‌آید تا فضا برای شوخی‌ها فراهم شود. در فاز بعدی نیز جست‌وجو به نوعی جنگ تبدیل می‌شود و کشمکش بین شخصیت‌ها با فردی به نام «توتونچی» در ایران ادامه می‌یابد. در طول سریال اما نه خبری از غافلگیری است، نه کسی می‌فهمد چرا نقش‌های مثبت و منفی تصمیم دیگری نمی‌گیرند و نه شخصیت‌پردازی به گونه‌ای است که مخاطب انتظار رفتاری غیر از مزه‌پرانی داشته باشد.

گره‌گشایی‌ها هم عمدتا نامعقول رخ می‌دهند و مثلا زمانی که قرار است پیشکار شخصیت منفی گرهی را برای گروه مثبت داستان باز کند، بدون هیچ منطقی کاراکتر منفی قصه به پای همکار خودش تیر می‌زند و زحمت مداوایش را گردن دشمنانش می‌اندازد. یا کارهایی مانند سرقت هارد یک جواهرفروشی در چین و برداشتن یک صندوق پر از جواهر از یک آکواریوم غول‌آسا به ساده‌ترین وجه انجام می‌شود و هیچ مشکلی هم پیش نمی‌آید.

شوخی‌های پرتعداد و کم‌اثر

جنس شوخی‌های طراحی‌شده برای «ساخت ایران 2» کلیشه‌ای و اغراق‌آمیز است و همین موضوع باعث می‌شود سریال به یک مجموعه زیر متوسط تبدیل شود. طراحان سریال از نمایش کوچک ترین اتفاقی که فکر کرده‌اند موجب خنده بخشی از مخاطبان شود، نگذشته‌اند و هر کلامی را که به نظر خودشان بامزه بوده، لابه لای دیالوگ‌ها گنجانده‌اند؛ غافل از آن که چنین شیوه‌ای ممکن است بخش دیگری از مخاطبان را دلزده کند.

مثلا نقش اول قصه وقتی احساساتی می‌شود، دهانش را تا جایی که امکانش باشد باز می‌کند و با بلندترین صدای ممکن عربده می‌زند. او به سبک «مجید دلبندم» کلمه‌ها را اشتباه تلفظ می‌کند و به سبک ده‌ها سریال قدیمی و جدید ایرانی با قاطی کردن انگلیسی و فارسی سعی می‌کند از مخاطب خنده بگیرد.

کاراکتر فرهاد در هنگام رکوردزنی غواصی در استخر خوابش می‌برد! و همان‌طور که احتمالا در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی دیده‌اید، شخصیت‌های اصلی آب میوه مسموم را به اشتباه خودشان می‌خورند. «جیمی» هم در معدود خوشمزگی‌هایش به سبک «اخراجی‌ها» و «هزارپا» با خواننده‌های آن‌ورآبی شوخی می‌کند و وقتی می‌خواهد وارد خانه‌ای بشود، خودش را ستوانی با نام یک خواننده لس‌آنجلسی معرفی می‌کند.

بخش دیگر شوخی‌های «ساخت ایران 2» هم مبتنی بر تحقیر و گاهی فحش دادن است. کاراکتر «فرهاد» عموما با واکنش‌هایی مانند «خفه شو»، «دهنتو ببند»، «چقدر احمقی» و... مواجه می‌شود. کاراکتر «مرادی» هم که مدام درحال توهین شنیدن از دیگران است، معمولا از همه کتک می‌خورد، دو نفر سر کندن سبیل اش شرط‌بندی می‌کنند و بارها با صفتی زشت و توهین‌آمیز خطاب می‌شود.


رنگارنگ با چهره و لباس

«ساخت ایران 2» با تمام ضعف‌هایش مجموعه‌ای رنگارنگ است که در چشم مخاطب زیبا جلوه می‌کند. سازندگان این سریال با استفاده از فضای خاص شبکه نمایش خانگی، انواع و اقسام گریم‌ها و پوشش‌ها را به نمایش می‌گذارند و سعی می‌کنند ضعف‌های هنری کار را با جذابیت‌های بصری ساده بپوشانند. وقتی نقش «پریسا» درنمی‌آید و فیلم نامه و بازیگر نمی‌توانند بی‌اخلاقی و عدم تعهدش را به مخاطب منتقل کنند، آرایش اش غلیظ‌تر می‌شود.

نقش‌های اصلی، عموما برای القای فضای طنز و شاد کردن فضا، از لباس‌های گلدار با رنگ‌های تند و شکل‌های عجیب و متفاوت استفاده می‌کنند. «فرهاد» در چین موهایش را سامورایی می‌بندد و تیشرت‌هایی می‌پوشد تا بلاهت اش مشخص‌تر شود. «غلامحسین» دور سرش را به شکل نامتعارفی ماشین کرده تا پایین‌شهری بودنش دربیاید و «جیمی» که کمی عاقل‌تر است، معمولا شیک‌تر از بقیه لباس می‌پوشد. طراحی لباس و گریم «توتونچی» هم تقلید اغراق‌آمیزی از مافیا در سینمای سنتی جهان است.

لوکیش‌های توریستی

عجیب‌ترین نکته «ساخت ایران 2» به محل فیلم برداری سکانس‌های مختلف این مجموعه مربوط است؛ جایی که سازندگان سعی کرده‌اند به جای طراحی قصه، صرفا خلاقیت شان را در قرار دادن بازیگران در لوکیشن‌های متفاوت به کار بگیرند. کافی است سریال را مرور کنید تا ببینید که بخش عمده طنز این مجموعه مبتنی بر واکنش‌های اغراق‌آمیز کاراکترها به مکان خاصی است که در آن قرار می‌گیرند.

رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌های مختلف، پیست موتورسواری و کارتینگ، باغ عروسی، مسابقه مچ‌اندازی در رینگ بوکس، قبرستان، فروشگاه اسباب‌بازی، خانه سنتی چینی، هتل‌های مجلل، شهربازی، دانشگاه، باغ وحش، معبد کاهنان، موزه، آکواریوم غول‌آسا، عرشه کشتی تفریحی، ویلای فوق‌لوکس «توتونچی» و باند پرواز هواپیماهای شخصی تنها بخشی از لوکیشن‌های درنظرگرفته‌شده برای خلق موقعیت‌های کمدی این سریال هستند. سکانس‌های پرتعداد از شهرها و جاذبه‌های توریستی چین را هم به این فهرست اضافه کنید. ترفندی که به خاطر غیرضروری بودنش، باعث دلزدگی عده زیادی از بینندگان می‌شود.

منبع: روزنامه خراسان - محمد عنبرسوز
ارسال نظر