گام نهادن در بیراههها!
همراه با زمان پیشرفت کردن نوعی ترقی و تعالی بهحساب میآید اما اگر قرار باشد بدون در نظر گرفتن زیرساختها سعی بر آن کنیم تا گامی فراتر برداریم و تلاش بر همرنگ شدن با جوامع دیگر داشته باشیم
حسن روانشید- اصفهان امروز: همراه با زمان پیشرفت کردن نوعی ترقی و تعالی بهحساب میآید اما اگر قرار باشد بدون در نظر گرفتن زیرساختها سعی بر آن کنیم تا گامی فراتر برداریم و تلاش بر همرنگ شدن با جوامع دیگر داشته باشیم، قطعاً بدون وجود زیرساختهای لازم نهتنها موفقیتی حاصل نخواهد شد بلکه مخاطرات غیرقابل جبرانی نیز حداقل برای آیندگان به همراه دارد. طی مسیر به این ناکجاآبادها از زمان ناصرالدینشاه قاجار آغاز و علیرغم مشاهده عواقب پرهزینه آن بازهم کموبیش ادامه یافت. آنزمان اگرچه خزانه حکومتی خالی بود اما مأموران حاکم فشار را به قشر ضعیف جامعه افزون میکردند تا بتوانند هزینه سفرهای متعدد پادشاه را به کشورهای غربی بخصوص اروپا و ازجمله فرانسه که کعبه آمال قاجاریان بود فراهم نمایند. آنها میرفتند درحالیکه عدهای نورچشمیهای درباری را هم به همراه داشتند تا پس از چند ماهی خوشگذرانی، تحفههایی نیز از آنسو به همراه بیاورند، انجام معاملات تهاتری دراینبین از سوغاتهای ناخواسته و هزینهدار پادشاه برای کشوری بود که مردمانش از فرط گرسنگی نان را از سر سیخ نانوا به یغما میبردند! دراینبین ایدهها اگرچه بد نبود اما به دلیل فقدان زیرساخت کارایی نداشت همچنان که قطار رهآورد از این سفرها تنها فاصله بین میدان مشق تا حرم شاهزاده عبدالعظیم را در شهرری طی میکرد تا اندرونی شاه بتوانند بهواسطه آن تفرج کنند. در این میان تنها امیرکبیر بود که توانست مدارس را بهصورت اصولی بسط دهد و قبل از ساخت آنها کارشناسان و استادانی را در این زمینه به کشور دعوت کند تا پس از ایجاد امکانات محدود به تأسیس مدارس متوسطه و عالیه بپردازد که نوجوانان و جوانان مستعد اما تهیدست هم بتوانند از دریای علم بهرهبرداری و فرهنگ جامعه را پویا کنند. با ترور میرزا تقیخان این قطار لنگان نیز از ریل خارج شد و بازهم صدراعظمی به دست کسانی افتاد که اولویت اول آنها کسب درآمد بود و همچنان ادامه یافت تا به حکومت پهلوی رسید که در کنار دانشگاههای دولتی بخش ملی هم بتواند دستی در این کیسه داشته باشد. معضل کنکور که از اواخر دهه سی شروع شد نزدیک شصت سال همچنان ادامه داشت تا در کنار آن گروهی ازجمله بعضی از بازنشستگان دانشگاهی و وزارت علوم و آموزش عالی ضمن استفاده از تجربیات پشت پرده کنکور بتوانند موقعیتی برای کسب درآمد خود و فرزندان و همچنین اعوانوانصار فراهم کنند. ایجاد مؤسسات آموزشی کنکور که بهصورت جدی مدیریت شد از پایان دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شروع اما پس از انقلاب اسلامی وسعت یافت و طی این چهل سال صدها مجموعه جدید در این زمینه ایجاد شد که بعضی از آنها به دلیل نداشتن پشتوانه رانت نتوانستند زیاد دوام بیاورند درحالیکه انگشتشماری بهصورت کارتل های کنکور چنان وسعت یافتند که معروفترینشان ناچار شد مجموعه خود را به بنیاد تبدیل تا از تیررس پرداخت مالیات عملکرد خارج شود و تنها ملزم به پرداخت سهم تکلیفی آن شود! در کنار این انگشتشمارهای مطرح که در حقیقت نقش چندانی در پرورش دانش ریشهای نداشته و بیشتر بهصورت مقطعی دانش آموزان را بهسوی امتحانات میفرستند ملاحظه میشود معدودی از کسانی که رتبههای یک و دورقمی را به دست میآورند آنهایی هستند که در روستاها و مدارس آن درسخوانده و از کتابها و کلاسهای تستزنی محروم بودهاند! بنابراین میتوان ادعا داشت اینگونه مؤسسات طی نیمقرن گذشته هیچگونه نقشی در افزایش اطلاعات دانش آموزان نداشته و تنها دکانی بوده تا برای کسب درآمدهای آنچنانی از سفره جامعهای که بهسختی میتواند هزینه مدارس دولتی و غیرانتفاعی را تأمین کند، بهره ببرند! عالیترین مقام وزارت آموزشوپرورش مدعی است میزان درآمد کلاسهای کنکور در سال جاری از مرز چهل هزار میلیارد تومان گذشته است! آنها هرروز در نقشی تازه ظاهر میشوند و چند سالی است که پا را از کنکور فراتر گذاشته و بهسوی کتابهای کمکآموزشی مقطع دبیرستان و دبستان کوچ کردهاند! درحالیکه بودن و نبودنشان کوچکترین نقشی در پیشرفت دانستههای زیرساختی دانش آموزان ندارد و همچنان روستانشینان فاقد این کلاسها و کتابهای کمکآموزشی بهراحتی مقامهای ارزشی یک و دورقمی را در کنکور به خود اختصاص میدهند! اما سوأل اصلی سوای مسئلهآموزشی از امور مالیاتی کشور است که بررسی نمایند از این چهل هزار میلیارد تومان گردش کار چه رقمی بابت مالیات عملکرد، ارزشافزوده و تکلیفی دست این سازمان را گرفته تا خیالمان آسوده باشد که اگر این چاه برای صاحبش آب نداشته برای دولت نان داشته است؟!
ادامه دارد