مارکوپولو ایرانی در اصفهان

عصر روز بارانی چهارشنبه درحالی‌که برگ درختان چنار، خیابان اردیبهشت اصفهان را با سنگفرش طلایی و زرد تزیین کرده‌اند، گوشه‌ای از همین خیابان شلوغ و پر رفت آمد، شهر کتاب اصفهان میزبان دهه هفتادی‌های کتاب‌خوانی بود که در انتظار یکی از نویسندگان و مجریان مشهور تلویزیون دورهم جمع شده بودند.

مارکوپولو ایرانی در اصفهان

راضیه چنگیز نائین - اصفهان امروز: عصر روز بارانی چهارشنبه درحالی‌که برگ درختان چنار، خیابان اردیبهشت اصفهان را با سنگفرش طلایی و زرد تزیین کرده‌اند، گوشه‌ای از همین خیابان شلوغ و پر رفت آمد، شهر کتاب اصفهان میزبان دهه هفتادی‌های کتاب‌خوانی بود که در انتظار یکی از نویسندگان و مجریان مشهور تلویزیون دورهم جمع شده بودند.

شهر کتاب اصفهان عصر روز چهارشنبه به بهانه روز کتاب و کتابخوانی میزبان منصور ضابطیان روزنامه‌نگار، مجری، کارگردان و نویسنده سفرنامه‌های پرفروش این روزهای نشر مثلث بود. سارا سالار نویسنده و همسر سروش صحت نیز در این نشست و دیدار ضابطیان را همراهی می‌کرد. محل برگزاری این نشست سالنی کوچک در زیرزمین شهرکتاب بود که با استقبال بسیار خوبی روبه‌رو شده و بسیاری از علاقه‌مندان حتی تا بیرون از سالن و دم در نیز ایستاده بودند. منصور ضابطیان در ابتدا از حضور علاقه‌مندان اصفهانی‌اش تشکر کرد و گفت: «این شاید هزارمین باری است که به اصفهان می‌آیم ولی اولین بار است که برای کتاب‌هایم مرا دعوت کرده‌اند. وقتی برای اجراهایم دعوت می‌شوم خوشحال می‌شوم ولی وقتی برای کتاب‌هایم به‌جایی دعوت می‌شوم خوشحال‌تر می‌شوم چون احساس می‌کنم کسانی هستند که با اندیشه‌ام همراه هستند. کارهای زیادی انجام داده‌ام از کارگردانی، تهیه‌کنندگی، اجرا، عکاسی و... ولی دوست دارم با عنوان نویسنده من را بشناسند.» سارا سالار درباره تغییر رشته دانشگاهی ضابطیان از علوم آزمایشگاهی به کارگردانی و سینما می‌پرسد و ضابطیان در جواب می‌گوید که در زمان ما آرزوی پدران و مادران پزشک یا مهندس شدن فرزندانشان بود. من تا یک جایی رفتم تا آرزوهای پدر و مادرم را برآورده کنم ولی به این نتیجه رسیدم که باید به آرزوهای خودم بپردازم. رؤیای من همین کاری است که اکنون انجام می‌دهم و قدر این لحظات را می‌دانم. من مجددا کنکور دادم و می‌خواستم گرافیست شوم آن سال‌ها برای اینکه گرافیک بخوانید باید رتبه شما کم‌تر از سیصد می‌بود و اگر می‌خواستید سینما بخوانید رتبه شما باید کم‌تر از صد می‌شد. من مرحله اول رتبه‌ام 90 و مرحله دوم رتبه‌ام 2 شد و همه به من پیشنهاد دادند که سینما بخوانم با توجه به رتبه‌ام حیف است و من هم گوش کردم و سینما خواندم اما هم‌زمان تحصیلم در مجله گزارش فیلم خبرنگار بودم و جذب جادوی روزنامه‌نگاری شدم و کاری هم که این روزها در تلویزیون انجام می‌دهم بیشتر به روزنامه‌نگاری شبیه است تا سینما و ترکیب تمام رشته‌هایی که خوانده‌ام و تجربه کرده‌ام به کارم می‌آید.


رادیو هفت قربانی تغییر مدیریت‌ها شد

در ادامه سارا سالار درباره تعطیلی برنامه محبوب رادیو هفت از ضابطیان می‌پرسد و او در جواب می‌گوید: خیلی درباره تعطیلی موفقیت‌ها در این سرزمین نباید دنبال بهانه بود خیلی وقت‌ها شما باید در کاری که هستید تلاش کنید دید نشوید تا حاشیه امنیتتان را از دست ندهید.. متأسفانه در کشورمان خیلی از کارها مبتنی بر افراد است و در تلویزیون هم همین‌طور است و ما هم درگیر این ماجرا شدیم و تغییر مدیریت‌ها باعث شد حاشیه امنیتمان را از دست دادیم.

همه‌چیز از سفر به ترکیه شروع شد

منصور ضابطیان درباره سفرنامه‌هایش و شروع سفرهایش به جهان نیز توضیح داد و گفت: اگر کسی کتاب‌های من را خوانده باشند در کتاب مارک دوپلو ماجرای آغاز سفرهایم را نوشته‌ام. سال 78 بود که من دوستی به نام فرشید داشتم آن زمان روزنامه‌نگاری می‌کردم و دانشجو بودم فرشید به من پیشنهاد داد که به ترکیه برویم و گفتم که پول کافی برای این سفر نداریم اما فرشید اصرار کرد و محاسبه کردیم که اگر صرفه‌جویی کنیم می‌توانیم برویم و می‌گفت سفرمان را تجاری می‌کنیم حنا از ایران می‌بریم و می‌فروشیم همین کار را کردیم و زمینی به استانبول رفتیم اما درنهایت نتوانستیم حناها را بفروشیم و برگشتیم. این آغاز سفرهایم به کشورهای خارجی بود که به من اعتمادبه‌نفس داد که سفر کردن کار سختی نیست وقتی آدم هر چیزی را با تمام وجود بخواهد کائنات به او کمک می‌کند که آن کار را انجام دهد.

منصور ضابطیان در ادامه درباره نوشتن تک‌تک سفرنامه‌های خود توضیح داد و پس‌ازآن به سؤالات حاضران جلسه که اکثرا جوان بودند پاسخ داد.


تنها سفر کنید و به خودشناسی برسید

یکی از حاضران درباره تنها سفر کردن ضابطیان سؤال کرد و او در پاسخ گفت که تنها سفر کردن با تنها ماندن در سفر متفاوت است می‌توانید تنها سفر کنید ولی آدم‌هایی را پیدا کنید که شمارا از تنهایی دربیاورند. بزرگ‌ترین اتفاقی که در تنها سفر کردن می‌افتد این است که تو با خودت خلوت می‌کنی و با گره‌های خودت آشنا می‌شوی و به خودشناسی می‌رسی.

ضابطیان در پاسخ به سؤال یکی از حاضران که اگر قرار باشد تمام سفرها از ذهن شما پاک شود و تنها یک سفرتان را به خاطر بسپارید کدام‌یک را انتخاب می‌کنید. گفت: سفرها خیلی بستگی به خودتان و روحیاتتان دارد. شاید یک‌بار به کشوری سفر کنید که خیلی به شما خوش بگذرد و بار دیگر با خودتان بگویید اصلا سفر خوبی نبود. من دو بار به برلین سفر کردم دفعه اول که رفتم با خودم گفتم این شهر آخر جهان است و این بهترین سفر من بود اما دفعه دوم که به برلین سفر کردم سرما خوردم و اصلا به من خوش نگذشت. ولی می‌توانم بگویم دو کشور عراق و سوریه را دوست ندارم دیگر به آن سفر کنم چون مردم در این دو کشور خیلی عصبانی بودند و در سوریه با پلیسی مواجه شدم که خیلی فاسد بود و مدام رشوه می‌خواست و عراق هم مشکلات امنیتی بسیاری داشت.


هنر زندگی کردن را بیاموزیم

منصور ضابطیان درباره وارد شدن به دنیای آدم‌ها در پاسخ به یکی از حضار گفت که دوست داشتم در قرن هفتم زندگی کنم و با سعدی همراه شوم و دنیای او را بشناسم و در پاسخ به سؤالی درباره مهاجرت از ایران نیز گفت که یکی از دلایلی که مهاجرت نکردم حرفه‌ام بود ساده آن را به دست نیاوردم که به کشوری بروم و شهروند درجه‌دو شوم. وقتی شما کار فرهنگی می‌کنی باید در ریشه‌هایت باشی. شما کدام کارگردان را می‌شناسید که از ایران رفته باشد و موفقیت قبلی‌اش را داشته باشد. من هم مثل شما ممکن است از خیلی چیزها ناراحت و عصبانی باشم ولی اصلا فکر نکنید که همه جای جهان گل‌وبلبل است. نگاه ما به جهان توریستی است. مهم این است که هنر زندگی کردن را پیدا کنیم هر جای دنیا زندگی کنیم اگر مهارت زندگی کردن را بدانیم احساس خوشبختی می‌کنیم.

او در پاسخ به سؤالی درباره اینکه در کدام لحظه سفرتان خدا را بیشتر حس کردید نیز پاسخ داد: آن‌قدر خدا چسبیده به زندگی ماست و همه‌جا حسش می‌کنیم که نمی‌توان لحظه خاصی را نام برد. ولی یکی از لذت‌بخش‌ترین سفرهایم سفر حج بود که واقعا حضور خدا را حس می‌کردم.

ضابطیان درباره نوشتن سفرنامه‌های ایران‌گردی نیز گفت که در حال حاضر مدیریت پروژه‌ای را بر عهده‌دارم که درباره هفت استان ساحلی ایران است مجموعه سفرنامه‌هایی که روزنامه‌نگاران مختلف نوشته‌اند و من جلد هرمزگان آن را نوشته‌ام ولی آنچه در سفرهایی به کشورهای دیگر برای مخاطبان ایرانی جذاب است در سفر به شهرهای ایران برای مخاطبان جذابیت زیادی ندارد.

او در پاسخ به کسانی که نسبت به او و سفرهایش حسرت می‌خورند نیز گفت: هرکسی چیزی برای حسرت خوردن دارد ولی من برای اینکه به این نقطه برسم تلاش‌های بسیاری کرده‌ام و چیزهای زیادی را ازدست‌داده‌ام و نمی‌توان افسوس حال کسی را خورد بدون اینکه تلاشی انجام داد. او در ادامه افزود: من کتاب نمی‌نویسم که شما حتما به خارج از کشور سفر کنید و یا حسرت بخورید. من کتاب می‌نویسم که شما از خانه بکنید و جای جدیدی را تجربه کنید. اگر آن جای جدید حتی در شهر خودتان باشد یا چند خیابان آن‌طرف‌تر. از خانه بیرون بزنید و اگر مثلا در خیابان چهارباغ زندگی می‌کنید به میدان نقش‌جهان بروید اگر اصفهان را دیده‌اید به خوانسار، شاهین‌شهر و سایر شهرهای استانتان سفر کنید.

سفرنامه ویتنام به‌زودی چاپ می‌شود

منصور ضابطیان در پایان گفت‌وگو نیز به سفرنامه‌های آینده‌اش اشاره کرد و گفت که کتابی بعدی‌ام درباره سفر به ویتنام است و پس‌ازآن کتابی درباره سفر به چهار کشور دارم که در چهارفصل مختلف به آن سفرکرده‌ام تاجیکستان در بهار، آذربایجان در تابستان، گرجستان در پاییز و اوکراین در زمستان که در آینده کتاب خواهد شد. و کتاب بعدی که بخشی از آن آماده‌شده است عنوان 5 بندر است که شامل سفر من به پنج بندر جهان بندر انزلی، پرتو، شانگهای، مارسی و بندرعباس می‌شود. او سپس بخشی از سفرنامه چاپ‌نشده تاجیکستان را برای حاضران خواند.

در پایان نشست ضابطیان از حضور مخاطبانش در اصفهان تشکر کرد و حاضران برای خرید کتاب و گرفتن امضای این نویسنده و سفرنامه نویس به طبقه بالای شهر کتاب اصفهان رفتند جایی که صفی طولانی انتظار منصور ضابطیان مارکوپولوی ایرانی را می‌کشید و نشان می‌داد که کتاب خوب جایگاه خود را در میان مخاطبان و به‌ویژه جوانان باز می‌کند و مردم برای کتاب خوب صف هم می‌کشند.

ارسال نظر