"احمدینژاد گفت برو با کیهان برخورد کن"
فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در برنامه رودررو درباره احمدینژاد سخن گفته که خلاصه آن به نقل از فارس میآید:
فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در برنامه رودررو درباره احمدینژاد سخن گفته که خلاصه آن به نقل از فارس میآید:
احمدینژاد، روحانی رو آورد سر کار. احمدینژاد دولت مستقر بود، دولت مستقر خیلی کارها میتونه بکنه، ولی آقای احمدینژاد از دورهای که اومد سرکار، اجازه نداد کسی از درون دولتش، مطرح بشه برای بعد از خودش و برنامهاش روی مشایی بود، یعنی پاشو کرده بود تو یه کفش که آقای مشایی باید بیاد. اجازه نداد تفکر گفتمان انقلاب بیاد وسط، چون خودش هم تغییراتی کرده بود. خدماتی به جامعه کرده بود، به مردم رسیدگی کرده بود، ولی دیدگاههاش هم تغییر کرده بود. حالا اگه بعضی میگن از اول تغییر داشت، من نمیدونم، نه من با ایشون بودم نه چیزی. ولی معتقدم یه جریانی آمد کار کرد روی آقای احمدینژاد در سال ۸۲، کار کرد که آقای احمدینژاد ۸۴ بشه رئیسجمهور. یه جریانی که تو جامعه هم تعریف نشده بود، کسی فکر نمیکرد بیاد.
سال ۹۲ آقای احمدینژاد نگذاشت کس دیگهای حتی از دولت خودش که تجربه بشه. فرض، آقای احمدینژاد چرا نیومد سراغ من؟ چرا رفت سراغ مشایی؟ من نوعی! خب من یه وجاهتی داشتم دیگه تو جامعه، یعنی بهعبارتی من خودم رو آدم نظام میدونم نه چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا، نه همچین چیزی نیست. نه ما مثلا داشتیم، چه ویژگیهایی آقای مشایی داشت که مثلا در بنده نبود؟
مردم که رأیدادن بعد از آقای خاتمی، دنبال این بودن که این فاصله حاکمیت رو حذف کنن. یعنی مردم، حاکمیت همه بشن یکدست و در دولت نهم این امید پیش اومده بود که همه برن شروع کنن سازندگی و اون حالتهایی که پیش اومده بود. توسعه سیاسی و یه مشت آدم بخوان تو تهران زندگی کنن و خوش بگذرونن، بخوان توسعه سیاسی رو خوشگذرونی تعریف کنن وگرنه توسعه سیاسی تعریفهای دیگهای هم داره.
میخواستن این فاصله رو در حاکمیت حذف کنن. موفق شده بودن ولی یه عدهای نذاشتن آقای احمدینژاد درست کار کنه، عصبیش کردن، ناراحت کردن، از هر طریقی بگی اذیت کردن ایشون رو. پس ببینین، جناحهای سیاسی جامعه، چپ و راستش فرقی نمیکنه. همه نذاشتن اون دولتی که مردم میخواستن درست تشکیل بشه. حالا آقای احمدینژاد هم رفت در دولت دهم اصلا روالش رو عوض کرد، رفت همه تخممرغهاش رو گذاشت تو سبد یه تعداد خاص، پاش رو کرد توی کفش مشایی و لاغیر. اجازه نداد حتی افراد کابینهاش برن اسم بنویسن.
سر روزنامه کیهان جالب بود، آقای احمدینژاد داشت میرفت ونزوئلا، از تو هواپیما نمیدونم کی کیهان رو گذاشته بود جلوی آقای احمدینژاد، ایشون تیتر کیهان رو دیده بود راجع به فردو، از تو هواپیما زنگ زد به موبایل من، کی گفته راجعبه فردو؟ خیلی هم عصبانی بود، محکم گفت، گفتم خب تیتر زده روزنامه دیگه، حالا شما به سلامتی برید سفر و برگردید من براتون توضیح بدم. آقای احمدینژاد برگشت، تقریبا یه ۱۰ روزی شد بعد از اون قضیه، من برم ایشون رو ببینم، رفتم گفتم آقا این چیزی که گفتین، کیهان زده و میگه ترجمه است، بهنقل از فلان منبع. گفت خب شما برو باهاش برخورد کن. گفتم من برای چی برخورد کنم؟ نه من وزیر ارشادم، نه دبیر شورای عالی امنیت ملیام، به من ربطی نداره، گفت مگه نباید مثلا اخبار هستهای و اینا رو منسجم، طبق برنامه بدیم، گفتم کیهان میرم با آقای شریعتمداری صحبت میکنم، من همه رو خاموش میکنم، تو یه نفر رو خاموش کن، گفت کی؟ گفتم تو اگه تونستی وزیر خارجهات رو خاموش کنی که نره اینور اونور مصاحبه کنه، به اون چه مربوطه؟ رفته کشور غنا، باید بره راجع به دیپلماسی، اقتصاد و اینا صحبت کنه، دیپلماسی اقتصادی، رفته راجع به هستهای صحبت کرده.