حاشیه‌ای بر عکس جنجالی محمدرضا گلزار

حضور سلبریتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی و تعامل رودرو و مستقیم آنها با مخاطبان به یکی از پرچالش‌ترین بخش‌های رفتار آنلاین کاربران فضای مجازی در چند سال اخیر تبدیل شده است.

سامان موحدی راد در ادامه یادداشت خود در روزنامه «اعتماد» نوشت: تقریبا چهره مشهوری پیدا نمی‌شود که در یکی از شبکه‌های اجتماعی حساب داشته باشد و حداقل یک بار مورد حمله عده‌ای از کاربران قرار نگرفته باشد. ماجرا وقتی بغرنج‌تر می‌شود که یک سلبریتی پا را فراتر گذاشته و از حوزه خودش وارد حوزه دیگری شود. مثلا اگر شما محمدرضا گلزار باشید، صرفا به این دلیل که خوش‌تیپ یا بازیگر فیلم‌های درجه دو هستید نمی‌توانید درباره کتاب و کتابخوانی حرف بزنید. احتمالا به این دلیل که از نظر پلیس‌های شبکه‌های اجتماعی کتاب‌خواندن برای بازیگرانِ انتلکتوال‌تر از گلزار است.

شاید عکس معروف چند وقت پیش گلزار را در یکی از کتاب‌فروشی‌های شهر دیده‌ باشید با این سوال از مخاطبانش که «چقدر کتاب می‌خوانید؟». همین تصویر ساده به مدد دکور متفاوت کتابفروشی و قطع غیرمعمول کتابی که دست گلزار بود، بهانه‌ای دست استنطاق‌کنندگان فضای مجازی داد که «بازیگر چشم‌سبز ما حتی فرق کتاب و کلاسور را نمی‌داند. در لوازم‌تحریری کلاسور دستش گرفته و می‌پرسد کتاب می‌خوانید؟» لابد از این کشف‌ هم کلی خوشحال بودند. کمی بعد مشخص شد هم آنجایی که گلزار حضور داشته کتابفروشی است، نه لوازم‌التحریری و هم آنچه به دست گرفته کتاب است و نه کلاسور! در مرحله بعد، جماعت حمله‌کننده با تحقیقاتی دریافتند که کتابی که در آن عکس در دستان گلزار بود Felzmann Swarm است که مجموعه‌ای از تصاویر پرواز دسته‌جمعی پرندگان است. از آنجا که این کتاب مجموعه‌ای از تصاویر است، بیشتر یک کتاب «دیدنی» است تا «خواندنی» پس همچنان سوال «چقدر کتاب می‌خوانید؟» آقای بازیگر اشتباه است. این بازی برای کاربران شبکه‌های اجتماعی به منظور به خاک مالیدن دماغ هر آدم معروفی که گستاخی کرده و پا را از حریم خودش بیرون نهاده، می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد.

با این مثال ساده از رفتار کاربران شبکه‌های اجتماعی لابد با خودتان می‌گویید چه جماعت کتاب‌خوان و حساسی که حتی ذره‌ای تخطی از اصول و ارزش‌ها را برنمی‌تابند و پشت مدعیان پرگوی بی‌حاصل را بی کم و کاست به خاک می‌مالند. برای اینکه کمی و بیشتر از کمی بر این تصویر آرمانی‌ خدشه بیندازم، مثالی از حدود یک سال قبل برایتان می‌آورم. زمستان گذشته بود که یک دانشجو مدعی شد چندتایی از ترجمه‌های روسی یک مترجم معروف زبان روسی، کار خود آقای مترجم نیست، کار اوست که برای مترجم می‌فرستاده و استاد آنها را به نام خود در یک انتشارات معتبر چاپ می‌کرده. جالب و عجیب اینجاست که آقای مترجم هم در مقام پاسخگویی برآمد و آنچه نوشت تلویحا تایید این نکته بود که ترجمه‌های آن خانم را با کمی ویرایش زبانی به نام خودش منتشر می‌کرده. در واقع کاری که آقای مترجم روی ترجمه‌های شاگردش انجام می‌داد، به اعتراف خودش چیزی شبیه کاری است که همه ویراستاران در انتشارات انجام می‌دهند و اگر این موضوع منجر به ثبت نام ایشان به عنوان مترجم روی کتاب شده پس اسم همه ویراستاران انتشاراتی‌ها هم باید به عنوان مترجم روی کتاب‌ها درج شود. آنچه از زمستان گذشته تا کنون در این باره اتفاق افتاده این است که انتشاراتی‌ها معتبری که با آقای مترجم کار می‌کردند، علیرغم این نامه‌نگاری آشکار و اعترافات ضمنی همچنان مشغول انتشار آثار ترجمه این استاد زبان روسی هستند. عجیب‌تر اینکه از این جماعت «حساس و مو از ماست بیرون بکش» شبکه‌‌های اجتماعی هم هیچ واکنش درخوری در این زمینه ندیدم. جز یکی دو فعال عرصه کتاب واکنش خاصی از سایر فعالان شبکه‌های اجتماعی دیده نشد و با اینکه تصویر ای‌میل‌های رد بدل شده برای مطابقت با کتاب‌های موجود در بازار وجود داشت، ندیدم حتی یکی از این کارآگاهانی که در عکس گلزار اسم کتاب و نویسنده‌اش را درآورده بودند، حتی به خودشان زحمت بدهند سراغ این موضوع را بگیرند.

چه چیزی باعث می‌شود تا عده‌ای در برابر عکس یک بازیگر با یک کتاب غلط‌انداز لشگرکشی کنند اما در برابر آشکار شدن چنین موضوعی آن هم از سوی یکی از مترجمان شناخته شده، دم بر نیاورند؟ آنها می‌توانند با یک عکس گلزار ساعت‌ها برای فرهنگ رو به زوال مملکت مرثیه‌سرایی کنند، اما برای یک رویداد مهم‌تر و حساس‌تر واکنشی نشان ندهند، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده!

ارسال نظر