هزینه سنگین حاشیه نشینی ارزان
مفهوم آسیب اجتماعی دربردارنده معضلات بسیار زیادی است که زمانی زیرپوست شهر جریان داشت و تابوی آن شکسته نشده بود، اما در اثر انکار و بیتوجهی مسئولان کار تا جایی پیش رفت که وضعیت آن امروز به مرز هشدار رسیده و تمام معضلات را با شکل و شمایل عجیبوغریب میتوان به وضوح دید و احساس کرد. تا جایی که دو سال پیش رهبری، دستور رسیدگی ویژه آن را به سه قوه دادند و پسازآن برنامههای متعددی برای کنترل و مقابله با آسیبها برگزار شد.
مینا عباسپور- اصفهان امروز: مفهوم آسیب اجتماعی دربردارنده معضلات بسیار زیادی است که زمانی زیرپوست شهر جریان داشت و تابوی آن شکسته نشده بود، اما در اثر انکار و بیتوجهی مسئولان کار تا جایی پیش رفت که وضعیت آن امروز به مرز هشدار رسیده و تمام معضلات را با شکل و شمایل عجیبوغریب میتوان به وضوح دید و احساس کرد. تا جایی که دو سال پیش رهبری، دستور رسیدگی ویژه آن را به سه قوه دادند و پسازآن برنامههای متعددی برای کنترل و مقابله با آسیبها برگزار شد. در این میان بهجز دستگاههای دولتی، از کارشناسان حوزه اجتماعی دعوت به عمل آمد تا در بررسی این مسئله و ارائه راهکار متناسب همفکری و همکاری داشته باشند. ازجمله اینکه دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری با دعوت از کارشناسان، فعالیت خود را در استانها آغاز کرده و به این منظور اتاق فکری تشکیل داده است. یکی از چهرههای شناختهشده و نام آشنا در حوزه آسیبهای اجتماعی، کورش محمدی است که خود مؤسس انجمن مردمنهاد آسیبهای اجتماعی کشور بوده و پژوهشگر ویژه حوزه اعتیاد است. محمدی با سابقه تحصیل و فعالیت در حوزه مسائل اجتماعی وارد لیست امید انتخابات پنجمین دوره شورای شهر اصفهان شد و پس از انتخاب انتظار میرفت در رأس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی و ورزشی شورا فعالیت کند؛ اما سهم او در سال گذشته تنها به ریاست کمیته اجتماعی در این کمیسیون محدود شد که برای رسیدگی به مسائل این حوزه اختیارات کافی به او نمیداد؛ اما با توجه به گستردگی مسائل مربوط به حوزه جامعه کلانشهر اصفهان در انتخابات سال دوم کمیسیونهای شورای شهر پیشنهاد تفکیک این کمیسیون مطرح شد و پس از موافقت اعضای شورا از ماه گذشته کمیسیون اجتماعی و محیطزیست با ریاست محمدی کار خود را آغاز کرد. این امر بهانهای شد تا با مشاور رئیس سازمان بهزیستی کشور در حوزه اجتماعی به گفتگو نشسته و به بررسی وضعیت آسیبهای اجتماعی شهر و کشور از دیدگاه او بپردازیم که در ادامه میخوانید:
- از دیدگاه شما آسیبهای مهم اجتماعی کشور و شهر ما شامل چه مواردی است و رفع کدامیک از آنها اولویت بیشتری دارد؟
آنچه امروز بهعنوان آسیب اجتماعی در کشور ما شناختهشده است همان پنج حوزهای است که رهبری نیز بر رفع آن تأکید داشتهاند و شامل اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، نقاط بحران شهری و فحشا میشوند. اینها عمده آسیبهای کشور ما با اولویت خاص خود هستند. البته ما شاهد بروز مواردی مانند تکدیگری و کودکان کار در دل این آسیبها هستیم و این در حالی است که دو آسیب طلاق و حاشیهنشینی رشد فزایندهای داشته و بستر بروز معضلاتی نظیر اینها هستند. در بررسی وضعیت کلانشهر اصفهان ضمن این پنج حوزه باید تکدیگری و مهاجرت بیرویه به داخل استان بهعلاوه نزاع و جرائم ریزودرشت را نیز نام برد. اعتقاددارم در حوزه آسیبها نمیشود اولویتبندی خاصی قائل شد. بهعنوانمثال در برشمردن آسیبها نمیتوان از کودکان کار یا کارتنخوابها غافل شد چون به یک معضل مستقل تبدیلشدهاند؛ بنابراین باید همه را از یک نگاه سیستماتیک نگریست. اعتقاددارم اگر آسیبها را با اولویتهایشان نگاه کنیم و انرژی خود را صرف برطرف کردن یک آسیب خاص کنیم باعث میشود که از ابعاد چندگانه آسیبها غافل شویم. چراکه معضلی مانند اعتیاد در برخی موارد دلیل طلاق است یا حاشیهنشینی و فحشا که هرکدام علت به وجود آمدن آسیب دیگری هستند؛ بنابراین باید در اولویتبندی آسیبها بااحتیاط صحبت کرد و تمام آسیبها را باید در یک ظرف دید و سنجید.
چه زمانی رهبری دستور رسیدگی به این پنج آسیب را دادند و این تصمیم به چه علت گرفته شد؟
چند گروه متخصص و کارشناسان حوزه اجتماعی کشور ظرف دو سال منتهی به سال 95 تحقیقات گستردهای را در سطح کشور انجام دادند و نتیجه آن در جلسهای با حضور سران 3 قوه خدمت رهبری گزارش شد. این گزارش آنقدر مبسوط و دقیق بود که رهبری آن را بهعنوان یک سند پذیرفتند و بلافاصله به سران 3 قوه دستور برنامهریزی در این حوزهها را دادند.
- ارزیابی شما از وضعیت آسیبها در شرایط کنونی چیست؟
- در حوزه طلاق حتی از میزان نرمال جهانی در حال عبور هستیم و این اتفاق در اصفهان نیز در حال رخ دادن است. اعتیاد هم در حال تغییر لباس بوده و از سمت مواد به سمت الکل رفته است. مرگومیر ناشی از مصرف الکل گواه این موضوع است. اعتیاد مواد و الکل به سرعت در حال پیشروی است که در حال ورود به سن پایین بوده و در اقشار حساس جامعه در حال شیوع است. این در حالی است که ما با اعتیاد کنار آمدیم و به آن عادت کردهایم. مباحث پیشگیریمان سنتی است و کار خاصی برای آن انجام نمیدهیم. فقط پلیس ما در حال مبارزه با آن است و این در حالی است که مرز مبارزه از اطراف شهر به لابراتوارهای تولید مواد مخدر در داخل شهر جابجا شده است.
- وضعیت این آسیبهای اجتماعی در اصفهان چگونه بوده و چه اقداماتی مقابله با آنها انجام شده است؟
اصفهان یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای کشور بوده و در حال قربانی شدن برای حاشیهنشینی است. مدیریت شهری برای تأمین نیازهای خدمات مردم کم آورده و از تأمین نیازها درماندهاست. البته جلساتی تشکیل میشود اما مؤثر نیست؛ مثلا سالهاست که هرماه برای تکدی گری یا مواردی نظیر آن جلسههای متعدد تشکیل میشود اما خروجی تاثیر گذاری نداشته است چراکه نه میزان متکدیان کاهش پیدا میکند نه کودکان کار.
- ازنظر شما معضلی مانند حاشیهنشینی آسیب است یا بستری برای رشد آسیبهای دیگر؟
نخست باید حاشیهنشین و حاشیهنشینی را از یکدیگر جدا بررسی کرد؛ مثلا در اصفهان شهرکهایی مانند کوی امام، کوی امام صادق (ع)، ولیعصر و غیره درحالیکه حاشیه شهر هستند ازنظر فرهنگ، امکانات و برخورداری جزو بهترین مناطق شهر به شمار میروند. درواقع حاشیهنشین بودن اصالتا و به ذات خود آسیب نیست اما نوع و کیفیت حاشیهنشین شدن اهمیت دارد. وقتی گروهی از انسانها بدون مجوز، غیرقانونی و بدون انطباق با کالبد اجتماعی، اقتصادی و هنجارهای شهر در حواشی ساکن میشوند تا سالیان سال هیچ خدماتی دریافت نمیکنند چون سکونتگاه غیررسمی ایجاد کردهاند؛ بنابراین امکان تحصیل برای فرزندان یا کسب درآمد برای خود افراد فراهم نبوده و چون نمیتوانند خود را با این وضعیت منطبق کنند جذب ناهنجاری میشوند. کمکم در حوالی این افراد مناطق ارزانقیمت گسترش پیدا میکند و این ساکنان این بافت چون کنترل و مدیریتی برای ساماندهی آن وجود ندارد، دچار اشکالات اساسی در ایجاد انطباق و هنجار سازی برای زندگی در شهر میشوند. آنها احساس تعلق خود را نسبت به شهر از دست میدهند چراکه امکانات داخل شهر برای این افراد قابلدسترس نیست و کمکم پای آسیب این مناطق به شهر باز میشود. آنوقت مدیریت شهری بهعنوان بخشی از محدوده شهر مجبور به پذیرش اینها است. حال این حاشیه که بافتی نامأنوس و نامتجانس است، سنخیتی با شهر نداشته و محله بحرانی شهر را به وجود آورده و مملو از آسیبها میشود. در این شرایط اقدام دیرهنگام مدیریت شهری پس از شکلگیری این بافت باعث میشود نتوان اقدامی برای بهبود وضعیت آن انجام داد. چراکه وضعیت فرهنگی و اجتماعی آن شکلگرفته است. اینجاست که آسیب اتفاق میافتد و بانامهایی هم چون منطقه پائینشهر، ارزانقیمت، کم برخوردار و غیره شناختهشده و نرخ پائین حاشیهنشینی در پی آن ایجاد میشود.
مهاجران با آرزوهایی به اصفهان میآیند اما توان پرداخت هزینههای بالای زندگی در مرکز شهر را ندارند؛ بنابراین سراغ مناطق ارزانقیمت میروند. در خانههایی با مساحت کم و بافتهای به هم تنیده شده و فاقد استانداردهای مقاوم در برابر زلزله ساکن میشوند. پس دامنه حاشیهها نیز گسترده شده و روزبهروز بر آسیبهای آن نیز افزوده میشود. در این شرایط حاشیهنشینی معضل و آسیب اجتماعی به شمار میرود.
- چرا در شرایط که به مرز هشدار برای حاشیهنشینی رسیدهایم و به طور پیوسته شاهد برگزاری جلسات مختلفی از سوی مسئولان استانی برای رسیدگی به این معضل هستیم، شاهد کاهش آسیبها نیستیم؟
حقیقت این است که جلسات «نوشداروی پس از مرگ سهراب» هستند. از دست این جلسات کاری ساخته نیست چراکه روش پیشگیری در جامعه ما یک رویکرد کاملا غیر مؤثر است که «تجویزی» نامیده میشود. روشهای پیشگیری در جامعه ما اینگونه است که منتظریم تا اتفاق بیفتد، منجر به تولید آسیب بشود، عجز و ناتوانی ما را نشان بدهد آنوقت شروع به تشکیل جلسه میکنیم؛ اما دلیلی ندارد این جلسات به نتیجه برسند چون کار از کار گذشته است. این جلسات تنها درصورتیکه بهپیش بینی آسیبهای 15 سال آینده بپردازد مطلوب و کارآمد خواهد بود، اما اگر در حال بررسی جامعه امروز است کاری از پیش نمیبرند.
- راه چاره چیست؟
ما باید نگاهمان را در حوزه پیشگیری تغییر داده و با آیندهپژوهی پیش رویم. باید روی نسل آینده کارکنیم. بهعنوانمثال اگر مهارتهای اساسی زندگی مدنظرمان است برای این بحرانها آموزشهای لازم را به نسل آیندهساز ارائه کنیم. باید بدانیم این آموزشها کمترین اثر را روی جوانان و میانسالان دارد؛ بنابراین آموزش را روی کودکان متمرکز کنیم. اگر الآن نگران آسیبهای اجتماعی هستیم، باید آسیبهای 10 سال آینده را پیشبینی کرده و ببینیم کدام آسیب رشد کرده و جامعه را درگیر خواهد کرد.
- پیشبینی شما از آسیبهای آینده چیست؟
بررسیهای ما نشان میدهد در 10 سال آینده با پدیده رفتارهای نامتعارف جنسی روبرو خواهیم بود. اکنون باید نتیجه این بررسی را به مدیران و مسئولان داد تا برنامهای برای پیشگیری از آن در نظر بگیرند. اگر این اتفاق نیفتد در 10 سال آینده برای همین آسیب شروع به برگزاری جلسات بحران میکنند که بیفایده خواهد بود.
- منظورتان از رفتارهای نامتعارف جنسی چیست؟
منظور از این رفتارها این است که در شرایط کنونی سن ازدواج و هزینههای آن بالا رفته که در پی آن رفتارهایی مانند ازدواج سفید در گزینههای انتخابی جوانان قرارگرفته است. روابط بیدغدغه بین جنس مخالف در حال افزایش بوده و مسائلی مانند همخانه گزینی در برخی کلانشهرهای کشور آغازشده است. اگر نتوانیم این مسیر انحرافی را اصلاح کنیم، حوزه تربیتی، نظام مهارتی و نظام اخلاقی در خانواده و آموزشوپرورش دچار تزلزل شده و به طور قطع برای نسلهای آینده کنترل یک سری رفتارهای اینچنینی میسر نخواهد بود.
- با توجه به راهکار پیشگیری از آسیبها، برای درمان چه میشود کرد؟ آیا تنها باید این آسیبها را پذیرفت و اقدامی برای درمانشان نکرد؟
نخست اینکه باید از انکار دستبرداریم. ما 30 سال همهچیز را انکار کردیم تا زمانی که خود رهبری وارد میدان شدند. ولی پیش از آن همه دستگاهها وجود آسیبهای اجتماعی مختلف را انکار میکردند؛ اما از زمان دستور رهبری پذیرش آسیبها در جامعه اتفاق افتاده است. فراموش نکنیم که پیشگیری سه سطح دارد و سطح نخست آن مربوط به سنین پایه است که هنوز درگیر آسیب نشدهاند؛ اما در سطح 2 و 3 باید مداخلات را شکل داده و آن را مدیریت کنیم. منتها با نگاه پیشگیری باید مداخله را پیش برد. در سطوح مداخله باید چهارچوب تعیین کنیم.
- در بستر آسیبهایی مانند حاشیهنشینی شاهد این هستیم که رفتارهای نامتعارف و آسیبهای دیگر در حال رشد هستند. بهعنوانمثال موضوع کودکآزاری نهتنها در حال افزایش است بلکه نوع رفتارها و آزارها هر روز بدتر میشود. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
به همین دلیل است که بر پیشگیری تأکیدداریم. چراکه آسیبها سرعتی فزایندهتر از رشد جامعه ما دارند. آنها لباس عوض میکنند. خیلی سریع وارد مافیای خود میشوند و حتی نوع ارائه آن نیز تغییر میکند. ولی ما اصرار داریم همیشه با یک روش پیش رویم؛ مثلا در مورد اعتیاد زمانی ما 850 کیلومتر مرز خاکی با افغانستان داشتیم که مرز مبارزه با مواد مخدر بود. تا حد زیادی هم مبارزه اثربخش بود؛ اما امروز مرز مبارزه کجاست؟ مواد مخدری در قالب قرص، شکلات، گل، شیشه و غیره آمده که اصلا نیازی به مرز نداشته و در لابراتوارهای خانگی تولید و عرضه میشوند. این نشان میدهد ما در مبارزه نیاز به ابتکار عمل و خلاقیت داریم. نباید منتظر باشیم آسیبها بروز پیداکرده و بر اساس آن مکانیزم مبارزه تعریف کنیم. بلکه باید مهارت کافی به اعضای جامعه ازجمله کودک، نوجوان و جوانان داده باشیم که در مسیر هر تصمیمی محکم و قاطع عمل کند. همه اینها در حوزه پیشگیری قرار دارند. موافقم که رفتارهای ناهنجار در حال تغییر و غیرقابلکنترل هستند. پس چرا سد مقابله با آن را محکم نسازیم؟ این سد در پیشگیری اتفاق میافتد.
- در مورد آسیبی مانند طلاق آیا واقعا باید با آن مقابله کرد و سدی برای جلوگیری از طلاق ایجاد کرد؟ یا اینکه میتوان پذیرفت خیلی از طلاقها مانع از آسیبهای دیگر میشوند؟
وقتی سن ازدواج بالا میرود سن باروری افت میکند. ما در حال از دست دادن جامعه جوان هستیم و در آینده جامعه خسته و افسردهای خواهیم داشت. البته برخی افراد در مقابل شرایط خاص در حال تسلیم شدن هستند؛ مثلا سن ازدواج بالا میرود یا فرزند آوری بعد از ازدواج به تعویق میفتد. طبیعتا اینها در ادامه شکاف بین نسلها را باعث خواهد شد. درست است که طلاق حلال خداست و مانع از یک زندگی نکبتبار و پررنج میشود اما این اتفاق یک استاندارد دارد و از آنکه گذشت نظام خانواده دچار تزلزل میشود. کودک کار و بچههای طلاق زیاد میشوند و بر شمار زنان آسیبدیده از طلاق افزوده میشود؛ بنابراین تمام اینها میتوان طلاق را معضل و آسیب در نظر گرفت.
- با توجه به اینکه یکی از ارکان اصلی کنترل و برخورد با آسیبها قانون است و نظر به اینکه در حال حاضر آسیبها شکل و شمایل جدیدی به خود گرفتهاند آیا میتوان انتظار تغییر قانون در برخورد با آسیبها را داشت؟
معتقدم قوانین برآیند تفکری است که در جامعه وجود دارد. درواقع این قوانین برآیند نیازهای و توقعات جامعه بوده و جامعه با قوانین موجود به آرامش میرسد. در مباحث مختلف قانون همیشه مایه آرامش است و در حوزه آسیبهای اجتماعی نیز قانون جبرانکننده خلأ و آسیبی است که به افراد وارد میشود؛ اما در مبحث آسیبهای اجتماعی قوانین کم، نارسا و ناکافی بوده و نیاز به بازنگری دارد؛ مثلا در مورد طلاق سقف حمایت قانون از زنان تا گرفتن نفقه و مهریه است و بعدازآن رها میشوند. اما در رابطه با نگاههای ابزاری و غیراخلاقی به زنان بعد از طلاق حمایتی وجود ندارد. چون روی آن منزلت کار نشده و اینجا نیاز به طراحی قوانین است. همینطور در مورد کودکان که البته لایحه حمایت از آنها در مجلس تدوینشده اما کافی نیست. تا مادامیکه مجموعهای از مردان برای حقوق زنان و مجموعهای از بزرگسالان برای کودکان حقوق تعیین میکنند انتظار نداشته باشید قوانین به دل جامعه بچسبد و منطبق شود. اینیک معضل است که ما بدون بررسی نیازهای جامعه و گروه هدف قانون تعیین میکنیم. بر اساس آنچه فکر میشود درست است قانون تدوین میشود بدون اینکه از همین اقشار اطلاعات کسبشده و نیازهایشان سنجیده شود. در کشورهای دیگر حقوق حمایتی زیادی برای حمایت زنان بویژه زنان آسیبدیده وجود دارد. این باید در نظام اجتماعی ما نیز در نظر گرفته شود.