نفسشان از جای گرم بلند می‌شود!

از یک آلمانی پرسیدند ماهی چقدر حقوق می‌گیرد؟ جواب داد: 2 هزار و 800 یورو که هزار و 800 یورو آن به‌منظور اجاره مسکن و دیگر هزینه‌های جاری زندگی و همچنین گذراندن تعطیلات پایان هفته و سالانه صرف می‌شود

حسن روانشید- اصفهان امروز: از یک آلمانی پرسیدند ماهی چقدر حقوق می‌گیرد؟ جواب داد: 2 هزار و 800 یورو که هزار و 800 یورو آن به‌منظور اجاره مسکن و دیگر هزینه‌های جاری زندگی و همچنین گذراندن تعطیلات پایان هفته و سالانه صرف می‌شود و ۴۰۰ یورو نیز بابت مالیات پرداخت می‌کند و درنهایت ۶۰۰ یورو آن پس‌انداز می‌شود! این حداقل دستمزد در یک کشور اروپایی که فاقد منابع طبیعی است به‌عنوان حقوق پایه می‌تواند الگوی خوبی برای کشورهایی باشد که علاوه بر داشتن نیروی انسانی ارزان و داخلی و بدون نیاز به استفاده از مهاجران و معضلات آنها، سرمایه‌ها و پشتوانه عظیمی از معادن را نیز در خود دارد. تفاوت این کشورها با یکدیگر بسیار زیاد است زیرا دارندگان منابع انسانی و نیروی کار محلی ازجمله ایران علاوه بر آن مالکیت سرمایه‌های کانی و از همه مهمتر فرهنگی و والاتری را دارند که قادر است پشتیبان بلامنازع آنها در مقابل هجوم‌های متنوع دشمنان باشد و نیازمند مدیریت یکپارچه است تا از همه این سرمایه‌های خدادادی به نحو مطلوب بهره‌مند شود. آنچه این مدیریت را سامان می‌بخشد عدم استفاده از روش شاخه به شاخه پریدن‌ها و دمی را غنیمت شمردن است. پرداخت یارانه به مردم به‌جای ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی زمینه را برای تورم نقدینگی به نحوی فراهم می‌کند که پس از چندی به غولی بزرگ در برابر اقتصاد سالم ظاهر می‌شود و عنان را از تئوریسین‌ها گرفته و اجازه نمی‌دهد هیچ‌یک از تلاش‌های آنها به ثمر برسند و این پرداخت اخیر در قالب آرام‌بخش از همان مساعدت‌های آزمون‌وخطای گذشته است تا به گره کور و درد بی‌درمان یارانه‌ها تبدیل شود! آنچه در فاصله شش‌ماه اردیبهشت تا مهرماه ۹۷ در بازار و اقتصاد لنگان کشور به وقوع پیوست را می‌توان نوعی سونامی نامید که توانست همه پارامترها را تغییر دهد و بودجه مصوب سال جاری را با چالش و ریزشی جدی مواجه کند. نه‌تنها حقوق‌بگیران بخش‌های دولتی و خصوصی بلکه صاحبان درآمدهای متغیر و جاری هم تحت تأثیر این تحول قرارگرفته‌اند اما قشر دوم با توجه به اینکه نقدینگی لازم را در جیب‌ دارند همانند کسانی هستند که در جایی لغزنده به زمین‌خورده‌اند ولی چون ماهیچه‌هایشان گرم است درد شکستگی استخوان‌ها را حس نمی‌کنند. افزایش بی‌رویه و لحظه‌ای قیمت همه اقلام ضروری و غیرضروری در بازار از ظرفیت دریافتی حقوق‌بگیران ثابت خارج است. اگرچه فتیله‌های خرید را به‌سرعت پایین کشیده و غیرضروری ها را از لیست خود حذف کرده‌اند اما به نظر می‌رسد در این روزها باید از ضرورت‌های زندگی نیز فاکتور بگیرند. شاید بتوانند جای گوشت را به سویا و حبوبات ازجمله لوبیاچیتی که قیمت آن یک‌شبه ره صدساله را طی کرده عوض کنند و گرانی و کوچک شدن چانه نان را نیز نادیده گرفته و رقیق و گران شدن شیر و لبنیات دیگر را نیز تحمل کنند اما چگونه باید از خوردن میوه و سبزی‌ها که بعضی از آنها تولیدشان مازاد بر نیاز داخلی است صرف‌نظر کرد؟ جامعه اگرچه می‌توانند دور موز و نارگیل را خط بکشند اما نخواهند توانست اعضای خانواده را قانع کنند تا خواهان سیب‌درختی، خیار و گوجه و این روزها شلغم، پیاز و سیب‌زمینی نباشند که تولید داخل است و از کانال‌های بی‌دروپیکر گمرک به آن‌سو می‌رود تا به ارز برای هزینه اقامت ازمابهتران آن‌سوی مرزها تبدیل شود و آنچه به‌جا می‌ماند قیمتشان از قوت لایموت هم بیشتر شده است. اگرچه افزایش بی‌رویه بهای میوه، تره‌بار، صیفی‌جات و همچنین حبوبات به جیب کشاورزان و باغداران نمی‌رود اما شلتاق وابسته‌ها، بارفروشان و دلالان را هم در این میان نباید نادیده گرفت که ضعف دستگاه‌های نظارتی ازجمله اتاق اصناف و مبارزه با گرانفروشی و دیگر هیئت‌های مختلف را می‌رساند که نفسشان از جای گرم بلند می‌شود.

ادامه دارد

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار