کی‌روش باغبانی دلسوز و سخت‌گیر

گوشه و کنایه و توهین و بی‌حرمتی‌هایی که فوج فوج در سایت‌ها، رسانه‌ها و ورزشگاه‌ها به کارلوس کی‌روش در هفته‌های گذشته شده، کسالت‌بار و شرم‌آور است. مربی تیم ملی که فراموش کرده‌ایم چگونه فوتبال ملی ما که در ورطه سقوط بود را دوباره آبرو بخشید و به قدرت نخست آسیا تبدیل کرد. اما کی‌روش در فوتبال ایران چه کرده است و او را چگونه باید تحلیل کرد؟

احمدرضا جلوه نژاد-اصفهان امروز: گوشه و کنایه و توهین و بی‌حرمتی‌هایی که فوج فوج در سایت‌ها، رسانه‌ها و ورزشگاه‌ها به کارلوس کی‌روش در هفته‌های گذشته شده، کسالت‌بار و شرم‌آور است. مربی تیم ملی که فراموش کرده‌ایم چگونه فوتبال ملی ما که در ورطه سقوط بود را دوباره آبرو بخشید و به قدرت نخست آسیا تبدیل کرد. اما کی‌روش در فوتبال ایران چه کرده است و او را چگونه باید تحلیل کرد؟

ظاهرا کی‌روش می‌خواهد تیم ملی یک «نهاد» باشد نه تنها یک تیم. نهاد، بزرگتر از سازمان و سازمان بزرگتر از تیم است. وجه تمایز یک‌نهاد را با مثلا سازمان، باید در اتمسفر و تأثیری که بر فضای فکری و طرز نگرش جامعه‌اش می‌گذارد، بررسی کرد. به‌عنوان‌مثال، دانشگاه در معنای عام خود یک‌نهاد است. ممکن است دانشجویی چهار سال در دانشگاه درس مهندسی برق بخواند ولی بعد از چهار سال اگر آن دانشگاه به معنای درست کلمه دانشگاه باشد، نه‌فقط با یک مدرک مهندسی برق که با یک طرز تفکر مهندسی، نگرشی نو به مسائل جامعه و شخصیتی شکل یافته، محکم و باپرستیژ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و در جامعه اثرگذاری به‌مراتب بالاتر و شایسته‌تری را خواهد داشت. بگذریم که متأسفانه در کشور ما دانشگاه به این معنا دیگر یافت نمی‌شود. بر این اساس کی روش نیز می‌خواهد با مدل تیم ملی، تفکر درست فوتبال را به جامعه ما برای همیشه تزریق کند و هویت و شخصیتی جدید برای فوتبال ملی ایران بسازد و نه‌تنها یک تیم که از گروهش صعود کند یا نکند این کاری بسیار اساسی و بسیار دشوار است. برای ایجاد یک‌نهاد، باید اصول، ارزش‌ها و موازینی را برای شکل دادن به فضای محیطی حاکم بر آن آگاهانه برگزید یا طرح کرد و ساختاری متناسب با آن را پی ریخت و بر سر اصول، ارزش‌ها و بنیان‌های ساختاری‌اش جنگید چراکه ایجاد یک‌نهاد در گرو استمرار آن بویژه صیانت از آن در سال‌های نخستین است تا ریشه دوانده و استحکام یابد.

وقتی کارلوس کی‌روش برای تیم ملی داشت کمپ پرفورمنس اِلیت سنتر (پک) را طراحی می‌کرد، درواقع داشت ایده نهادسازی‌اش را شکل می‌داد و به‌نوعی تلاش می‌کرد تیم ملی هرچه بیشتر ساختارمند شود. وقتی مهدی رحمتی را از تیم ملی کنار گذاشت یا دی‌ماه 95 بازیکنان پرسپولیس را که با خواست برانکو دیرتر به اردوی امارات آمدند، برگرداند درواقع داشت از اصولی صیانت می‌کرد که برای گذار از فاز «تیم بودن» به فاز «نهاد بودن» برای او ارزش‌هایی بنیادین به شمار می‌رفتند. حتی زمانی که بعد از اظهارنظر و جوسازی‌های برانکو از سردار آزمون و در پی آن در خلال جام‌جهانی ناسزاگویی برخی ایرانی‌های جوگیر به خانواده سردار در یک رستوران در کازان، ناگزیر کی روش پس از بازی‌ سوم تیم ملی به انتقاداتی بی‌سابقه و شدید از مربی پرسپولیس پرداخت، درواقع داشت همچنان از نهال نوبنیان «نهاد تیم ملی فوتبال» همچون یک باغبان دلسوز مراقبت می‌کرد. «نهاد» به نسبت یک «تیم» از مأموریت، هدف‌گذاری، دیسیپلین، طرز تفکر، نحوه مدیریت اجرایی، شیوه کار و انگیزه‌بخشی بسیار مفهومی‌تر و فلسفی‌تری برخوردار است. مأموریت یک‌نهاد؛ نوعی فرهنگ‌سازی و تغییر نگرش جامعه است و اگر تیم ملی فوتبال ایران تحت مدیریت کارلوس کی روش توانسته باشد، فرهنگ حاکم بر لیگ داخلی فوتبال در کشور و نیز نگاه به فوتبال ایران در عرصه جهانی را تغییر داده باشد، باید گفت او در نهادسازی‌اش تا حدود زیادی موفق عمل کرده است آن‌هم در کشوری که یکایک نهادهای ریشه‌دارش هم در حال خالی شدن از محتوا هستند. خوشبختانه باید در هر دو شکل، ثمرات حضور کارلوس کی روش را به‌خوبی دید. حالا لیگ ایران به‌جای مربیان خرافی که جادوگر استخدام می‌کردند، به امثال وینفرد شفر، روی هاجسون، افشین قطبی و حتی خود برانکو روی آورده یا پافشاری می‌کند، نیز نوعی فرهنگ کار کردن و نتیجه گرفتن در لیگ ما باب شده است و در بعد بین‌المللی هم تیم ملی ایران نه‌تنها تحسین جهانی را برانگیخته که فضای حاکم بر تفکر فوتبال آسیا را تغییر داده است. الان بیشتر تیم‌های آسیایی به دنبال مربیانی بسیار تراز اول هستند؛ چین مارچلو لیپی را در استخدام دارد، عراق که کمتر به مربی خارجی اعتقاد داشت، سرکو کاتانچ را آورده، فیلیپین با اسون گوران اریکسون قرارداد بسته، ازبکستان هکتور کوپر را به تیم ملی‌اش آورده و حتی کشور صاحب سبکی چون کره جنوبی که پس از چهار شکست متوالی دیگر تاب‌وتوان تحمل باخت از ایران را ندارد، دست به دامان منتقد اصلی کی روش، یعنی پائولو بنتو شده است که در تیم ملی پرتغال نیز بعد از جام‌جهانی آفریقای جنوبی جای کی روش را گرفت.

وقتی صحبت از تمایزهای تیم سازانه یا نهادگرایانه می‌شود، بهتر می‌توان برخی از انتخاب‌های کی روش را تحلیل کرد. کارلوس کی روش فقط و فقط یک هدف‌گذاری بلندمدت دارد و آن جام‌های جهانی است. از فردای قراردادش با تیم ملی برای بازی در جام‌جهانی 2014 برنامه‌ریزی کرد، نه برای بازی‌های انتخابی و از فردای بازی ایران و بوسنی، به نخستین بازی ایران در جام‌جهانی روسیه اندیشید. برای او قرارداد شش‌ماهه برای حضور در جام ملت‌های آسیا به لحاظ حرفه‌ای بی‌اهمیت است و ازنظر او جام ملت‌های آسیا فاقد جذابیت لازم برای چالش مربیگری در سطح تیم ملی ایران است، گرچه وی برای پیروزی و قهرمانی، ناگزیر تیمش را آماده خواهد کرد. کی روش تنها بازیکنانی را به تیم ملی دعوت می‌کند که پتانسیل بازی در جام‌جهانی آینده را داشته باشند ولو یک بازی تدارکاتی در پیش باشد و حتی در آن روز بازیکنانی آماده‌تر در تیم‌های باشگاهی مختلف مشغول باشند. ازاین‌رو کارشناسان یا منتقدان روزنامه‌نگار که با نگاهی «تیم» محور و نه «نهاد» محور به لیست نفرات تیم ملی نگاه می‌کنند، می‌گویند شجاع خلیل زاده بازیکن آماده‌ای است که می‌تواند برای بازی عراق یا یمن به کار بیاید، ولی افق نگاه کی روش اصلا بازی‌های ملت‌های آسیا نیست بلکه جام‌جهانی 2022 است که باید فاکتور فیزیک و سن بازیکن، پتانسیل حضور وی در جام‌جهانی آینده را تأیید کند.

همچون مجید حسینی یا روزبه چشمی و حتی کنعانی زادگان که هم به لحاظ سن، هم فیزیک در آنچه کی روش ماتریس نفرات موردنظرش می‌نامد، پتانسیل بالاتری دارند. آن‌ها که می‌خواهند اما آب را گل‌آلود کنند مسلما این موضوع را رنگی و به خاطر حب و بغض شخصی کی روش با برانکو تحلیل می‌کنند. به‌هرروی این‌ها همه را گفتیم که بگوییم تحلیل کردن گفته‌ها و رفتارهای کی روش باید مبنای درستی داشته باشد و نه از تصوراتی موهوم در چارچوب‌های محدود ذهنی کهنه اندیش نشئت بگیرد. بسیاری از منتقدان امروزی مربی تیم ملی، طرزتفکری شخص‌گرایانه دارند و تخته‌سیاه مغزشان را به دو قسمت خوب‌ها و بدها تقسیم کرده‌اند و برای کی روش در قسمت بدها جای ویژه‌ای بازکرده‌اند چراکه به برانکو مربی تیم محبوبشان که صدر لیست خوب‌هاست، تاخته است. آن‌ها فکر می‌کنند ذهنیت کی روش هم مثل آن‌ها کار می‌کند و وقتی حرفی می‌زند، منظورش شخصی بوده، متلک انداخته، یا خواسته کسی که آن‌کس برانکو است را کنف کند.

باری؛ ممکن است کی روش به برانکو طعنه زده باشد اما باید در آن پست مقصودی فراتر از یک کنایه را جستجو کرد و به دنبال مفاهیم الهام‌بخش‌تری گشت، چراکه او کاملا در فضای نهادگرایی نفس می‌کشد و ازجمله فوتبال را چون یک‌نهاد با نهاد خانواده قیاس می‌کند. به پست اخیرش که خشم و شعارهای یکپارچه هواداران پرسپولیس در ورزشگاه آزادی را برانگیخت نگاه کنید و بهتر بیندیشید که منظورش از واژه‌هایی چون خانواده، احترام، اصول و ارزش‌ها، شجاعت، منافع فوتبال، برخاستن و جنگیدن چیست. این‌ها مفاهیم اصلی این مدیر برجسته است و باید روی این‌ها تمرکز کرد. او می‌گوید: «فوتبال بازی نقطه‌نظرهاست و ما خانواده فوتبال ياد می‌گیریم که در این بازی، با مخالفت‌ها در کمال احترام و هماهنگی موافق باشیم. بنده به‌شخصه هميشه شجاعت و شهامت دوستان همکار خود را تحسین می‌کنم، زمانی که آن‌ها برای اصول و ارزش‌هایی که از منافع فوتبال حفاظت می‌کند، برمی‌خیزند و می‌جنگند. برای مثال: علی پروين، علی دایی، امیر قلعه‌نویی، وینفرد شفر، جواد نکونام، یحیی گل‌محمدی، حسین کلانی، مهدی مهدوی‌کيا و وحید هاشمیان. عذرخواهی بنده را پذیرا باشید چنانچه اسمی که می‌بایست در اين لیست از شجاعت و شخصیت والا وجود می‌داشت و نام نبردم.»

ارسال نظر