خانوار‌های تک‌نفره و رواج زندگی مجردی

چه مزیتی در زندگی مجردی هست که ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار ایرانی طبق آخرین آمار مرکز آمار ایران ترجیح داده‌اند، مجرد باشند؟ شاید مزیتی در کار نباشد؛ شاید ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجردی که هرگز ازدواج نکرده‌اند، دلایلی برای ازدواج نکردن داشته باشند ولی ممکن است جبر روزگار و سرنوشت دخیل شده باشد، مثل یک‌میلیون و ۲۳۲ هزار نفری که به سبب فوت همسر یا طلاق در جمع مجردان قرار گرفته باشند.

چه مزیتی در زندگی مجردی هست که ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار ایرانی طبق آخرین آمار مرکز آمار ایران ترجیح داده‌اند، مجرد باشند؟ شاید مزیتی در کار نباشد؛ شاید ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجردی که هرگز ازدواج نکرده‌اند، دلایلی برای ازدواج نکردن داشته باشند ولی ممکن است جبر روزگار و سرنوشت دخیل شده باشد، مثل یک‌میلیون و ۲۳۲ هزار نفری که به سبب فوت همسر یا طلاق در جمع مجردان قرار گرفته باشند.
شاید هم حکایت زندگی‌شان مثل آن ۲۲۰ هزار نفری باشد که سن‌شان از تجرد قطعی گذشته باشد و دیگر ازدواج نکرده باشند. هر چه هست، مدلی متفاوت از زندگی است که گویی بیشتر و بیشتر شده است. عدد‌ها این طور می‌گویند؛ می‌گویند وقتی سرشماری سال ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ را مقایسه کردند، تعداد خانوار‌های یک‌نفره از ۵.۲ به ۷.۱ درصد رسیده بوده و آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ نیز نشان داده که تعداد خانوار‌های یک‌نفره به ۸.۵ درصد رسیده است. بنابراین ما با پدیده‌ای در حال رشد مواجهیم هر چند هنوز گستره آن زیاد نشده باشد.
آیا این ۱۰ مزیت کار دست مجرد‌ها داده است؟
موضوع فقط به اقتصاد مربوط نیست که فرض کنیم با وام ازدواج و بهبود شرایط اقتصادی آن ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار هموطن‌مان به ازدواج روی می‌آورند. البته اقتصاد هم بی‌تاثیر نیست ولی علت اصلی نیست.
شاید هم غیرمجرد‌ها بگویند آن‌ها که ازدواج نمی‌کنند حاضر به پذیرش مسوولیت نیستند. مسوولیت خانواده، مسوولیت فرزند، مسوولیت اتفاقاتی که برای خانواده می‌افتد. بدبینانه هم نگاه نمی‌کنند که بگویند مجرد‌ها نمی‌خواهند، متعهد شوند بلکه صرفا می‌گویند مجرد‌ها نمی‌خواهند زیر بار مسوولیت بروند.
اگر از این منظر نگاه کنیم، شاید بتوانیم ۱۰ مزیت برای زندگی مجرد‌ها مرور کنیم. یکی از این ۱۰ مزیت این است که فرصت برای مرور گزینه‌های ازدواج بیشتر دارند و لازم نیست در یک شرایط زمانی محدود دست به انتخاب بزنند. یکی دیگر از مزایایی که می‌توان تصور کرد، این است که مجرد‌ها خودشان هستند و خودشان و به اصطلاح خودشان آقای خودشان هستند یا خودشان خانم خودشان هستند و نیازی نیست رضایت دیگری را هم در تصمیمات‌شان کسب و جلب کنند.
از دیگر نکات زندگی مجردی این است که می‌توانید خودتان را مشغول و منعطف نسبت به شغل‌تان کنید و این‌گونه موفقیت شغلی بیشتری کسب کنید. علاوه بر این همین که بتوانید در هر موقعیتی هر کاری که دل‌تان می‌خواهد انجام دهید، امتیاز محسوب می‌شود. حالا فرض کنید، می‌خواهید کاری انجام دهید و بچه داشته باشید یا دانش‌آموز باشد یا وضعیتی مشابه، آن وقت دیگر به راحتی نمی‌توانید قصد انجامش را عملی کنید. بخشی از این مزایای ۱۰ گانه به این برمی‌گردد که شاید حوصله تحمل خلق و خوی دیگری را نداشته باشید و بخواهید شرایط و ویژگی‌های رفتاری یک شخص دیگر را تمام وقت تحمل کنید.
بحث‌های دیگری هم در میان این ۱۰ مزیت هست؛ مثلا اینکه می‌توانید نگران وزن و هیکل خود نباشید و مدام مورد قضاوت و سنجش قرار نگیرید. می‌توانید در قبال درآمدتان و دارایی‌تان به هیچ کس حساب پس ندهید و همچنین می‌توانید استقلال و آزادی عمل داشته باشید و آن را ستایش کنید.
در چنین شرایطی می‌توانید هیچ‌گاه بدخلقی‌های دیگری را تحمل نکنید و شنونده سرزنش‌های شریک زندگی‌تان نباشید. اما طبیعی است که مجرد بودن به معنای آن نیست که هیچ کس به ما غر نزند و سرزنش‌مان نکند. بنابراین آنچه به عنوان مزیت برشمرده شد، می‌تواند خیلی نسبی و بسته به شرایط دیگری باشد.

دامن زدن به مصرف
کسی نمی‌تواند قاطعانه بگوید زندگی مجردی بد است یا خوب. برخی هم معتقدند تشکیل خانواده و حمایت‌ها از تشکیل خانواده باید از آن دسته افرادی صورت گیرد که می‌خواهند بچه‌دار شوند. بنابراین اگر کسی نمی‌خواهد بچه‌دار شود بنابراین نیازی هم نیست حتما خانواده تشکیل دهد! با این حال گذر زمان سبب شده این روز‌ها بیشتر و بیشتر شاهد تشکیل خانوار‌های یک نفره و گسست خانواده‌های متمرکز باشیم. در گذشته اگر کسی ازدواج نمی‌کرد معمولا با خانواده زندگی می‌کرد و در همان خانواده متمرکز به نوعی رسوب می‌کرد.
عموما وقتی دختری ازدواج نمی‌کرد با خانواده روزگار آتی خود را می‌گذراند. اما این روز‌ها بیشتر شاهد آن هستیم که اگر دختر ازدواج نکند، گرفتار سنت‌ها و حرف و حدیث‌های خانواده متمرکز شود و خود برای خود زندگی مستقلی تشکیل می‌دهد. شاید بخشی از این رویداد متوجه تغییر عادت‌ها باشد، شاید هم متوجه افزایش امنیت.
محمدابراهیم خداوردی، آسیب‌شناس درباره افزایش تشکیل خانوار یک‌نفره می‌گوید: تنها زندگی کردن یعنی بدون حضور پدر، مادر یا قیم ایرادی ندارد؛ کم نیستند افرادی که به دلیل حادثه، والدین خود را از دست داده‌اند و مجبورند مجرد زندگی کنند؛ اما مشکل اتفاق‌ها و اعمالی است که به دلیل نبود ناظر برای فرزندان رخ می‌دهد. به طور کل در سال‌های اخیر خانواده معنای قدیمی و کارکرد سال‌های قبل خود را از دست داده است و خانواده‌های یک‌نفره زیادی شکل گرفته‌اند.
به هر حال تشکیل خانوار‌های یک‌نفره به معنای آن است که یک واحد آپارتمانی کوچک خریداری یا اجاره شود. بنابراین یا مبلغی برای خرید باید در نظر گرفته شود یا مبلغی برای رهن و اجاره. در حالی که قبلا چنین هزینه‌ای در زندگی افراد مجرد لحاظ نمی‌شد.
بعد از آن، فرد مجرد به هر حال لوازمی در خانه نیاز دارد. از تخت‌خواب و سرویس‌های مربوط به آن گرفته تا لوازم آشپزخانه که می‌تواند تا خرید ماشین‌لباسشویی و مایکروفر و لوازمی از این دست گسترش یابد. تلویزیون و سیستم صوتی را هم از نظر بگذرانید. همه این‌ها یعنی خرید وسایلی که قبلا محدود به یک خانواده چند نفره می‌شد و چند نفر از آن استفاده می‌کردند و الان فقط یک نفر از آن‌ها استفاده می‌کند. البته در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است بعدا با ازدواج این وسایل به کار خانواده بیاید ولی فعلا شاهد حضور ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار نفر هستیم که بخشی از آن‌ها همین زندگی تک‌نفره را برایش تدارکاتی دیده باشند.
جز این مهمانی‌های مجرد‌ها را هم نباید دست‌کم و نادیده بگیریم. اگر برای یک میهمانی خانوادگی به شکلی سنتی تدارک دیده می‌شود برای میهمانی‌های مجردی هم شیوه‌های مدرن هست. تازه اگر قرار شود غذا از بیرون خریداری شود که به مراتب گران‌تر درمی‌آید.

کجای ایران مجرد‌ها بیشترند؟
شاید بد نباشد این پرسش که مجرد‌ها در کجای ایران بیشتر هستند را این‌گونه جست‌وجو کنیم که حال ازدواج در کجای ایران خوب نیست؟ در شرایطی که گفته می‌شود، ازدواج اولویت هفتم جوانان ایرانی است، اگر به اطلس وضعیت زنان کشور که توسط معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری تهیه شده است، نگاه کنید می‌بینید که حال ازدواج در «تهران» و «ایلام» اصلا خوب نیست. فرصتی که در اطلس وضعیت زنان کشور فراهم آمده این است که ببینیم برای کدام استان‌ها باید برنامه‌ریزی بیشتری کنیم.
به ویژه آنکه در آستانه تدوین برنامه ششم توسعه کشور هستیم و بحث بر سر سیاست‌های کلی جمعیت مدتی است ورد زبان برخی شده است، باید دید نبض ازدواج کجا به کندی می‌زند و ابتدا به حال آن منطقه و جوانانش فکری کرد بعد سراغ بقیه مناطق کشور رفت.
محمداسماعیل مطلق، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت که اعلام کرده ازدواج اولویت هفتم جوانان ایرانی است، گفته است: «اکنون بیش از ۱۱ میلیون دختر و پسر در آستانه ازدواج در کشور داریم که بخش قابل توجهی از آنان در حال پشت سر گذاشتن سن مناسب ازدواج و باروری هستند.»
بر اساس شاخص‌های آماری ثبت ازدواج در هر ۱۰۰هزار نفر مشخص شده است که استان تهران در کشور رتبه سی و یکم را در ثبت ازدواج داراست. به عبارت دقیق‌تر در استان تهران در هر ۱۰۰ هزار نفر ۹هزار و ۶۳۳ ازدواج به ثبت رسیده است. آمار‌های سال ۱۳۹۰ علاوه بر تهران استان‌های دیگری را هم در ردیف ۱۰ استان نیازمند برنامه‌ریزی برای ازدواج نشان می‌دهد. پس از تهران این استان البرز است که با ثبت ۹هزار و ۸۲۶ ازدواج در هر صدهزار نفر دومین استان نیازمند توجه برنامه‌ریزان است.
استان‌های «سمنان»، «اصفهان»، «خراسان‌جنوبی»، «مازندران»، «بوشهر»، «گیلان»، «مرکزی» و «فارس» دیگر استان‌های نیازمند توجه در زمینه ازدواج معرفی شده‌اند.
با این حساب می‌توانیم استان‌هایی که مرور کردیم را استان‌هایی برشماریم که مجرد‌ها در آن بیشتر هستند.

جمعیت مجردان ایران چقدر است؟
آمار وزارت ورزش و جوانان هم در سال ۱۳۹۱ نشان می‌دهد، درصد دخترانی که در خانه‌های مجردی زندگی می‌کنند، افزایش یافته است. همچنین همین وزارتخانه اعلام کرده است در ۶ کلانشهر تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز ۳۰ درصد جوان‌ها زندگی مجردی دارند. بر اساس آخرین سرشماری سال ۹۵ جمعیت کل کشور ۷۹‌میلیون و ۹۲۶‌هزار و ۲۷۹ نفر است که از این تعداد ۵۱‌درصد مرد و ۴۹‌درصد زن هستند. این در حالی است که ۴‌میلیون و ۴۲۳‌هزار و ۲۲۵ دختر مجرد در سن ازدواج (۱۵ تا ۲۹ سال) و ۵‌میلیون و ۳۷۲‌هزار و ۹۸۹ پسر در سن ازدواج (۲۰ تا ۳۴ سال) در کشور داریم.
بر اساس این آمار ۳۲‌میلیون و ۸۰۰‌هزار نفر این جمعیت زنان بالای ١٠‌سال هستند که ۲۶‌درصد آنان مجردند، البته سهم مردان بالای ١٠سال حدود ۳۳‌میلیون و ۵۶۰‌هزار نفر است که ۳۴‌درصد آن‌ها مجردند.
علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار مرکز آمار ایران و مدیرکل سابق اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور چندی قبل در یک برنامه رادیویی گفت: طبق آخرین سرشماری، ۹ میلیون و ۷۶۹ هزار نفر در سن متعارف ازدواج و هرگز ازدواج نکرده داریم و همچنین تعداد افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده‌اند، اما هنوز به سن تجرد قطعی نرسیدند، یک میلیون و ۸۱۰ هزار نفر است.
وی در توصیف وضعیت مجرد‌های کشور گفت: به افرادی که از سن تجرد قطعی عبور کرده باشند، مجردان قطعی می‌گویند و تعداد آن‌ها در کل کشور ۲۲۰ هزار نفر است. ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم که با احتساب افراد بدون همسر بر اثر فوت یا طلاق، جمعیت مجردان ایران به رقم ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار می‌رسد.
محزون با بیان اینکه پدیده‌های نوظهور در خانواده‌های ایرانی همچون تجردگرایی در حال شکل گرفتن است، توضیح داده است: در سال‌های اخیر سیاست‌های کلی خانواده ابلاغ شده که بند چهارم آن به ایجاد نهضت فراگیر ملی برای تسهیل ازدواج موفق و آسان تاکید دارد و به واژه نفی تجرد اشاره می‌کند.
بر اساس گفته‌های محزون طی چند دهه گذشته سن ازدواج آقایان از ۲۴ به ۲۸ سال و برای خانم‌ها از ۱۹ به ۲۳ سال رسیده است. ضمن اینکه این آمار در شهر‌های مختلف و حتی در شمال و مرکز و جنوب کلانشهری مانند تهران کاملا متفاوت است.
مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار مرکز آمار ایران دلیل این وضعیت را چنین توصیف کرد که بخشی از دلیل افزایش سن ازدواج به دلیل تحولات اجتماعی است و بخشی هم به سیاستگذاری‌ها برمی‌گردد.
دلایل مردان و زنان برای زندگی مجردی
انتخاب زندگی مجردی و تشکیل خانواده تک‌نفره در میان مردان و زنان تفاوت دارد، چیزی که درباره آن شهلا کاظمی‌پور، جامعه‌شناس توضیح می‌دهد: انتخاب زندگی مجردی در میان مردان عمدتا حاصل تغییر نگرش است. واقعیت امر این است که با بالارفتن سن، تحصیلات و... معیار آدم‌ها برای انتخاب همسر گستره وسیع‌تری می‌یابد.
کاظمی‌پور در مورد چرایی انتخاب زندگی مجردی در میان زنان می‌گوید: زنان را باید در مورد انتخاب زندگی مجردی به دو دسته تقسیم و این‌گونه توصیف کرد که زنان دو دسته هستند که ازدواج‌شان به تاخیر می‌افتد. در جامعه ما زنان عمدتا باید انتخاب شوند و حتی اگر زنی قصد ازدواج هم داشته باشد، نمی‌تواند پیشنهاد ازدواج بدهد. این یکی از عواملی است که ازدواج زنان را به تاخیر می‌اندازد و گاهی منجر به تجرد قطعی آن‌ها می‌شود. ولی گروهی از زنان هستند که شانس ازدواج دارند، خواستگار دارند ولی باز هم طبق نکته‌ای که برای مردان ذکر شد، ازدواج‌شان به تاخیر می‌افتد.
این جمعیت‌شناس مثالی از زمانی که فردی ٢٥-٢٤ساله در محیط کوچکی زندگی می‌کند و قصد ازدواج دارد، مطرح می‌کند و می‌افزاید: انتخاب این فرد در یک شعاع کوچک‌تری صورت می‌گیرد. ازدواجی که میان فامیل، هم‌محلی‌ها و... صورت می‌گیرد، اما زمانی که جامعه بزرگ‌تر می‌شود، این انتخاب شکل و شمایل دیگری به خود می‌گیرد؛ اگرچه در جوامع بزرگ‌تر هم فردی که تحصیلات بالایی ندارد، با دید محدودتری دست به انتخاب همسر می‌زند، اما زمانی که در جوامع بزرگ‌تر افراد تحصیلات بالایی دارند و از بینش وسیعی‌تری برخوردارند، بی‌شک دایره انتخاب‌شان هم وسیع‌تر می‌شود. معمولا در هر مساله‌ای که انسان دایره وسیع تری برای انتخاب دارد، پروسه انتخاب سخت‌تر می‌شود.
کاظمی‌پور همچنین می‌گوید: در مورد مردان این تاخیر را ما تاخیر خودخواسته می‌دانیم، درصورتی که در مورد زنان تاخیر بیشتر خودخواسته نیست. بالارفتن سن ازدواج پدیده‌ای است که حتی در جوامع توسعه‌یافته هم به میزانی می‌رسد و دیگر از آن بالاتر نمی‌رود.

منبع: روزنامه اعتماد

ارسال نظر