کاهش نزاع اجتماعی با مدیریت خردهفرهنگها
تأثیر فشارهای اقتصادی در شکلگیری نزاع و درگیری در اجتماع امروز موضوعی غیرقابلانکار است که این روزها و با افزایش فشارهای اقتصادی شاهد بالا رفتن آمار این نوع از ناهنجاریهای اجتماعی هستیم.
نزاع و درگیری ازجمله آسیبهایی است که با ایجاد اخلال در روابط اجتماعی، فضایی آکنده از بغض، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود میآورد که این امر میتواند زمینهساز نزاع و تنشهای بعدی در جامعه باشد و جامعه را از ابعاد مختلف مادی و معنوی متضرر سازد. همچنین جامعهشناسان بر این باورند که عوامل بروز نزاع و درگیری در جوامع مختلف متفاوت است و لازم است تا برای بررسی نزاعهای هر جامعهای به بررسی بطن فرهنگی آن پرداخته شود. ایمنا، حول محور خشم اجتماعی و عوامل نزاع در جامعه با سعید پارسایی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
چه عواملی موجب ایجاد درگیری و نزاع میان افراد میشود؟
یکی از عوامل مهم اختلاف بین انسانها، تضاد در افکار و معیارهای درونی آنهاست. ما هرروز شاهد مشاجرات و تنشهای زیادی بین افراد، حتی در درون خانوادهها، دوستان، همکاران و نیز افراد کوچه و بازار هستیم که بر خواسته از اختلاف در افکار و نگرشهای آنان است و معمولا نتایج تلخی هم به دنبال دارد. علت بروز این اختلافات که غالبا منجر به ناراحتی و تنش بین افراد میشود، این است که آنان نمیدانند چگونه باید با افکار و عقاید یکدیگر کنار بیایند، آیا باید از افکار خود دست بردارند یا سکوت کنند یا عکسالعمل (مثبت یا منفی) نشان دهند.
نزاع اجتماعی چیست؟
نزاع و درگیری در جامعه یکی از پدیدههایی است که از دیرباز در همه جوامع وجود داشته است و در حقیقت به پدیدهای گفته میشود که موجب بروز خشم، نفرت و کینه در میان افراد شده و گاه تبعات بدی را در جامعه به دنبال دارد. نزاع اجتماعی به حالتی در جامعه گفته میشود که بیشتر اعضای یک جامعه آماده استفاده از نزاع و درگیری در موضوعات روزمره هستند و آمار نزاع و درگیری در جامعه بهصورت روزافزون در حال افزایش است. جوامع زمانی دچار نزاع اجتماعی میشوند که نتوانند افراد را در روند اجتماعی شدن کنترل کنند و همین امر باعث میشود تا خردهفرهنگها در جامعه به وجود بیاید و موجب تغییر مفهوم و ارزش برخی از عقاید و نمادها شود. باید توجه داشت که جوامعی که دچار نزاع اجتماعی هستند از نظر سایر جوامع خطرناک هستند و همین امر موجب میشود تا آمار مهاجرت و آغاز زندگی در این جوامع کاهش یابد.
چه زمانی در یک جامعه نزاع رخ میدهد؟
زمانی در جامعه نزاع رخ میدهد که تفاوتی میان عقاید و ارزشهای دو تن از اعضای جامعه وجود داشته باشد و اجتماع راهکار مناسبی برای حل اختلافات ارائه نکند. در حقیقت هرگاه عقاید اعضای جهان اجتماعی در تضاد با یکدیگر قرار گیرد زمینههای وقوع نزاع و درگیری در جامعه تقویت میشود و احتمال مشاجره میان افراد بالا میرود. بهترین جوامع، جوامعی هستند که به راهکارهای مناسبی برای کنترل خشم اجتماعی و رفع تضادهای میان عقاید و ارزشهای افراد رسیدهاند و در حقیقت آمار نزاع و درگیری در اجتماع در این جوامع بسیار کم است. البته باید توجه داشت که آمار پایین درگیری و نزاع در یک اجتماع به معنای کنترل خشم اجتماعی در آن نیست بلکه امکان دارد جامعه از لحاظ روانی جامعه فعالی نباشد و در حقیقت رخ ندادن هیچ درگیری و نزاعی در جامعه نیز خوب نیست و جامعه پویا، اجتماعی است که در آن درگیری و نزاع هم وجود داشته باشد.
چه جامعهای خشن است؟
در علم جامعهشناسی به جامعهای خشن میگویند که راهکارهای مختلفی برای رفع تضادهای عقیدتی میان اعضای جامعه نداشته باشد و همواره در آن تضادهای عقیدتی و ارزشی از طریق نزاع و درگیری حلوفصل شود. بسیاری از جوامع دنیای امروز دچار خردهفرهنگهایی شدهاند که عقاید و ارزشهای جدیدی را تبلیغ میکنند و میخواهند تا با ترویج برخی از ارزشها در جامعه تحولات بنیادین در بستر فرهنگ ایجاد کنند. اگر جوامع راهکار مناسب و دقیقی برای پاسخ به خردهفرهنگهای موجود در اجتماع نداشته باشد، میتواند در کنترل خشم اجتماعی و خشن نشدن افراد موفق باشد. البته باید توجه داشت که تغییرات اقتصادی و فشار مالی وارد بر مردم نیز رابطه مستقیمی با خشن شدن جامعه دارد و در جوامعی همچون جامعه ایران که دچار تغییرات اقتصادی روزمره است و این تغییرات رابطه مستقیم با زندگی مردم دارد همهچیز به اقتصاد برمیگردد.
چه زمانی یک جامعه خشن به آرامش میرسد؟
باید عاملی که باعث برانگیخته شدن خشم یک جامعه شده است را در نظر بگیریم تا بتوانیم علت اصلی خشم جامعه را ارزیابی کنیم و راهکاری برای کنترل خشم اجتماعی واقع در بستر یک اجتماع تصمیمگیری کنیم. در کشورهای جهانسومی موضوع و محور اصلی اغلب درگیریها و نزاعهای اجتماعی مسائل مالی و اقتصادی است و در حقیقت تحولات اقتصادی در این جوامع زیربنای شکلگیری نزاعها هستند. راهکار کاهش نزاع و درگیری در کشورهای جهانسومی ایجاد یک محور با ثابت اقتصادی و شرایط مناسب مالی برای افراد جامعه است و البته سلطه فرهنگی کشورهای جهان اول در بسیاری از موارد باعث شده است تا خردهفرهنگها در بطن فرهنگ این کشور رسوخ کنند و موجب بروز برخی اختلافات در بستر جامعه شوند.
آمار نزاع در جامعه باید چگونه باشد؟
اگر در جامعه آمار نزاع و درگیریهای میان مردم بسیار کم باشد این موضوع یک ضعف برای تعاملات اجتماعی آن محسوب میشود و آمار کم بروز نزاع و درگیریهای در برخی از جوامع نشاندهنده پویا و فعال نبودن فرهنگ و تعاملات اجتماعی است. البته زیاد بودن آمار نزاع و درگیریها در جامعه نیز نشانه خوبی نیست و بسیاری از جامعهشناسان معتقدند نزاعهایی که از تفاوتهای فرهنگی بر خواسته باشند، موجب پیشرفت و نزاعهایی که از تفاوتها و فشارهای اقتصادی برخاسته باشند موجب عقبماندگی یک جامعه میشود.
چه کسانی بیشتر در جامعه به نزاع میپردازند؟
طبق آمار متأهلها بیشتر دچار درگیری و نزاع در جامعه میشوند و مشکلاتی که بر سر راه آنها در زندگی اجتماعی و شرایط اقتصادی وجود دارد موجب میشود تا افزایش فشار روانی منجر به بروز رفتارهای خشونتآمیز در بین این قشر باشد.
نقش حاکمیت در افزایش آمار نزاع چیست؟
تا زمانی که دولت در بخشهایی از جامعه به توده مردم خدمات خاصی ارائه میکند، مردم تا حدی تحمل میکنند. ولی وقتی دولت نمیتواند این خدمات را ارائه کند و بهطور موازی میخواهد سیاست مداخلهگری را هم در شئونات زندگی داشته باشد، مردم تحمل نمیکنند و میزان نارضایتی افزایشیافته و خروجی آن خشونت است.
چه عواملی در خشونت مردم علیه برخی از ضابطان قانون تأثیرگذار است؟
یک مادر به دلیل نوع نگاهی که به کودک دارد، تنها چیزی که برایش معنا دارد این است که من مالک این کودک هستم. وقتی احساس میکند که مالک کودکش است، یک نگرش تمامیتخواه از لباس و غذا تا نوعدوستی که میخواهد انتخاب کند و در ادامه تحصیلش دارد و حق خودش میداند که در تمام روند رشد این کودک دخالت کند. همین را در حاکمیت هم میبینیم؛ دولت هم خدمات میدهد هم دخالت میکند. این در حالی است که کسی که با خشونت رفتار میکند نمیتواند نظم ایجاد کند. خشونت با خشونت شسته نمیشود و آن را بازتولید میکند. درواقع دولت همان پدر و مادری است که هم کتک میزند، هم دخالت میکند، هم تشویق میکند؛ بنابراین وقتی فردی کاری را انجام میدهد، خودش را منشأ اثر نمیداند و دولت را مقصر میداند. درواقع به میزانی که دستگاههای دولتی مردم را به خود وابسته میکنند، خشونت تولید میکنند.