مهرداد نصرتی: آدم‌های نامتعارف‌، هنجارشکن، لات و سارق برای مردم جذاب‌ترند

آهنگساز و خواننده پاپ می‌گوید: وزارت ارشاد باید از سال‌های قبل برای گزینش و انتخاب تهیه‌کنندگان تمهیداتی را می‌اندیشید و قوانینی را وضع می‌کرد و به کار می‌گرفت. مثلا اینکه باید برای تهیه‌کنندگان موسیقی تحصیلات متقاضیان را در نظر می‌گرفت و به شناخت آنها نسبت به موسیقی و گونه‌های آن اهمیت می‌داد.

ر دهه هفتاد و هشتاد که موسیقی پاپ نسبت به سال‌های گذشته شکل و شمایل فاخرتری داشت، آهنگسازان و خوانندگانی فعالیت می‌کردند که این روزها نام آنها را کمتر می‌شنویم، زیرا بنا به دلایل مختلف نسبت به قبل کم‌کارتر شده‌اند یا از فعالیت حرفه‌ای کناره گرفته‌اند. مهرداد نصرتی یکی از آهنگسازان دهه‌های قبل است که علاوه بر رفاقت و همکاری با زنده‌یاد ناصر عبداللهی و ساخت موسیقی متن آثار تلویزیونی و سینمایی برای خوانندگانی چون امیر تاجیک، رضا صادقی و محمد علیزاده آهنگسازی کرده است.
نصرتی که در زمینه خوانندگی فعالیت می‌کند و تاکنون چندین تک‌آهنگ منتشر کرده، در گفتگو با ایلنا از وضعیت فعلی موسیقی پاپ کشور گفت و روند طی شده از دهه‌های قبل را مورد بررسی قرار داد.
موسیقی پاپ پس از انقلاب که از دهه هفتاد با وجود برخی خوانندگان و آهنگسازان فعال آن مقطع پا گرفته و احیا شده بود، روند پر فراز و نشیبی را طی کرده. شما آن را چگونه تفسیر می‌کنید؟
دو عامل مهم در موسیقی پاپ فعلی وجود دارد: اولی بخش اقتصادی و تجاری است که باعث تغییر فضا شده است. دومین عامل اینکه هرکس می‌خواهد بیشتر خودش را نشان دهد و بگوید من حضور و فعالیت بیشتری دارم و در هر شرایط مالی و کاری و اجتماعی کار می‌کنم. به نظرم موسیقی پاپ هیچ گناهی ندارد که در بلبشوی فعلی گیر افتاده. شخصا مخالف بعد اقتصادی و تجاری موسیقی پاپ نیستم و معتقدم این سبک باید صدرصد درآمدزا باشد و به رونق اقتصادی برسد، اما یکسری اتفاقات عجیب و غریب دست به دست هم داده‌ و باعث شده‌اند که طی این سال‌ها تقریبا هیچ ملودی و آهنگ جذابی تولید نشود و به گوش مخاطبان نرسد.
انبوه آثار پاپ چرا ماندگار نشده‌اند؟
موسیقی‌هایی که صرفا برای تفریح و تنوع و تفنن مخاطبان تولید می‌شوند، دسته‌ای از آثار موسیقی پاپ هستند که در این زمینه تولیدات بسیار زیادی داریم و متاسفانه بارقه ماندگاری این دسته از آثار بسیار کم است؛ زیرا کیفیت آنها تا آن حد پایین است که نه برای چند ماه، بلکه برای چند هفته و حتی چند روز نیز ماندگار نمی‌شوند و در مدت کوتاهی به فراموشی سپرده خواهند شد. درنتیجه به سختی می‌توان آهنگی را پیدا کرد که چند ماه و سال مردم را با خود درگیر کند. مسئله اصلی این است که مخاطبان موسیقی پاپ به دو دسته کاملا متفاوت تقسیم شده‌اند. گروهی که امروزی‌ها تلقی می‌شوند و موسیقی «R&B» و رپ و سبک‌های این چنینی را می‌پسندند و آثار مرتبط با آن را گوش می‌کنند. تعداد این نوع مخاطبان زیاد است و شاید به همین دلیل قدرت بیشتری دارند. با نگاهی به صفحات اینستاگرام و دیگر فضاهای مجازی و سایت‌های موسیقی، همچنین پخش گسترده آثار مذکور، می‌توان به این کثرت پی برد و متوجه این موضوع شد که سبک‌های جدید طرفداران بیشتری دارند. روند چنین تولیداتی بسیار زیاد است، بخشی از آنها به صورت زیرزمینی تولید می‌شوند. زمانی که تولیدات زیر زمینی مرسوم می‌شود، قاعدتا ادبیات اشعار و ترانه‌ها نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد و در نتیجه توهین و ناسزا و تحقیر در آثار افزایش می‌یابد. همه این اتفاقات باعث شده اصل و اساس و پایه موسیقی لطمه بخورد و آسیب ببیند. شما حساب کنید در حال حاضر هر آنکس که در زمینه موسیقی پاپ فعالیت می‌کند و به تولید اثر می‌پردازد، نگاهی به آن کلمات و جملات دارد و با آنها کنایه و طعنه می‌زند یا شعار می‌دهد و اعتراض می‌کند. در نهایت این موسیقی برگرفته از نوعی لات‌مآبی با ادبیات به اصطلاح چاله‌میدانی است.
این نوع ادبیات و استفاده از الفاظ توهین‌آمیز و به کار بردن ناسزا و جنسی با الحان تحقیرآمیز، ابتدا در موسیقی رپ مرسوم بود.
همینطور است، اما موسیقی پاپ نیز چنین رویه‌ای پیش گرفته و اگر به ترانه‌های آثار امروزی توجه کنید، متوجه منظورم خواهید شد. البته سینما نیز دچار چنین وضعیتی شده است. اگر فلان بازیگر مطرح جوان برای مخاطبان جذاب است به این دلیل است که اغلب در نقش آدم‌های لات یا بی‌قید و بند به هرچیز ظاهر می‌شود. می‌توان گفت کاراکترهای جذاب برای ما اغلب آنهایی هستند که نامتعارف‌ترند؛ کاراکترهای لات، سارق، هنجارشکن، کسانی که قانون را زیرپا می‌گذارند و حتی قاتل یا افرادی که به زور ظلم قدرتی به دست آورده‌اند برای مخاطبان جذاب‌ترند. نمی‌خواهم با این صحبت‌ها به قضاوت بپردازم زیرا گاه خودم نیز چنین کاراکترهایی را پسندیده‌ام. مسئله این است که موسیقی و ادبیات نیز درگیر چنین رویه‌ای شده‌اند حتی ورزش نیز چنین وضعیتی دارد. اگر توجه کنید درخواهید یافت که هنجارشکنی در ورزش نیز به امری مرسوم تبدیل شده و عموما جذاب تبدیل شده است.
دلیل این نوع گرایشات از سوی ورزشکاران و هنرمندان و دیگر اقشار چیست؟
چون هر فرد می‌خواهد شخصا حق خودش را بگیرد و تصور می‌کند این امکان به صورت قانونمند و اجتماعی میسر نیست. نه تنها موسیقی پاپ با این شیوه و با چنین شرایطی پیش می‌رود؛ بلکه موسیقی جدی نیز با این معضل درگیر شده است. می‌توان گفت تولیدات برخی دوستان که در زمینه موسیقی خیلی جدی فعالیت می‌کنند، حتی خوانندگان قدرتمند و بنامی که نمی‌خواهم از آنها اسم ببرم، نیز گاهی بر همین اساس است.
اما بخش دیگر این مقوله مردم هستند. آنها هم براحتی این آثار را می‌پذیرند.
بله. مردم با این تصور که فلان خواننده معروف و برند است و باید اثرش را بشنوند، چنین آثاری را می‌پذیرند و گوش می‌کنند. در صورتی که در واقع چنین نیست و آن آثار مثلا شاخص، معیار مناسب و درستی برای تشخیص و دسته‌بندی موسیقی خوب و با کیفیت نیستند؛ با این حال ناگهان ادبیات برخی آثار و دیگر مقولات و مولفه‌های مهم آنها تغییر می‌کند و شکل دیگری به خود می‌گیرد. مثلا ریتم شش و هشت با ادبیات فاخر مورد توجه قرار می‌گیرد یا پرداختن به عرفان‌های عجیب و نزدیک شدن به ادبیات کتابیِ امروزی یا کلاسیک، عواملی برای ایجاد جذابیت هستند. متاسفانه فضای فعلی به شدت بهم ریخته است.
اما بیشتر هنرمندان می‌گویند که سلیقه مخاطب و خواست اوست که آنها را به تولید چنین آثاری ترغیب می‌کند.
به این موضوع باید به صورت کلی نگاه کنیم. یعنی باید موسیقی دنیا و دیگر کشورها را نیز مورد توجه قرار دهیم. مثلا شما دهه هفتاد را مرور و به این موضوع توجه کنید که در آن مقطع چه موزیسین‌هایی در دنیا مطرح بوده‌اند. این مقایسه را در موسیقی خودمان نیز داشته باشید. طی این مقایسه اسطوره‌ها و بزرگان موسیقی حال حاضر دنیا کدام‌ها هستند و افراد مطرح کشور خودمان چه کسانی‌اند؟ می‌خواهم بگویم تنزلی که درباره‌اش حرف می‌زنیم در سرتاسر دنیا و در موسیقی پاپ همه کشورها رخ داده است. این تنزل تا به آنجاست که خوانندگان برتر حال حاضر پاپ دنیا افرادی چون آریانا گرانده و سلنا گومز هستند و در دهه‌های قبل گروه‌ها و خوانندگان تاثیرگذاری چون پینک فلوید و مایکل جکسون مطرح و مورد توجه بودند.
با توجه به مارکت شلوغ و پر رقابت و پول ساز دیگر کشورها این سر نزولی در موسیقی دنیا قابل درک است اما موسیقی پاپ در کشور ما با معیار قرار دادن انقلاب اسلامی انتظار این را به وجود می‌آورد که با موسیقی دنیا قابل مقایسه نباشیم؟
مهمترین و بزرگترین دلیل این است که موسیقی ما بزرگ و صاحب اختیار و تصمیم گیرنده ندارد. تصمیم گیرنده‌های موسیقی ما عموما شرکت‌ها و موسساتی هستند که فقط سرمایه و پول دارند بی‌آنکه از موسیقی شناخت داشته باشند. لطمه بزرگ دیگر را از ماهواره‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای خورده‌ایم، زیرا آنها هستند که بی‌کیفیت‌ترین و بدترین موسیقی‌ها را از افرادی که صرفا با پول تولید اثر کرده‌اند، می‌گیرند و پخش می‌کنند و باعث تغییر سلیقه و ذائقه جامعه می‌شوند. «پی ام سی» و «رادیو جوان» برخی از کانالهای متعددی هستند که با این شیوه به تولید محتوای شبکه‌شان می‌پردازند. مورد سوم همانطور که گفتم جریانی است که در جامعه مرسوم شده و اساس آن مطالبه و به نتیجه رسیدن توسط توهین و پرخاشگری است که تاثیر آن را بر اشعار و ترانه‌ها می‌بینیم.
نوع نگرش و استعداد نسل‌های پس از خود را چگونه می‌بینید؟
بدون استثنا بچه‌های فعلی و خوانندگان حال حاضر را با استعداد و توانا می‌بینم، اما موضوع این است که به سمت و سوی دیگر سوق داده شده‌اند و تحت تاثیر مسائلی چون پول و شهرتند. به طور کلی آنها به دلیل وجود مسائل و امکانات موجود به دنبال مطرح شدن بیشترند.
این رویه دو حالت دارد: یا افراد مستعد به دلیل عدم حمایت‌های لازم دیده نمی‌شوند و در نهایت از دور خارج می‌شوند، یا تهیه‌کنندگان با امضای قراردادهای یک طرفه، صرفا به تولید آثار سطحی و تجاری می‌پردازند مثلا مافیای پاپ...
من نام این وضعیت را مافیا نمی‌گذارم، زیرا وجود مافیا باید در رشد خودش موثر باشد در صورتی که اینگونه نیست. آن تهیه‌کنندگان و موسسات در رشد خودشان نیز موفق نبوده و نیستند. آنها فقط آدم‌هایی را پیدا می‌کنند که به اصطلاح مصرفی هستند؛ خوانندگانی که در مدت زمانی کوتاه فعالیت می‌کنند و مطرح می‌شوند و در مدت زمانی کوتاه از دور خارج می‌شوند. آن تهیه‌کنندگان چنین افرادی را کنار می‌گذارند و در ادامه به سراغ خواننده بعدی می‌روند و این پروسه ادامه دارد. نام این روند مافیا نیست بلکه آن تهیه‌کنندگان صرفا تولید کننده‌اند. لذا مافیایی وجود ندارد و هر کس که در خود استعدادی می‌بینید یا با گروه، خواننده و آهنگسازی ارتباط دارد، می‌تواند به راحتی به یکی از تهیه‌کنندگان وصل شود و قرار گرفتن در این مسیر برای خواننده‌ای مستعد و خوش صدا کاری دشوار یا دور از دسترس نیست. مسئله اصلی نوع عملکرد وزارت ارشاد است.
وزارت ارشاد برای حل معضلات این چنینی باید چه کند؟
به هرحال وزارت ارشاد در راس امور قرار دارد. وزارت ارشاد باید از سال‌های قبل برای گزینش و انتخاب تهیه‌کنندگان تمهیداتی را می‌اندیشید و قوانینی را وضع می‌کرد و به کار می‌گرفت. مثلا اینکه باید برای تهیه‌کنندگان موسیقی تحصیلات متقاضیان را در نظر می‌گرفت و به شناخت آنها نسبت به موسیقی و گونه‌های آن اهمیت می‌داد. شرکت‌ها و موسسات معروف دنیا نیز بر همین اساس ایجاد شده‌اند و فعالیت می‌کنند. آنها متخصص موسیقی هستند و نه تنها یک تهیه‌کننده، بلکه چند تهیه‌کننده در کنار یکدیگر خوانندگان را مورد ارزیابی قرار می‌دهند و سپس با آنها کار می‌کنند. آنها نیازهای مخاطب را در نظر می‌گیرند و بر همین اساس طی همکاری با خوانندگان و آهنگسازان به تولید آثار می‌پردازند. تهیه‌کنندگان ما از ابتدا تا انتهای همکاری صرفا به پول و سود مالی فکر می‌کنند، زیرا از عرصه‌های دیگر به موسیقی آمده‌اند. موسیقی مانند ساختمان‌سازی نیست که صرفا سود مالی در آن اهمیت دارد. عده‌ای دیگر تهیه‌کنندگانی هستند که از قدیم در عرصه موسیقی فعال بوده‌اند. مانند آنهایی که از لاله‌زار آمده‌اند و موسیقی تولید می‌کرده‌اند. این افراد نیز به طور معمول هیچ شناختی از موسیقی ندارند. برخی از آنها دوستان من هستند و خودشان نیز می گویند از موسیقی شناختی نداریم و صرفا کاری را انجام داده‌ایم که فکر می کردیم درست بوده است.
شما در دهه های قبل با خوانندگان مطرح همکاری کرده‌اید و در مقطعی در صداوسیما و گاه هم به ساخت موسیقی تئاتر روی آورده‌اید. به طور کلی هرچه گذشته؛ کم کارتر شده‌اید. دلیلش چیست؟
دلیل اصلی کم کارتر شدنم این بود که تمام ذهنیتم را به خودم و خوانندگی اختصاص دادم و شروع به ساخت آثار برای خودم کردم. این اتفاق دو دلیل دارد. اول اینکه طبیعتا خوانندگی را دوست داشته و دارم. دلیل دوم نابسامانی‌های مرسوم به دلیل عدم وجود قانون کپی رایت است. این کاستی باعث می‌شود که من به عنوان آهنگساز و صاحب اثر به حق خود نرسم. در گذشته آثاری ساخته‌ام که همچنان توسط خوانندگان اجرا می‌شوند. من در مقطعی که آن آثار را ساختم، بابتشان دستمزدهای بسیار ناچیز دریافت کرده‌ام و حال همان خوانندگان به طرق و شیوه‌های مختلف همچنان از آثارم پول درمی‌آورند و این در حالی است که من آهنگساز در این چرخه نادیده انگاشته می‌شوم. در همه جای دنیا آهنگساز مولف تلقی می‌شود و تا هر زمان که اثرش در هرکجا مورد استفاده قرار گیرد و پخش شود، او و خواننده بابت این اتفاق مبلغی را به عنوان سهم دریافت می‌کنند. متاسفانه در ایران چنین رویه‌ای وجود ندارد و من موزیسین با داشتن حداقل 30 اثر «مگاهیت» در کارنامه‌ام باید همچنان با همان قیمت‌های گذشته و با همان شرایط قبلی کار کنم. یا اینکه باید ادبیاتم را تغییر دهم و به شیوه امروزی کار کنم تا آنجا که خودم نیز آن شیوه کار کردن را نپسندم. این موارد مرا پس می‌زند و باعث می‌شود عقب بروم و به موسیقی‌های دیگر بپردازم. مثلا اینکه به موسیقی کودک بسیار پرداخته‌ام و سال‌هاست با داریوش فرضیایی در برنامه عمو پورنگ همکاری می‌کنم. از طرفی با خوانندگان خوبی چون احسان خواجه‌امیری، محمد علیزاده، روزبه نعمت اللهی، رضا صادقی و روزبه بمانی که دوستان خوبم هستند، همکاری دارم، اما فعالیت‌هایم مانند گذشته نیست و خیلی جزیی‌تر است.
در حال حاضر به چه فعالیت‌هایی مشغول هستید.
چند اثر دارم که مشغول آماده کردن آنها برای پخش هستم. دوست دارم بیشتر برای خودم کار کنم و تمرکز من بر این موضوع است. قصد دارم با جمع آوری آثاری که قبلا ساخته‌ام و پرداختن به آهنگ‌هایی که دوست دارم و به نظرم خوب هستند، پس از پایان یافتن بحران کرونا کنسرت‌های کوچکی را به روی صحنه ببرم. به هرحال در هر شرایط و موقعیتی کار کرده‌ام، زیرا موسیقی را بسیار دوست دارم و اصل زندگی من است و زمانی که خوب و بد را می‌دانم وظیفه‌ام این است اتفاقات خوبی را رقم بزنم.

ارسال نظر