بیژن بنفشه‌خواه: به‌خاطر تسمخر ماهواره فحش خوردیم

بیژن بنفشه‌خواه معتقد است تلویزیون با رویکردهای فعلی مخاطبش را از دست می‌دهد و سرمایه‌هایش به مدیوم‌های دیگر پناه می‌برند؛ در صورتی که امثال مهران مدیری و رضا عطاران باید برای تلویزیون سریال بسازند؛ نباید کاری کنیم آن‌ها سرخورده و فراری شوند.

بیژن بنفشه‌خواه: به‌خاطر تسمخر ماهواره فحش خوردیم

خانواده‌شان مشهور به خانواده هنری است؛ خانواده بنفشه‎خواه. او از همان نسل‌اولی‌های طنز تلویزیون به حساب می‌آید. نقش‌های متفاوت و جذابی از بیژن بنفشه‌خواه سراغ داریم اما بسیاری نقش کمک خلبانی‌اش در سریال "مرد دو هزار چهره" را خیلی دوست داشتند. تا به حال در مجموعه‌های تلویزیونی جنگ 39، همسران، لبخند سوم، آخرین ستاره شب، دزدان مادربزرگ، گل‌های 76، ایستگاه 77، عید آن سال‌ها، این چند نفر، حرف تو حرف، گل‌های 78، آبدار شاه، طبقه وسط، زیر آسمان شهر، باغچه مینو، پیامک از دیار باقی، قهوه تلخ، ساختمان پزشکان، خانه اجاره‌ای، راه طولانی، دزد و پلیس، پژمان و… ایفای نقش کرده است. همین چند وقت پیش سریال "فوق لیسانسه‌ها" را روی آنتن داشت و این روزها مثل خیلی از هنرمندان دیگر نگران آینده بازیگری است. آینده‌ای که دست عده‌ای تهیه‌کننده کارنابلد و سرمایه‌گذارهای بیگانه با هنر افتاده و هر روز خطرشان بیشتر می‌شود.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

ماجرای بازگشت رضا عطاران به تلویزیون

بیژن بنفشه‌خواه رفیق صمیمی مهران غفوریان و دغدغه‌اش بازگشت رضا عطاران به تلویزیون است و در جریان گپ‌وگفت با خبرنگار خبرگزاری تسنیم هم بارها به این نکته اشاره می‌کند. مثل خیلی از بازیگران مثل مهران غفوریان، رضا عطاران و حتی مهران مدیری که در سینمای ایران بیشتر وارد نقش‌های منفی و خاکستری شدند. اتفاقاً به تعبیر بسیاری از منتقدین و کارشناسان از پسِ این نقش‌ها و کاراکترها هم برآمدند. اما بیژن بنفشه‌خواه نقش‌های جدی کمتر بازی کرده و در فصل دوم "محکومین" نقشی متفاوت بازی کرد که نقطه امیدوارکننده‌ای در خود بنفشه‌خواه برای پذیرفتن نقش‌های منفی شکل گرفت.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

با رامبد جوان استندآپ کمدی را آغاز کرد

او با رامبد جوان، استندآپ کمدی را در تلویزیون تجربه کرد و البته پیش از آن مجری برنامه استعدادیابی "ستاره بیست" بود که در شبکه نمایش روی آنتن رفت. با سعید آقاخانی، سروش صحت و مهران مدیری کارهای متفاوتی را چه در تلویزیون و چه نمایش‌خانگی تجربه کرده است. در "دزد و پلیس" و "روزهای بد،‌ به در" سعید آقاخانی کاراکترهای متفاوتی را تجربه کرد و در "قهوه تلخ" با فضا و نقشی جدید جلوی دوربین مهران مدیری قرار گرفت. در "ساختمان پزشکان" چهره دیگری از بیژن بنفشه‌خواه دیدیم. در "زیر آسمان شهر" مهران غفوریان حضور داشت و در "بدون شرح" نقش عکاس روزنامه را بازی کرد.

از "دزدان مادربزرگ" تا "نوروز 75"

بازیگر "دزدان مادربزرگ" و "نوروز 75" داریوش کاردان و "همسران" بیژن بیرنگ بود. در "بمب خنده" مهران مدیری حاشیه‌های زیادی برای او درست کردند؛ چرا که این مجموعه آیتمی مدیری به دروغ‌پردازی‌های شبکه‌های معاند ماهواره‌ای واکنش‌های طنزآمیز نشان داده بود و بنفشه‌خواه نیز در این مجموعه آیتمی، نقشی متفاوت ایفا کرد. علاوه بر "قهوه تلخ" و این مجموعه آیتمی (بمب خنده)، "شرف خانواده فاضل" پوریا جاویدپور و "شوخی کردم" مهران مدیری هم دیگر کارهای این بازیگر در فضای شبکه نمایش‌خانگی است.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

لحظاتی با بیژن بنفشه‌خواه به گفت‌وگو نشستیم و او ناگفته‌های قابل تأملی را در جریان این گپ‌وگفت مطرح کرده که شنیدنی‌‌اند:

نه پخشش مشخص است و نه پولش!

مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

* قبل از اینکه گپ‌وگفت را آغاز کنیم دیدم قدری به تلویزیون گلایه دارید، به همان مقوله تبلیغات برمی‌گردد که امکانش برای شما فراهم نشد؟

بله. از من دعوت کردند و دستمزدش هم خوب بود. هشت تیزر را در هشت روز می‌گرفتند با مبلغ 400 میلیون تومان. من چنین دستمزدی هیچ‌وقت در کاری نگرفته‌ام؛ کارهایی که دوران تصویربرداری طولانی هم داشته و چندین ماه به طول انجامیده است. برخی از آنها هنوز هم تسویه نکرده‌اند؛ مثل "عین شین قاف" که هنوز پخش آن بلاتکلیف است طلب دارم.

ما را هم به سنگِ سوپراستارها می‌زنند

مشکل ما این است که مردم عده‌ای که در ویترین‌اند آنها را می‌بینند و ما را هم به سنگِ همان‌ها می‌زنند. بازیگرانی که جزو سوپراستارهای سینمای‌ ایران‌اند و یا تهیه‌کنندگانی که چندین خانه، ویلا و دفتر دارند؛ آن‌ها را نمی‌بینند اما اگر ما بگوییم فلان قدر گرفته‌ایم و هنوز فلان قیمت طلب داریم به ما در فضای مجازی حمله می‌شود.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

از تلویزیون ناراحتم!/ سرکارم گذاشتند

* جایی گفته بودید اگر سینما و تئاتر نقش خوبی به من بدهند بابت گلایه‌ای که به تلویزیون دارم شاید دیگر با تلویزیون کار نکنم؛ ماجرا از چه قرار بود؟

گفته بودم اگر بتوانم با تلویزیون کار نمی‌کنم حالا با تئاتر، سینما یا نمایش‌خانگی؛ این هم دو علت دارد به خاطر اینکه تبلیغ به من پیشنهاد شد 8 ماه پیش و 8 ماه طول کشید تا تلویزیون به من گفت اجازه دارم این تبلیغ را بازی کنم یا نه؛ بعد از 2 ماه گفتند نه! حدود 2 ماه پیگیری کردم و حقیقتاً دیگر خسته شدم و بعد از این همه کار با تلویزیون، به من برخورد و ناراحت شدم.

گفتم کاش حداقل 10 ثانیه می‌توانستم با آن مسئولی که وظیفه‌شان این کار است صحبت کنم و دلیلش را بپرسم. موفق نشدم و خیلی دلگیر شدم چرا با من این‌طور برخورد کردند؟ من دو سال پیش سریالی بازی کردم و هنوز طلب دارم. اثر دیگری را بازی کردم 6، 7 ماه طول کشید تا با من تسویه کنند خودتان می‌دانید با این تورم و چقدر سخت است کار کردن.

مدیری که مرا با رئیس گروه اجتماعی اشتباه گرفت

* این دلگیری‌ها و ناراحتی‌ها را خیلی‌ها از تلویزیون دارند؛ چرا تلویزیون به این فکر نمی‌افتد انجمن صنفی راه بیندازد تا حق بازیگران و کارگردان‌ها را بگیرد؟ متأسفانه امروز برخی از تهیه‌کنندگان تازه‌وارد که اصلاً عین خیالشان نیست و تعهدی ندارند نسبت به پرداخت حق‌الزحمه عوامل کارها خصوصاً بازیگران، در تلویزیون بیشتر کار می‌کنند.

فکر می‌کنم کلاً برایشان مهم نیست. اینجا آبرو و اعتبار برخی از تهیه‌کننده‌های خوب هم به واسطه آن کارنابلدها زیر سؤال می‌رود. چون واقعاً برخی از تهیه‌کنندگان خیلی کاربلد و متعهدند؛ آنها هم تحت فشارند. برخی اوقات مدیرانی هم داریم که سر صحنه فیلمبرداری می‌آیند مصداق بارز آن پشت صحنه سریال "شهرک جیم" من را نشناختند و به من گفتند شما رئیس گروه اجتماعی شبکه‌اید. اینجا با خودم گفتم من که 27 سال برای تلویزیون، تئاتر و سینما کار می‌کنم من را نمی‌شناسند واقعاً چقدر با فرهنگ و هنر بیگانه‌اند و چطور برای فرهنگ و هنر تصمیم می‌گیرند و سیاست وضع می‌کنند. با خودم گفتم این‌ دست مدیران ماهواره نمی‌کنند و تلویزیون نمی‌بینند!

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

آموزش فدایِ سفارش و اسپانسر شده!

جالب است مدیر قدیمی در تلویزیون به من می‌گفت سازمان صداوسیما باید زیرساخت‌هایش درست شوند، کاربلدها برگردند و نیاز به آموزش در هر حوزه و عرصه‌ای دارد. واقعاً امروز با نگاهی به سریال‌سازی، برنامه‌سازی و خیلی بخش‌های دیگر می‌توانیم به این نکات دست پیدا کنیم که آموزش و توجه به ساختارها فراموش شده‌اند؛ سفارش و اسپانسر جای کاربلدی را گرفته است.

سریال مناسبتی نقطه ضعف اصلی تلویزیون

* چرا امروز طنزهایمان آن دلچسبی و تعمیق گذشته را ندارد؟ قبلاً که پای طنزها و جُنگ‌های تلویزیون می‌نشستیم فقط نمی‌خندیدیم، محتوای خیلی زیادی بدست می‌آمد. اما امروز خبری از این رویکردها نیست. الان هم برنامه‌ها ضعیف شده‌اند و هم سریال‌ها آن حال و هوا را به مخاطب نمی‌دهند که مخاطب پروپاقرصش شود. چرا این اتفاق افتاده است؟

خیلی سؤال سختی است. یک زمانی سریال‌های مناسبتی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت اما امروز نقطه ضعف اصلی تلویزیون همین سریال‌های مناسبتی شده است که مصداق بارز آن سریال‌های ماه رمضانی بود. یک موقعی آن قدر سریال‌های متنوع و متعدد بود که ما پای‌مان این شبکه و آن شبکه بود اما امروز خبری نیست. دیگر میان شبکه‌ها و سریال‌ها آن رقابت گذشته نیست؛ همه این‌ها به نفع مخاطب بوده و الان از آن‌ها خبری نیست.

نادانسته وارد پروژه‌های بزرگ شدن، شکست می‌آورد

فقط "خندوانه" و "دورهمی‌"اند مخاطب نگاه می‌کند؛ چرا فقط این دو برنامه باشد که می‌گیرد و مخاطب ببیند. مثلاً فکر می‌کنم در فصل اول و دوم "لیسانسه‌ها" مخاطب را راضی کردیم چون قصه و خط داستانی جذابی داشت. متأسفانه این کارها کم ساخته می‌شود؛ نمی‌گویم آدم‌های جدید نباید وارد شوند اما آموزش ببینند، اصولی و منطقی وارد میدان شوند نه اینکه نادانسته پروژه‌های بزرگی را به دست بگیرند و شکست بخورند.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,
نمایی از سریال "ساختمان پزشکان"

با این روند، کمتر سراغِ تلویزیون را می‌گیرند

بخش عمده‌ای از این ضعف‌ها به سیاست‌ها و مشکلات بودجه‌ای و مالی سازمان صداوسیما برمی‌گردد؛ سریال‌های دهه هفتاد و هشتاد را با سریال‌های امروز مقایسه کنید همه‌چیز مشخص می‌شود. واقعاً به جای اینکه امروز با این تکنولوژی و فضای مدرن، بالاتر برویم سریال‌های تلویزیون دچار پسرفت شده‌اند. اگر فکری به حالِ این مشکلات نکنیم رفته رفته مخاطبین با پیدا کردن فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای و یا VODها، کمتر سراغِ تلویزیون را می‌گیرند.

مردم فکر می‌کنند فقط باید بخندیم

* یک سؤالی که بسیاری از طنازان دارند این است چرا کمدین‌های ما اعصاب ندارند و مثل آنی نیستند که نشان می‌دهند؟

دقیقاً این مشکل برای کمدین‌ها و طنازان است؛ مردم تصور می‌کنند باید همیشه شاد باشند؛ بارها وقتی تنهایی دارم راه می‌روم به من می‌گویند: "چرا نمی‌خندی؟" می‌خندم و ادامه می‌دهم؛ مگر آدم دیوانه است همین‌طوری بخندند. آن هم وقتی تنهایی قدم می‌زنیم همین‌طوری بخندیم طور دیگری فکر می‌کنند. شاید من هم به عنوان کمدین، در بیمارستان باشم، بهشت‌زهرا و هر اتفاقی برای من افتاده باشد.

از قدیم‌الایام کمدین‌ها غمگین‌ترینند

واقعاً وقتی مردم مرا در خیابان می‌بینند و ابراز لطف می‌کنند واقعاً خوشحال می‌شوم اما بالأخره امکان دارد هر اتفاق و هر موقعیتی برای ما پیش بیاید. از قدیم‌الایام هم گفته‌اند "دلقک‌ها غمگین‌ترین آدم‌ها هستند". چون طنازان و کمدین‌های ما جلوی دوربین هر طنز و کمدی را جلوی دوربین نمایش می‌دهند، تخلیه می‌شوند و ناراحتی‌هایشان را پشت دوربین جا می‌گذارند.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

شما هم آقازاده‌اید؟

* بسیاری در سینمای ایران داریم که خانواده هنری دارند؛ یکی از آن خانواده‌ها "بنفشه‌خواه" است. چرا فارغ از ارزیابی شخصی فردِ هنرمند، به او برچسب آقازاده فرهنگی و هنری می‌زنند؟

این برچسب‌ها را به من هم زده‌اند. اما طبیعی است خیلی در کسب و کارها داریم پدر نجار است و پسرش را به شغلش سوق داده و یا لبنیاتی و خیلی مشاغل دیگر؛ ممکن است فامیلی کمک‌کننده باشد اما دقیقاً من و پدرم خیلی با این قضیه مخالفیم. من همیشه به پدرم گفته‌ام من را جایی معرفی نکن! قبل از سال 1373 که کار کنم سه کار در دوران کودکی در کارنامه‌ام دارم؛ یکی در 10 سالگی، یکی 12 سالگی و دیگری 17 سالگی که فیلمی شانزده میلیمتری بازی کردم به نام "برخورد"؛ کارگردانش سعید مولایی بود و حتی این کارها را جزو کارنامه‌ام نیاورده‌ام چون پدرم معرفی کرده است.

جالب است بدانید جدیداً فیلمی به من پیشنهاد شد که نقشی را برای پدرم هم درنظر گرفته بودند. وقتی من به ایشان گفتم، به من گفتند تو گفتی؛ گفتم خودشان گفته‌اند. او هم اصولی رفتار کرد و گفت فیلمنامه را می‌خوانم و بعد تصمیم می‌گیرم. منظورم این است این ارتباط دو طرفه بوده و هست. من دو برادر دیگر دارم چرا آن‌ها بازیگر نشدند؟ برادر کوچکترم نقاشی خواند و برادر بزرگترم عمران خواند و در خارج از کشور زندگی می‌کند.

* البته در یکی از رقابت‌های خانوادگی برنامه "خندوانه" با برادر کوچکترتان حاضر شدید ...

بله. همان برادرم که گفتم نقاش و گریمور است.

من مثل پدرم وارد بازیگری شدم

* این سؤال همیشه وجود داشته که رضا و محمود، پدر و عموی شما هر دو بازیگر خبره‌ای‌اند. کدام یک بر بازیگر شدن و آینده بازیگری شما تأثیر بیشتری داشته‌اند؟

پدرم. من دقیقاً عین پدرم وارد عرصه بازیگری شدم. چرا که برایم تعریف کرده در دوران کودکی پدرش یعنی پدربزرگم، خیلی به کارهای نمایشی و تئائر علاقه‌منده بوده پدرم را به تئاتر برده است. حافظ و شاهنامه می‌خوانده و پدرم به این فضا علاقه‌مند شد. همین اتفاق برای من هم افتاد. پدرم مرا از دوران کودکی با خودش به صحنه تئاتر می‌برد این علاقه ناخودآگاه شکل گرفت.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

سالِ موشک‌باران، مردود شدم

من در وهله اول می‌خواستم به هنرستان بروم پدرم گفت که تنبلا به هنرستان می‌روند و باید رشته ریاضی یا تجربه بخوانی! یکسال رفتم مردود شدم. سالی که موشک‌باران بود خیلی تعداد مردودی‌ها زیاد شد؛ اواخر پاییز دوباره امتحان برگزار کردند که ما بتوانیم به سال بعدی برویم. خلاصه با هر بدبختی بود دیپلم گرفتم همان سال سوم رفتم دانشگاه آزاد و برای اولین بار رشته نمایش و تئاتر را امتحان دادم. سال 1370 قبول شدم.

با دیپلم تجربی رفتم رشته تئاتر و بعد یک سال مرخصی می‌توانستم بگیرم که من سال 1371 رفتم دانشگاه و تئاتر خواندم.

"مدرسه پیرمردها" یادگاری که انقضاء ندارد

* پدر و عموی شما ما را یادِ فیلم "مدرسه پیرمردها" می‌اندازند ...

یادش بخیر. فیلم بسیار خوبی بود و از این دست آثار تاریخ مصرف ندارند و هنوز هم برای مخاطب جذابند. این کارها ما را به یاد این نکته می‌اندازند، چرا الان نباید کارهایی ساخته شوند نوستالژی آیندگان شوند؟

به بهانه شهریه دانشگاه وارد دنیای تصویر شدم

* معروف‌تر از پدر شدید؛ چرا این اتفاق افتاد؟

خیلی سؤال خوبی بود؛ خوب شد پرسیدی! من دوست داشتم فقط تئاتر کار کنم و دانشجوی تئاتر بودم پدرم گفت که شهریه دانشگاه آزاد گران است و من نمی‌توانم از پَسِ آن بربیایم. حتی به من گفت می‌خوای بخون و می‌خوای نخون! البته هزینه دو ترم دانشگاهم را داد و واقعاً هم سخت بود.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

امیر غفارمنش آمد و گفت برنامه "39" تست می‌گیرند

امیرغفارمنش (بازیگر) آمد و گفت داریوش کاردان و مرحوم خسروی (آن موقع رئیس گروه اجتماعی شبکه دو بودند) و هنوز شبکه سه راه نیفتاده بود، برنامه‌ای کار می‌کنند من دارم کسانی که فکر می‌کنم استعداد دارند و می‌توانند از عهده این کار برآیند معرفی کنم.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,
تصویری از "ساعت خوش"

"ساعت خوش" بیشتر طرفدار داشت

رفتم تست دادم قبول شدم. جالب است بدانید آن موقع کیهان ملکی کار اولش بود، رحمان سیفی‌آزاد که بعدها جزو مسئولین صداوسیما شد، علی سلیمانی، کیومرث مرادی، مهران غفوریان و حسین رفیعی همه از "39" داریوش کاردان شروع کردیم. اصلاً مردم خوششان نیامد و نگرفت و همزمان مردم طرفدار "ساعت خوش" بودند.

نقش جدی هم تجربه کردم

در واقع انگیزه مالی باعث شد که وارد دنیای تصویر شوم و بتوانم شهریه دانشگاهم را بپردازم. از آنجا کار کمدی پشت سر هم به من پیشنهاد شد؛ البته بعد از برنامه "39" کار سینمایی به نام "مصائب" را با پرویز پورحسینی کار کردم. نقش جدی بود اما 80 درصد کارهایی که از آن روز تاکنون پیشنهاد شده، کمدی است. و البته اخیراً کاری از شبکه یک سیما پخش شد به نام "سرگذشت"‌(فصل دوم سریال "محکومین") نقش جدی را بازی کردم.

چرا کمدین‌ها در سینما جدی شدند؟

* شما به معدود کاراکتر جدی‌تان اشاره کردید؛ جالب است مهران مدیری، رضا عطاران،‌ جواد عزتی و بسیاری از طنازان شناخته شده ما به سینما و نمایش‌خانگی رفتند و نقش‌های جدی را تجربه کردند؛ نشان دادند که بهتر از خیلی‌های دیگر می‌توانند. نظر شما در این باره چیست؟

بخاطر اینکه همیشه بازی کردن نقش‌های طنز و کمدی سخت‌تر از جدی است؛ حتماً کمدین‌ها و طنازان کاربلد ما می‌توانند در این نقش‌ها عملکرد بهتری داشته باشند. همان‌طور که دوستم رضا عطاران، مهران مدیری،‌ جواد عزتی و حتی مهران غفوریان پلان‌هایی از او دیدم که برایم جالب بود؛ چقدر خوب نقش ایفا کرده‌اند.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

رضا عطاران را فراری دادند

* خیلی بحث سرِ نبودن رضا عطاران در تلویزیون است؛ می‌گفتند قرار است برگردد و سریال بسازد اما خبری نشد. به نظر شما چرا رضا عطاران از تلویزیون رفت؟

قبول دارید که هنوز سریال‌های رضا عطاران خیابان خلوت می‌کند و قابل دیدن و جذاب است؟! شما سؤال کردید که چرا این اتفاق افتاد و رضا عطاران رفت؟ به خاطر اینکه اذیت شد و به قولی در جایی هم گفتم سال به سال وضعیت کمدی در تلویزیون بدتر می‌شود. تلویزیون چندان کمدی نمی‌سازد، برخی از کمدی‌سازان مثل "رضا عطاران" را فراری دادند.

سانسورها و بی‌تعهدی‌ها، بی‌انگیزه می‌کند

یا ما را درگیر سانسورهای بدون قاعده کردند و یا بی‌تعهدی‌هایی که گاه و بیگاه گریبان ما را گرفته و این اتفاقات همه دست به دست هم می‌دهند و ما را اذیت می‌کند. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد رضا عطاران یا برخی دیگر رفتند، اما دلگیر و ناراحتند مگرنه اگر شرایط درست باشد خود رضا عطاران هم حاضر است دوباره سریال برای تلویزیون بسازد. من فکر می‌کنم همان مشکلات مالی و برخی اتفاقات در تلویزیون باعث شده تا امثالِ رضا عطاران انگیزه نداشته باشند که سریال تلویزیونی بسازند.

* به عبارت مهمی اشاره کردید رضا عطاران را فراری دادند...

قطعاً‌ می‌گویم برخی مشکلات مالی و معنوی دست به دست هم دادند این اتفاقات بیفتد و امثال رضا عطاران از تلویزیون دور شوند.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

مقصر، تلویزیون است

* از طرفی مهران مدیری به تلویزیون برگشت و سریال "درحاشیه" را ساخت؛ سانسورها و توقف‌ها باعث شد تا به سراغ ساخت برنامه برود و از سریال‌سازی دور شد، البته برای تلویزیون. کسانی که نبضِ مخاطب در دستشان است و مخاطب را می‌شناسند. مثلِ همان حرفی که خودتان زده بودید حاضرید با امثال این کارگردان‌ها مثل رامبد جوان، رضا عطاران و مهران مدیبری بدون آن که فیلمنامه بخوانید کار کنید. چون کارشان را بلدند؛ اما دیگر سریال‌سازی را کنار گذاشته‌اند و برای تلویزیون برنامه می‌سازند؛ چرا کار خودشان را نمی‌کنند؟

من فکر می‌کنم مقصر، تلویزیون است. تلویزیون می‌تواند از سرمایه‌های خودش به بهترین شکل استفاده کند. به جای اینکه مهران مدیری "دورهمی" بسازد شرایط را برایش فراهم کند با نویسندگان کاربلد و بودجه‌ای که برای این کار لازم است و بازیگرانی که دوست دارد، دوباره سریال بسازد. یا رامبد جوان فکر می‌کنم "خندوانه" شاید بهترین برنامه سرگرم‌کننده در طول 20 سال گذشته باشد اما اگر سریال بسازد قطعاً سریال جذابی خواهد بود.

این را باید از مسئولین صداوسیما بپرسید

* شما تجربه اجرای برنامه داشتید اما به نظر می‌رسد با تجربه‌ای که در این چند ساله دارید حتماً در تهیه‌کنندگی و برنامه‌سازی هم حرف‌هایی برای گفتن دارید. پرسشی که بسیاری دارند این است چرا فقط عده‌ای خاص کار می‌کنند؟

این را باید از مسئولین صداوسیما بپرسید البته من خودم را در حد کارگردانی یا تهیه‌کنندگی نمی‌دانم؛ با این اوصاف از مسئولین صداوسیما بپرسید من واقعاً چه بگویم؟ بحثی هم هست که می‌گویند جوانگرایی. من خودم هم با جوانگرایی موافقم اما این جوانی که آمده، می‌تواند. برخی به تلویزیون آمده‌اند و پشت صحنه می‌آیند و هیچ ربطی به کار ما ندارند.

من هنوز هم فحش می‌خورم که به روحانی رأی دادم

* قبول دارید عده‌ای از همکارانتان با نمایش لباس‌ها و خانه‌ها و غذاهای آنچنانی‌شان به نوعی در فضای‌مجازی به مخاطبشان فخر می‌فروشند. یا درباره فلان مسئله سیاسی که علمی نسبت به آن ندارند اظهارنظر می‌کنند؛ شاید دلیل راه‌افتادن یکسری از موج‌ها علیه همه جامعه بازیگری همین موارد باشد؛ قبول دارید؟

این راه افتادن موج‌های تخریبی خیلی پیچیده است؛ شاید به ریاست جمهوری آقای روحانی برگردد که من مثل برخی از همکاران دیگرم، پستی گذاشتم که به ایشان رأی می‌دهم و چیز دیگری نگفتم و یا چیزی ننوشتم که کسی برود به ایشان رأی بدهد. 24 میلیون رفتند به آقای روحانی رأی دادند؛ آیا 24 میلیون به خاطر 50 بازیگر رفتند رأی دادند؟ نمی‌گویم بی‌تأثیر نیست اما شعور، دانش و فهم آن 24 میلیون زیر سؤال نمی‌رود؟ کماکان ما باید فحش بخوریم که به آقای روحانی رأی دادیم. من هنوز هم فحش می‌خورم که به آقای روحانی رأی دادم. اگر مشکلی در جامعه و مملکت وجود دارد برای این است که به آقای روحانی رأی دادم؛ این بازیگر تخریب کردن است.

سعی می‌کنم درباره هیچ‌چیز اظهارنظر نکنم

من رفتم به آقای روحانی رأی دادم و ایشان قانونی رئیس جمهور مملکت شدند. چرا باید عذرخواهی کنم؟ آنهایی باید عذرخواهی کنند که در طول این 40 سال رأی ندادند. طوری رفتار می‌کنند که به خودسانسوری دچار شویم و نظرمان را بیان نکنیم،‌ واقعاً من الان می‌ترسم و می‌خواستم پیجم را به خاطر اتفاقات جدید ببندم و دیگر سعی می‌کنم درباره هیچ‌چیز اظهارنظر نکنم. ما هم مثل آدم‌های معمولی حق اظهارنظر داریم شاید برخی موافقش باشند و برخی نه! تا زمانی که با نظرات و اعتقادات همدیگر کنار نیاییم این رویه وجود خواهد داشت.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

نباید همه بازیگران را به یک چوب زد

ما باید بدانیم که هرکسی اعتقادات و سلایق و نظرات خودش را دارد. از طرفی با نمایش ماشین گران‌قیمت و خانه آنچنانی هم موافق نیستم و البته حمله به این اقشار را هم نمی‌پسندم، چون بعضاً زحمت کشیده‌اند و از راه حلال این خانه و ماشین را خریده‌اند. هرکس ثروتمند است حتماً به جایی وصل نیست و اختلاس نکرده؛ در واقع نباید همه بازیگران را به یک چوب زد.

پشیمان نیستید؟

* وقتی وضع موجود را می‌بینید، وعده‌هایی که گفته شده اما عملیاتی نشده است. من به عذرخواهی کار ندارم اما پشیمان نیستید چرا وارد این فضا شدید؟

مثل همان فیلمنامه 5 قسمتی است که می‌خوانم و نقش را می‌پذیرم اما در عمل و مرحله تصویربرداری، چیزی دیگری می‌شود. به گونه‌ای مرا پشیمان می‌کند که چرا آن نقش و کار را پذیرفتم. ما چه می‌دانستیم چنین می‌شود. چند نفر کاندیدای ریاست جمهوری شدند و فکر می‌کردیم این انسان از بقیه بهتر است؛ آیا به وعده‌ها و حرف‌هایشان عمل می‌کنند؟ در واقع هیچ تضمینی وجود ندارد.

نه پولی گرفتیم و نه در دوره ایشان وضعم بهتر شد

* این‌طور احساس می‌شود که شاید سازماندهی شده باشد؛ از جایی به شما نگفتند این کار را انجام بدهید؟

نه پولی گرفتیم و نه در دوره ایشان وضعم بهتر شد. نه کارگردان شدم و نه تهیه‌کننده؛ پیش از این وضعم بهتر بود و هم ماشین و خانه بهتری داشتم. بدانید زنجیروار همه به هم وصلیم، کارگرها بدتر از همه و البته کارخانه‌دارها هم مثل قبل، سود نمی‌برند و هرکس به اندازه خودش ضرر کرده است.

نمی‌دانستم خانم خواننده طرفدار منافقین است

* در این میان برخی جناح‌ها و گروه‌ها برخی اوقات شما (بازیگران) را بازیچه خودشان قرار دادند و هنوز هم گهگاهی با شیطنت و رفتاری این بازی را به راه می‌اندازند مثل گروهک تروریستی منافقین ...

اصلاً نمی‌دانستم این خانم خواننده طرفدار منافقین است و البته خیلی‌ها هم نمی‌دانستند. من آهنگ قدیمی ایشان را استوری کردم، آهنگی که 50 سال پیش خوانده بودند، زمانی که اصلاً مجاهدین وجود نداشت. نه تسلیت گفتم، نه قلب سیاه و استیکر گریه گذاشتم! اما در آن نشریه نوشته بودند سوگ هنرمندان. از کودکی آهنگ ایشان را شنیده بودم و اصلاً نمی‌دانستم 30، 40 سال آهنگ دادند. جالب است که هیچ‌کس به من چیزی نگفت.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

تازه فحش‌ها شروع شد

دو سه روز بعد جلد روزنامه‌شان منتشر شد کارگردان، دستیار و برنامه‌ریز و بازیگری تصویر آن روزنامه را برای من فرستادند و گفتند بیژن این تصاویر چیست؟ تازه فحش‌ها شروع شد و فهمیدم مردم هم نمی‌دانستند. نمی‌خواستم این‌ها (منافقین) مطرح شوند اما برای اینکه افکار عمومی روشن شود دو استوری و پست در فضای مجازی گذاشتم. البته از قبل هم سابقه دارد که دست به چنین سوء استفاده‌هایی می‌زنند. نمی‌خواهم بیشتر باز کنم اما قبلاً ویدئویی از خودم گذاشته بودم و کسی در خارج از کشور که متنفرم نامش را بر زبان بیاورم این ویدئو را داخل پیجش گذاشت.

دنبال بهانه‌ایم همدیگر را خراب کنیم

ما نباید همدیگر را خراب کنیم و آن‌قدر زود قضاوت کنیم. ما که همدیگر را می‌شناسیم؛ در طول این 47 سال عمرم در این مملکت، بیشترین زمانی که از این مملکت بیرون بودم به دو ماه می‌رسد. منتها ما دنبال بهانه‌ایم همدیگر را خراب کنیم. آنقدر به من خائن، مزدور و بی‌سواد گفتند. من هیچ‌وقت نگفته‌ام و یادم نمی‌آید بگویم من آدم با سوادی‌ام! حافظ و سعدی بلدم و معلومات زیادی دارم. استوری من نشان‌دهنده باسوادی یا بی‌سوادی من است.

برای خودشان لعن و نفرین خریدند

من بالای 95 درصد کامنت‌ها را می‌خوانم و جواب می‌دهم جزو معدود بازیگرانی‌ام که جواب مردم و طرفدارانم را می‌دهم. موقعی که این اتفاق افتاد آن‌قدر حجم انتقادها بالا رفت که می‌گفتند بی‌سوادی! چرا تحقیق نکردی؟ چه تحقیقی کنم اصلاً آنها (منافقین) برای من مهم نیستند که بخواهم راجع به آنها تحقیق کنم و آمارشان را بگیرم. برای ما و امثالهم مهم نیست. این قضیه باعث شد دوباره سرزبان‌ها بیایند و البته دوباره برای خودشان لعن و نفرین خریدند.

صادقانه می‌گویم یک نفر را گیر نمی‌آورید از این‌ها (منافقین) خوششان بیاید و همه با کلمات زشت و نفرت یادشان می‌کنند مخصوصاً با آن عملیاتی که ایرانی را گذاشتند روبروی ایرانی و با صدام همدست شدند و فجیع‌ترین کارشان آن بود و البته جنایت‌های دیگری از آنها در تاریخ ثبت شده که فراموش‌شدنی نیست.

نقش منفی دوست دارم

* نکته‌ای که برایم جالب بود این است که کارهای زیادی کرده‌اید اما کار سیاسی در کارنامه‌تان نیست؛ اگر پیشنهاد شود این‌طور نقش‌ها را قبول می‌کنید؟

حقیقتاً به من پیشنهاد نشده است. اگر نقش را دوست داشته باشم، چرا نه؟! من هم نقش منفی دوست دارم، چون عاشق بازیگری‌‌ام و دغدغه کارهای متفاوت و جدید دارم.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

از کجا نقش‌فروشی شروع شد؟

* آقای بنفشه‌خواه! شما که از راهش وارد تلویزیون شدید بگویید که از کجا این نقش فروشی‌ها و سفارش‌بازی‌ها در تلویزیون شروع شد؟

جالب است در خیابان به من می‌گویند ما را معرفی کن! پول و پارتی نداریم. من همیشه گفتم پول و پارتی، یک سال و دو سال بیشتر دوام ندارد. برخی حرفه‌‌ای انگشت‌شمار هستند که پول می‌دهند نقش اول بگیرند و یا تصویرشان را روی مجله و مطبوعات با تیتر پررنگ و برجسته قرار دهند. این سفارش‌بازی‌ها هم همیشه بوده و اما شخصیت‌هایی هم هستند کاربلد اما به خاطر نقش و فیلمنامه خوب، دستمزد پایین‌تری گرفته‌اند.

نقش روحانی که پذیرفته نشد

* شنیدم نقش روحانی به شما پیشنهاد شد اما تلویزیون نپذیرفت این نقش را شما بازی کنید؛ چرا؟ امیرغفارمنش هم در سریال "آخر خط" روحانی شد و خیلی از بازیگران دیگر ما هم در این قامت نقش ایفا کرده‌اند چرا برای شما چنین اتفاقی افتاد؟

این ماجرا برای 2 سال پیش است. به کارگردان گفتم حاضرم تست بدهم برای این نقش که اگر ایمان نداری که می‌توانم. حتی سکانس داد من خواندم و بازی کردم. تهیه‌کننده هم گفت تو می‌توانی اما رفت سراغ سازمان و صداوسیما قبول نکرد.

* کدام سریال بود؟

کار بیژن میرباقری و رضا جودی؛ فکر کنم نامش "رنج پنهان" بود. البته من 20 سال پیش نقش منفی سیدضیاء را در سریال آبدارشاه بازی کردم.

بخاطر تمسخر ماهواره فحش خوردیم

* البته نقش بیخودی‌الملک سریال "قهوه تلخ" هم جذاب بود. البته در شبکه‌ نمایش‌خانگی "بمب خنده" و "شرف خانواده افضل" را هم بازی کردید. البته بخاطر حضور در کاری علیه ماهواره (بمب خنده) ناسزا هم شنیدید...

دوران جالبی بود که هنوز VOD در کار نبود و مردم از طریق سی‌دی و دی‌وی‌دی کارهای ما را در شبکه نمایش‌خانگی می‌دیدند. بخاطر تمسخر ماهواره فحش خوردیم اما مهران مدیری بیشتر ناسزا شنید.

نمایش خانه اشرافی در سریال‌خانگی مردم را رنج می‌دهد

* شما که در نمایش‌خانگی کار کردید نظرتان درباره امروزِ این شبکه چیست؟ وقتی آنقدر لاکچری‌بازی و خانه‌های آنچنانی و کارهای سخیف و مبتذل در محور اصلی سریال‌های خانگی قرار می‌گیرد.

بزرگترین ایرادِ سریال‌های خانگی این است که به هیچ صورت متعهد مخاطبش نبوده و بارها برخی از کارها را در دیده‌ام در وسط پخش، قطع شده‌اند و هیچ‌کس هم پاسخگو نبوده است. اما در صداوسیما چنین اتفاقی نیفتاده و اگر هم به هر دلیلی متوقف و یا فیلمبرداری‌اش از سر گرفته شده، تعهد رسانه‌ای‌اش را به مخاطبش ادا کرده است. متأسفم که بگویم در نمایش‌خانگی، خانه‌های اشرافی محورِ جذابیت‌های بصری قرار گرفته است. مخاطبی که مشکلات اقتصادی دارد و با تنگدستی دست و پنجه نرم می‌کند از دیدنِ چنین لحظات و صحنه‌هایی رنج می‌برد. فکر می‌کنم این رفتارها برای فروش بیشتر است.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , سریال ایرانی , بازیگران سینما و تلویزیون ایران , شبکه های سیمای جمهوری اسلامی ایران ,

نباید از سایت‌های شرط‌بندی غافل شویم

* همه این ماجراها به پول‌های کثیف و سرمایه‌داران و سرمایه‌گذارهای بیگانه با هنر رسید...

این اتفاق همه‌جا هست. یکسری آمدند مالیات ندهند، تهیه‌کننده تئاتر شدند یا سرمایه‌گذار فیلم‌های سینمایی شدند. اما از این سایت‌های شرط‌بندی و قمار نباید غافل شویم که فاجعه‌اند و باید جلویشان گرفته شود.

یکدفعه اجرای بازیگرها پررنگ شد

* چرا بازیگرها به یک باره حضورشان به عنوان بازیگر در تلویزیون پررنگ شد؟

فکر می‌کنم همه‌چیز به پول برمی‌گردد. به من خیلی پیشنهاد شد یکی برای شبکه ایران‌کالا و یکی شبکه آی‌فیلم؛ هر دو را رد کردم؛ بازیگرها احتمالاً به خاطر پول است که اجرا را قبول می‌کنند.

طنز مبتذل را دوست ندارم

* طنز باید چه شاخصه‌هایی داشته باشد تا مخاطب را به خودش جذب کند؛ شما با طنز مبتذل موافقید؟

من طنز مبتذل بازی کرده‌ام اما به شخصه این نوع طنز را دوست ندارم.

دلم برای تلویزیون و سینمای دهه 70 تنگ شده است

* این روزها دلت برای چه کارهایی خیلی تنگ شده؟

دلم برای کارهای دهه 1370 چه در تلویزیون و چه سینما؛ کارهای عبدی و رضا عطاران در آن دوران را می‌بینم لذت می‌برم و با خودم می‌گویم چرا این نوع محتواها و درون‌مایه‌های طنز امروز نیست.

چرا مسابقه بازیگری تلویزیون ادامه پیدا نکرد؟

* چرا مسابقه "ستاره بیست" شبکه نمایش که شما اجرا می‌کردید و یک نوع مسابقه استعدادیابی بازیگری بود ادامه پیدا نکرد؟

به خاطر اینکه پایه و اساسش درست کنار هم قرار نگرفته بود. تفکرِ پیدا کردن استعدادها از دورترین نقاط ایران بسیار اندیشه درست و قابل تأملی بود اما بنای کار درست گذاشته نشد. من به این نکته فکر می‌کردم سری بعدی این برنامه ساخته شود اما منسجم‌تر و نشد. اگر کار خوبی در تلویزیون پیشنهاد شود و دوستش داشته باشم حتماً اجرا می‌کنم.

تلفن جواب نمی‌دهند

* خیلی از دوستانتان طرح‌هایشان را دادند شما طرحی نداشتید برنامه‌ای را اجرا و یا بسازید؟

تلفن‌مان را جواب نمی‌دهند...

* دغدغه‌های امروز بیژن بنفشه‌‎خواه چیست؟

دغدغه‌ام این است که کار خوب بکنم. دیگر دوست ندارم کاری بکنم که خودم دوستش ندارم. دلم می‌خواهد نقش‌های منفی، مثبت، جدی و کمدی تجربه کنم.

"نون.خ" قسمت نشد

* راستی با این رفاقت دیرینه با سعید آقاخانی، چرا در دو سری "نون.خ" نبودید؟

این دو کار به من پیشنهاد شد، متأسفانه سرکار بودم خیلی هم دلم سوخت. چون سعید آقاخانی را واقعاً دوست دارم و چند کار هم با هم کرده‌ایم اما "نون.خ" قسمت نشد.

مدیران صداوسیما نباید بگذارند امثالِ عطاران و مدیری سرخورده شوند

* اگر در میان سؤالات و پاسخ‌هایی که داده‌اید نکته‌ای جامانده بفرمایید.

مدیران صداوسیما بدانند با این سیاست فعلی آدم‌هایی که برایشان مهم است را از دست می‌دهند؛ حالا منظورم آقای مدیری و رضا عطران و دوستانی که سال‌های سال با تلویزیون کار کردند، است، اینطوری سرخورده، دلسرد و بی‌انگیزه می‌شوند و مجبور می‌شوند به مدیوم‌ها و فضاهای دیگری بروند. از مردم هم می‌خواهم انقدر زود و راحت درباره ما قضاوت نکنند.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار