نگاهی به وضعیت رو به رشد گردشگری در ایران و جهان
احیای میراث ناملموس، گردشگری خلاق، گردشگری تجربه محور، اقتصاد تجربه، بازاریابی تجربه مبنا، بازاریابی احساسی و از این دست مفاهیم و نظریه ها، کلیدواژه هایی است که باید در برنامه های راهبردی شهرها قرار گرفته و فرصت های نابی را در حوزه گردشگری در اختیار جوانان و کارآفرینان و گردشگردان قرار دهد.
به گزارش ایمنا، امروزه تجربه در زندگی مردم به ویژه گردشگران نقش پررنگی پیدا کرده و آنها هر روز درباره تجربه هایشان صحبت می کنند. به همین دلیل در سالهای اخیر در بیشتر شهرهای دنیا، کارآفرینان اقدام به طراحی، خلق، اجرا و عرضه تجربه های چندحسی لذتبخش، منحصربفرد و به یادماندنی برای رضایت شهروندان و جذب گردشگران می کنند. تجربه هایی که متمرکز بر هیجان، دانش اندوزی، کشف و شهود، آرامش و کسب لذت های مشروع در مکان ها و شرایط کم نظیر و بی نظیر است. فرآیند و روند مفهوم سازی، خلق و مصرف تجربه های متمایز توانسته پیشرفت ها و جهش های اقتصادی چشمگیری برای شرکتها و برخی از شهرها در سراسر دنیا در پی داشته باشد.
امروز گردشگران، دیگر تصمیم گیرندگان منطقی نیستند و بیشتر، افرادی احساسی و عقلایی اند که در پی دستیابی به تجربه هایی در کنار پدیدآورندگان و عرضه کنندگان آنها هستند. با توجه به این نکات و این که گردشگری فرهنگی لزوماً باید بر پایه تجربه گری چندحسی باشد، این نوع گردشگری در کشور و شهرهای ما رونق نخواهد گرفت مگر با طراحی و خلق تجربه های اصیل، معتبر، غنی، پویا و البته منحصر بفرد برای گردشگران. تجربههایی که مستلزم یادگیری، کشف و تماس بیشتر با مردم محلی و سنتهای ما باشد تا گردشگران را مجذوب کرده و آنها را به سمت خود بکشد. امری که در فضای گردشگری فرهنگی در بیشتر شهرهای فرهنگی و تاریخی ما خلاء آن احساس می شود و گردشگری ما را دچار یکنواختی و تکراری بعضاً ملالت آور کرده است.
شاهد و گواه این امر نیز به طور مثال این که بیش از 95% گردشگران خارجی فقط یکبار از شهر اصفهان، دیدن کرده اند. بدین معنی که تجربه اصفهان شاید آنقدر اغواکننده، رویایی و لذتبخش نیست که گردشگر را مجاب کند برای بار دوم و بیشتر از آن بازدید کرده و تجربه ها و لذت های بیشتری در آن داشته باشد. جالبتر آنکه نزدیک به 65% گردشگران خارجی در صدد بازدید از جاذبه های تاریخی و طبیعی این شهر و اولین اولویت بازدید آنها پل های تاریخی اصفهان است که از نگاه تجربه گری و احساسی گویای آنست که غوطه وری عاطفی و احساسی در این مکان ها برای آنها بیشتر رخ می دهد؛ جایی که برای کلانشهر اصفهان درآمد مستقیمی حاصل نمی کند.
برای مثال نظرسنجی از گردشگران آلمانی نشان میدهد که از میان آنها 91% چشمانتظار احترام و خوشبرخوردی از سوی میزبان، 77% دوستدار کشف نشانههای فرهنگی جذاب، 61% خواهان تجربههایی متفاوت از زندگی روزمره خود، 40% مشتاق یادگیری درباره فرهنگهای بیگانه و 30% دوستدار تعامل با مردم محلی هستند. در صورتی که بیشتر گردشگران آلمانی به دلیل محدودیتهای زبان، و ناتوانی و ناآگاهی شهروندان ما برای تعامل مؤثر با آنها از ادراک تجربههای احساسی و عاطفی غنی در شهرهای ما بهرهمند نشده و در نتیجه انگیزهای برای ماندگاری بیشتر در ایران یا تکرار سفر خود و درک لذتهای بیشتر پیدا نمیکنند.
متأسفانه برای سرمایه گذاری در زمینه گردشگری هم، ما به سراغ زیرساختها و فرصتها و تجربههایی می رویم که در دیگر شهرهای کشور و بیرون از کشور دهه ها پیش بهره برداری شده و جاذبه قدرتمندی برای توسعه تفریح و گردشگری به ویژه برای غیرشهروندان به شمار نمی رود؛ و در این مسیر نیز دچار یکنواختی و تکرار شدهایم.
نبود و کمبود این تجربه های احساسی متفاوت و اصرار و توجه بیش از اندازه به ویژگی های کالبدی آثار فرهنگی و خصوصیات فیزیکی صنایع دستی و محصولات ما، قدرت بازاریابی و استفاده از روشهای بازاریابی نوین را برای ما محدود کرده است. به همین ترتیب، اصرار بر استراتژی هایی نظیر کاهش هزینه ها و قیمت ها و افزایش تخفیف های گوناگون برای گردشگران و رفتن به سوی گردشگری ارزان قیمت و کم هزینه در ایران و شهرهای مختلف، ما را به ورطه شکست خواهد برد.
اگر طراحی تجربه های خلاق در شهرها و مراکز گردشگری ما به گونهای قوی و غنی انجام پذیرد که گردشگر را در رویاها و احساس های دلخواهش غوطه ور کند او هزینه های آن را پرداخت خواهد کرد. رمز عبور و رمز عملیات در این کارزار، «تجارت رویا» است. باید یک داستان فانتزی خلق کرد، بر اساس آن رویاپردازی نمود، مثل یک فیلمنامه نویس و کارگردان آن را به یک اجرا تبدیل کرد و سپس با کمک عوامل اجرایی کاملاً آماده باید فانتزی و رویا طراحی شده را بازاریابی، اجرایی و به فروش رسانید.
پیشنهاد نگارنده در این حوزه، سرمایه گذاری بر روی ایجاد «مراکز، خانه ها یا دهکده های تجربه محور» بر اساس سبک زندگی منحصر بفرد هر یک از اقوام و اقشار ایرانی است. این خانه ها و دهکده ها به گردشگران فرصت تجربه کردن چندین روزه بخشی از فرهنگ ایرانی را خواهد داد. تجربه پوشاک، خوراک، بازی، اجرای مراسم و آیینها و غیره با حضور و مشارکت خود گردشگر. تجربه ای اصیل، ناب و نو که هرگز آن را نداشته اند.
احیای میراث ناملموس، گردشگری خلاق، گردشگری تجربه محور، اقتصاد تجربه، بازاریابی تجربه مبنا، بازاریابی احساسی و از این دست مفاهیم و نظریه ها، کلیدواژه هایی است که باید در برنامه های راهبردی شهرها قرار گرفته و زمینه ها و فرصت های نابی را در اختیار جوانان و کارآفرینان ما فراهم کند تا در آنها بتوانند با شروع کسب و کارهای مناسب به طراحی و اجرای تجربه و ایجاد فضایی رویایی برای گردشگران دست زده و از صنعت گردشگری بهره مند شون