زنوزی: تراکتور وارد بورس می‌شود

مالک باشگاه تراکتور گفت: فکر می‌کنم به جز تراکتور هیچ باشگاه دیگری نتواند چنین مدل اقتصادی‌ ایجاد کند.

محمدرضا زنوزی مطلق در گفت‌وگو با سایت رسمی این باشگاه درباره آخرین وضعیت تیم تراکتور توضیحاتی را ارائه کرد.
درباره جزئیات طرح مدل اقتصادی تراکتور صحبت کنید؟
ابتدا ایام سوگواری را به مردم عزیز ایران و هواداران پرشور تراکتور بزرگ تسلیت عرض می‌کنم. ان‌شاءالله عزاداری آنها مورد قبول حق قرار بگیرد. برای بحث اقتصادی باشگاه تراکتور چند مدل تعریف کردیم که تقریباً می‌توان گفت دو مدل را استارت زده‌ایم. مدل اقتصادی که برای باشگاه تعریف شده مدل کلان و خرد است. بخش اقتصاد خرد باشگاه کمی قبل شروع شده بود، اما کار‌های آن هنوز به اتمام نرسیده است. دنبال ایجاد درآمد‌های بارانی در این مدل هستیم. در این مدل می‌خواهیم به هواداران پرشور تراکتور یاری برسانیم. ایده دیگر ما کلان است.
برخلاف باشگاه‌هایی که به نام خودشان ورزشگاه می‌سازند کاری کرده‌ایم که باشگاه تراکتور را رو به جلو قرار داد و فاصله اقتصادی این باشگاه با باشگاه‌های دیگر را زیاد کرد. این اقدام سبب شد تراکتور گام‌های بیشتر و بلندتری بردارد. در این مدل ۱۰ درصد از چهار هلدینگ تخصصی برند خود را به باشگاه تراکتور داده‌ایم تا بتواند از طریق درآمدی که از سهام این شرکت‌ها ایجاد می‌شود هزینه‌های خود را پوشش بدهد و به سودآوری هم برسد.
این اتفاق ماورای کار‌های تبلیغاتی ورزشی است. روی پیراهن، پشت پیراهن و اماکن دیگری که در آنجا تبلیغ انجام می‌شود در این مدل به کار گرفته خواهد شد. هر شرکتی بخواهد به بورس برود باید دست کم ۲-۳ سال سوددهی داشته باشد تا بورس این شرکت را پذیرش کند. با مدل تعریف شده کار را انجام دادیم و به راحتی شرکت- باشگاه تراکتور به سوددهی می‌رسد و می‌تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. حتی به سهامداران هم سود بدهد. احتمالاً در ۶ ماه آینده این اتفاق می‌افتد و شرکت وارد بورس می‌شود.
طی جلساتی که هفته گذشته با گروه اقتصادی مجموعه داشتیم به این نتیجه رسیدیم اموال ارزی خود که مولد هستند به تراکتور تزریق کنیم تا این شرکت بتواند وارد بورس شود. می‌توانم بگویم اموال مولد و تولیدی را وارد باشگاه تراکتور کردیم. به نظرم ایده خوبی بود که سبب می‌شود تراکتور در سال‌های آینده رشد فزاینده‌ای داشته باشد.
با این تفاسیر مجموعه فرهنگی - ورزشی - اقتصادی تراکتور از ۶ ماه دیگر وارد بورس می‌شود؟
احتمال دارد زودتر یا دیرتر از ۶ ماه این اتفاق رخ دهد به هر حال باید کار‌های اداری انجام شود حرکت خود را از قبل شروع کرده و مدل را هم تعریف کرده‌ایم. خواستیم باشگاه تراکتور به شکل بهینه به بورس وارد شود.
طبق برنامه شما برای باشگاه تراکتور در سال‌های آتی درآمد پایداری شکل می‌گیرد؟
درآمدی که باید برای تراکتور ایجاد شود ۲-۳ نوع است. فروش بازیکن یکی از این منابع درآمدی است. برخی درآمد‌ها هم مانند حق پخش تلویزیونی و بلیت‌فروشی بازی‌ها در ایران توجیهی ندارد. باید راهکار‌هایی در نظر بگیریم که برای تراکتور سودآوری داشته باشد. یکی از راهکار‌ها تبلیغات روی پیراهن است که می‌توان آن را هم جزو درآمد‌های باشگاه محسوب کرد.
شاید این درآمد کفاف هزینه باشگاه را ندهد، اما کمک هزینه مناسبی است. تمام این موارد را جلوی خودمان گذاشتیم و فکر می‌کنم به جز تراکتور هیچ باشگاه دیگری نتواند چنین مدل اقتصادی‌ ایجاد کند. باشگاه‌های ایرانی را می‌شناسم و مدل اقتصادی تراکتور سبب می‌شود این باشگاه برای درآمدزایی قدم‌های بیشتر و بلندتری نسبت به رقیبانش بردارد.
هوادار تراکتور با توجه به سابقه فعالیت‌های اقتصادی باشگاه‌های ایرانی اعتمادی به بحث درآمدزایی ندارد. تا چه اندازه امیدوارید مسیری را که آغاز کرده‌اید این باشگاه را از لحاظ اقتصادی به ثبات ۱۰۰ درصدی برساند؟
نباید سایر باشگاه‌ها را با باشگاه تراکتور مقایسه کرد، زیرا باشگاه ما از طریق بخش خصوصی اداره می‌شود و چابکی خاص خودش را دارد. باشگاه‌های تهرانی از طریق مدیران دولتی اداره می‌شوند و نمی‌خواهم به مشکلات آنها ورود کنم. همه می‌دانند چابکی بخش خصوصی را هیچ بخش دولتی نمی‌تواند داشته باشد. تصمیم گیری در تراکتور راحت است و به سرعت انجام می‌شود.
خودم تصمیم گرفتم بخشی از اموال که محدود هم نیست و حدود ۲-۳ هزار میلیارد تومان می‌شود به باشگاه تراکتور واگذار کنم. این موضوع در بخش دولتی به این راحتی اتفاق نمی‌افتد و مدیرانی که در حوزه مدیریتی باشگا‌ه‌های دولتی کار می‌کنند، چنین اختیاری ندارند. می‌توانم اموال خودم را هبه کنم یا آنها را بفروشم. با تشخیص خودم و کارشناسان می‌توانم کار‌های زیادی انجام بدهم.
نمی‌توان درباره هیچ موضوعی به شکل ۱۰۰ درصدی صحبت کرد اما اطمینان دارم طرحی که اکنون روی آن کار می‌کنیم بیش از ۸۰ -۹۰ درصد موفق خواهد بود.
در ابتدای واگذاری باشگاه تراکتور یکی از اهداف شما این بود که همگان باید در این تیم سود ببرند آیا چنین نگاهی سبب شده بحث‌های اقتصادی مطرح شود، زیرا ورود تراکتور به بورس به معنی آغاز واگذاری سهام آن به مردم است؟
یکی از دلایل دست گذاشتن من روی این قرارداد این بود که به تبلیغ شونده پول می‌دادیم تا آرم شرکت را روی پیراهن بگذاریم. کجای دنیا تبلیغ‌کننده به تبلیغ‌شونده پول پرداخت می‌کند؟ همیشه تبلیغ شونده برای تبلیغ‌کننده منابع مالی ایجاد می‌کند. قبل از ورود من باشگاه و هوادار پول می‌داد و برند تبلیغ‌شونده روی پیراهن تراکتور تبلیغ می‌شد. فکر نمی‌کنم این کار درست باشد. پس از دو سال سایر تیم‌ها هم به این نتیجه رسیدند که چنین قراردادی ترکمنچای بوده و فایده‌ای ندارد. کاری که اکنون انجام می‌دهیم سبب می‌شود هوادار در چند بعد نفع ببرد.
با ورود تراکتور به بورس می‌خواهیم هوادار در شرکت باشگاه سهم برده و از این سهم سود ببرد. هدف ما این نیست که مانند باشگاه‌های دیگر، هوادار تنها به خاطر اسم باشگاه سهام بخرد و بگوید من سهامدار فلان باشگاه هستم. منافعی که برای تراکتور ایجاد کرده‌ایم به این منظور است که هوادار از سهام خود سود ببرد و از تخفیف‌ها و امکانات تراپ استفاده کند. خود تراکتور هم صاحب شرکتی می‌شود که شاید به شکل غیر مستقیم بورسی باشد. به صورت مثال تراکتور مالک شرکت سرمایه‌گذاری آتا است و همین شرکت سرمایه‌گذاری هم مالک شرکت توسعه سرمایه‌گذاری آذربایجان است. همه اینها برای سهامدارانی که سهام تراکتور را در بورس می‌خرند درآمد است.
برنامه‌هایی هم مدنظر داریم تا بخشی از سهام قبل از ورود تراکتور به بورس از طریق اپلیکیشن تراپ واگذار شود. شاید در یکی دو ماه آینده این اتفاق بیفتد و افرادی که در تراپ عضو هستند سهام بگیرند. این سهام که تعدادش پس از تعیین مدل مالی آن مشخص خواهد شد به هواداران می‌رسد. این سهام در حقیقت به شکل هدیه به سهامدار یا هوادار تعلق می‌گیرد.
به نظر شما فوتبال در ایران می‌تواند اقتصادی شود؟
باید این موضوع را به این شکل باز کرد؛ ۸۰-۹۰ درصد کارشناسان روی چنین بحثی زوم کردند که با توجه به اینکه حق پخش تلویزیونی، قانون کپی رایت و یکی دو مدل دیگر که در دنیا از آن استفاده می‌شود در ایران وجود ندارد، فوتبال کشورمان اقتصادی نیست. چنین موضوعی را قبول ندارم و بار‌ها در رسانه‌های مختلف گفته‌ام. نمی‌خواهیم به این مشکلات فکر کنیم، زیرا به جز این موارد راه‌های دیگری هم برای درآمدزایی در فوتبال وجود دارد.
اگر روی چنین مسائلی فکر کنیم به نتیجه هم می‌رسیم. در رأس امور افرادی نشسته‌اند که عموماً کارمند دولت هستند. آنها امروز هستند و شاید یک و دو سال دیگر نباشند. پیش خودشان می‌گویند یکی دو سال می‌خواهیم مدیریت کنیم و اینکه پس از جدایی مان چه اتفاقی رخ می‌دهد ارتباطی به ما ندارد. چنین دیدگاهی سبب می‌شود مدیران دولتی به درآمدزایی در فوتبال فکر نکنند.
همانگونه که درباره مدل درآمدزایی به نتایجی رسیدیم، اگر آنها هم فکری در این زمینه داشتند به نتیجه می‌رسیدند. باشگاه گسترش فولاد هوادار زیادی نداشت، اما این باشگاه را برای از دست ندادن سهمیه منطقه‌مان از دست ندادیم. نمی‌توانستیم در گسترش فولاد کار اقتصادی انجام بدهیم مگر اینکه در آن بازیکن پرورش بدهیم و از طریق فروش آنها امرار معاش کنیم، اما در تراکتور می‌توان خیلی کار‌ها انجام داد منتهی باید به آن کار‌ها فکر کرد. متأسفانه بیشتر باشگاه‌های ما دولتی هستند و به دلیل لرزان بودن صندلی مدیران چندان به این بخش ورود نکرد‌ه‌اند.
یکی از دغدغه‌های هواداران تراکتور در طول سال‌های اخیر پرورش نیافتن بازیکنان بومی است برنامه باشگاه تراکتور برای پرورش چنین بازیکنانی و درآمدزایی از آنها چیست؟
به تازگی تراکتور را تحویل گرفته‌ایم و باید استعدادیابی را از نونهالان شروع کرده و به رده‌های بالاتر بیاوریم. این کار زمان‌بر است، اما اتفاق می‌افتد. در حوزه پرورش بازیکنان نخبه هم سرمایه‌گذاری می‌کنیم و این بحث هم اقتصادی خواهد بود. رشد و پرورش بازیکن به راحتی برای باشگاه درآمد ایجاد می‌کند، اما چنین کاری به معنی درآمدی که دنبالش باشیم نیست.
اعتقاد دارم باشگاه‌های پرهوادار مانند پرسپولیس، استقلال و تراکتور تا حدی می‌توانند به زیرمجموعه خود وابسته باشند. هواداران در این باشگاه‌ها کم تحمل هستند و آنها راضی نمی‌شوند بازیکن جوان برای تیم مشکل درست کند. شاید باشگاه‌های معمولی و کم هوادار بتوانند از پتانسیل بازی دادن به جوان‌ها استفاده کنند و بازیکن مستعد پرورش بدهند، اما در تیم‌های پرهوادار چنین امکانی خیلی ضعیف است شاید بتوانیم تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد بازیکن جوان در ترکیب خود استفاده کنیم، زیرا هوادار تحمل نتیجه نگرفتن را ندارد.
در تیم‌های پرهوادار باید محل درآمد جای دیگری باشد و آنها باید بازیکن بخرند. در باشگاه‌های پرطرفدار درآمد پرورش و فروش بازیکن کفاف هزینه‌ها را نمی‌دهد و آنها مجبور هستند نفرات شاخص تیم‌های دیگر را جذب کرده و از آنها استفاده کنند این کار در چنین تیم‌هایی شدنی نیست و به سختی انجام می‌شود.
آیا به اهدافی ۲ سال قبل از در اختیار گرفتن باشگاه تراکتور داشتید، رسیده‌اید؟
هیچگاه از خودم راضی نبودم. افرادی که به شکل مستقیم با من کار می‌کنند یا به شکل دیگری با من در تماس هستند هیچگاه نمی‌توانند بگویند محمدرضا زنوزی از خودش راضی است. وقتی بگویم از عملکرد خود رضایت دارم یعنی جلوی پیشرفتم را گرفته‌ام. به همین دلیل هیچگاه از خودم و البته مدیران مجموعه‌ام رضایت ندارم. آنها همیشه از من گله می‌کنند و می‌گویند هر کاری انجام می‌دهیم می‌گویی باز هم باید بهتر کار می‌کردید. به مدیران مجموعه‌ام می‌گویم اگر چنین صحبتی نکنم پیشرفتی نمی‌کنید. هیچگاه خودم را قانع نمی‌کنم و نمی‌گویم برای من چنین موضوعی بس است همیشه دنبال پیشرفت هستم و دوست دارم بهتر از این باشم.
آیا تراکتور قهرمان جام حذفی می‌شود؟
چند روز قبل که با بازیکنان جلسه داشتم به آنها گفتم تمام تلاش خود را انجام بدهید تا در بازی مقابل استقلال که روز پنج‌شنبه برگزار می‌شود پیروز شوید. برد و باخت در فوتبال وجود دارد، اما مهم این است بازیکنان من تلاش کنند. زمانی پیش می‌آید یک تیم بهترین بازی‌اش را انجام می‌دهد، اما در نهایت شکست می‌خورد. این جزیی از طبعیت فوتبال است. باید در نظر بگیریم که در فوتبال بدشانسی و خوش‌شانسی وجود دارد. همه چیز هم دست خدا است. تلاش می‌کنیم به جام برسیم و آن را به هواداران عزیز تراکتور تقدیم کنیم و دعا می‌کنیم به قهرمانی جام حذفی نائل شویم.
احمد سعادتمند مدیرعامل باشگاه استقلال گفته زنوزی باخت در جام حذفی را قبول کرده است.
سعادتمند را نمی‌شناسم. جواب وی را یکی از اعضای باشگاه می‌دهد. اگر وزیر ورزش چنین صحبتی کند جوابش را خواهم داد. سلطانی‌فر باید اظهارنظر کند تا من جوابش را بدهم زیرا اولین‌بار است که اسم سعادتمند را می‌شنوم و نمی‌دانم چه باید به وی بگویم.
در دورنمای فعالیت دو باشگاه تبریزی، ماشین‌سازی چه جایگاهی دارد؟
افرادی که به مالکیت همزمان من در دو باشگاه نقد دارند ابتدا خودشان را اصلاح کنند. در ۴۰-۵۰ سال اخیر این اتفاق افتاده و آخرش به من رسیده است. همه می‌گویند مالک تراکتور و ماشین‌سازی یکی است، اما من چنین موضوعی را قبول ندارم، زیرا هر یک از دو باشگاه از لحاظ حقوقی مالک جدایی دارند. قبل از تراکتور و ماشین‌سازی تقریباً تمام باشگاه‌های ایرانی مالکیت مشترک داشتند. اگر دولت را حساب کنیم تمام باشگاه‌ها یک مالک دارند.
تنها چهار باشگاه خصوصی داریم و سایر باشگاه‌ها دولتی هستند. ۱۲ باشگاه لیگ برتری در کنار برخی تیم‌های لیگ یک تحت مالکیت دولت هستند. سه وزارتخانه صنایع، ورزش و نفت در لیگ برتر تیم دارند و درگیر هستند. این سه وزارتخانه ۱۲ تیم لیگ برتری دارند. چرا نمی‌گویند این باشگاه‌ها مالک مشترک دارند؟ در بازی‌های اخیر تراکتور و ماشین‌سازی در لیگ نوزدهم ثابت شد ما ترک‌ها چیزی به نام تبانی و مشکلات دیگر نداریم. در نیم‌فصل اول تراکتور به ۳ امتیاز بازی با ماشین‌سازی نیاز داشت تا خود را در صدر جدول حفظ کند و جزو مدعیان باشد، اما آن بازی را ماشین‌سازی برد. در دیدار برگشت ماشین‌سازی به ۳ امتیاز نیاز داشت، اما تراکتور برنده شد.
وقتی خودم دنبال سلامت فوتبال هستم و در رسانه‌های مختلف، رادیو و تلویزیون و همه جا از سلامت فوتبال صحبت می‌کنم دنبال چنین کار‌هایی نمی‌رویم. باز هم تأکید می‌کنم مالکیت تراکتور و ماشین‌سازی جدا است و آنها سهامداران دیگری دارند. البته یک عده خاصی دنبال این هستند به ما برچسب بزنند و روی مالکیت مشترک دو باشگاه که وجود خارجی ندارد دست بگذارند. اکنون نامه‌ای از فیفا آمده و آقایی که به تازگی از هرگونه فعالیت فوتبالی محروم شده نامه‌ای برای فیفا و AFC ارسال کرده و در آن قید کرده مالکیت دو باشگاه یکی است.
این موضوع قابل اثبات نیست. این آقا و مسئولین ورزشی و فوتبال کشور فکر نمی‌کنند با ورود فیفا فقط به وضعیت مالکیت دو باشگاه تراکتور و ماشین‌سازی رسیدگی می‌شود یا اینکه مالکیت تمام باشگاه‌ها بررسی خواهد شد؟ ۱۲ باشگاه برای یک سیستم هستند. اگر دولت را کنار بگذاریم این باشگاه‌ها برای سه وزارتخانه هستند این مشکلات وجود دارد.
چرا شما روی کلمه مالک باشگاه تراکتور حساسیت دارید؟
مالک اصلی باشگاه هواداران عزیز تراکتور هستند و من هم در اینجا نماینده آنها هستم به همین دلیل وقتی هواداران عزیزمان مرا به عنوان نماینده انتخاب کردند، به کار بردن مالک برای آنها نه بی‌احترامی بلکه کم احترامی است. خود را به عنوان خادم و هوادار می‌شناسم و دوست دارم خود را هوادار معرفی کنم تا یک مالک. ساحت یک هوادار واقعی را خیلی بالاتر از مالک باشگاه می‌دانم، زیرا آنها زحمت می‌کشند. در سرما و گرما با حضور در استادیوم تیم خود را تشویق می‌کنند.
وقتی می‌بینم با چنین عشقی به تراکتور تعصب دارند به خودم می‌بالم و حیفم می‌آید نام من را هوادار صدا نکنند و مالک بگویند. دوست دارم جزو عاشقان باشم و نمی‌خواهم چنین افتخار بزرگی را از خودم سلب کنم. بحث دیگر این است که باشگاه تراکتور قدمتی ۵۰ ساله دارد، اما من دو سال است که وارد این باشگاه شده‌ام. قدمت هواداران اصلی باشگاه از من بیشتر است هرچند از قبل هم هوادار تراکتور بودم و خود هواداران هم می‌دانند چگونه به این تیم عشق می‌ورزیدم.
ارسال نظر