ناگفته‌های رفیق ۴۰ ساله حاتمی کیا در روز تولد آقای کارگردان

گفتگو با اصغرنقی‌زاده در سالروز تولد ابراهیم حاتمی‌کیا را از نظر می‌گذرانید.

ناگفته‌های رفیق ۴۰ ساله حاتمی کیا در روز تولد آقای کارگردان

حدود ۴۰ سال است با هم رفیق‌اند. اصغر نقی‌زاده بازیگر است و ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان. نقی‌زاده در فیلم‌های چشم شیشه‌ای، مهاجر، از کرخه تا راین، خاکستر سبز، آژانس شیشه‌ای و گزارش یک جشن برای حاتمی‌کیا مقابل دوربین رفته است.
حاتمی‌کیا در سال‌های اخیر چند فیلم ساخته که نقی‌زاده در آن‌ها بازی نکرده، اما این بازیگر می‌گوید از این مساله اصلا دلخور نیست، چون حساب سینما و بازیگری از حساب دوستی جداست و نباید این دو را با هم قاطی کرد. حاتمی‌کیا سال ۱۳۴۰ در چنین روزی متولد شده و این مناسبتی شد تا به نقی‌زاده تلفن بزنم و این کارگردان را از زاویه نگاه این بازیگر مرور کنم. نقی‌زاده با همان لحن رک و بی‌رودربایستی که دارد به سوالاتم جواب داد، گاهی جدی و گاهی کمی با طنز و کنایه.
ناگفته‌های رفیق ۴۰ ساله حاتمی کیا در روز تولد آقای کارگردان
اولین بار کی و کجا آقای حاتمی‌کیا را دیدید؟
سال ۶۲ منطقه قلاجه در غرب کشور او را دیدم.
آمده بود جبهه؟
نه آمده‌بود عروسی! سوالاتی می‌کنید.
منظورم این بود به عنوان رزمنده آمده‌بود یا فیلمساز؟
هم رزمنده بود هم فیلمبردار. اسمش این بود که برای فیلمبرداری آمده و این حرف‌ها. وقتی به جنگ می‌روی باید همه کار بکنی سلاح به دست بگیری، سنگر بسازی، مجروح جابه‌جا کنی گاهی هم فیلم و عکس بگیری...
دیدار بعدی شما کجا بود؟
بعد از جنگ بود که فیلم دیده‌بان را در سینما دیدم و خیلی دوستش داشتم. بعد از آن بود که برای کاری به حوزه هنری رفتم و آنجا دوباره او را دیدم. بعد از مدتی به من تلفن کرد و گفت دارم فیلم مهاجر را می‌سازم، بیا. رفتم، درست ۴۰ روز بعد از فوت امام (ره). رفتیم انزلی و مهاجر را کار کردیم و همکاری‌مان ادامه پیدا کرد و یک جورایی رفا‌قتمان.
شما به لحن طنز و شوخی‌هایتان معروف هستید، حاضر جواب و بداهه‌گویی. آقای حاتمی‌کیا هم آدمی جدی که زیاد اهل شوخی نیست، چگونه با هم کنار آمدید و رفیق شدید؟
زن و شوهر‌ها چگونه با هم کنار می‌آیند! دو نفر که سلیقه و رفتاری متفاوت با هم دارند، اما وقتی کنار هم قرار می‌گیرند، با هم می‌سازند و زندگی مشترکشان سال‌ها طول می‌کشد، ما هم همین‌جوری بودیم. جایی من قاطی می‌کردم و او کوتاه می‌آمد و گاهی هم او قاطی می‌کرد و عصبانی می‌شد و من کوتاه می‌آمدم. رفاقت همین است دیگر. سر صحنه آژانش شیشه‌ای بودیم، دستیارش به من گفت شما ساعت یک و نیم بیا سر صحنه. آن زمان تلفن‌همراه نبود و من صبح رفتم مدرسه و ظهر رفتم لوکیشن و نشستم تا کارم شروع شود.
دیدم چپ چپ نگاهم می‌کند، چیزی نگفتم. پلان را گرفت و آمد سمتم و گفت: خوبه دیگه هر وقت دوست داری، میای سر صحنه، دیگه مرا آدم حساب نمی‌کنی! گفتم: چرا قاطی کردی، آدم حساب می‌کنم خوب هم حساب می‌کنم. دستیارت گفته ظهر بیایم که آمده‌ام. خلاصه زدم به در شوخی و آرامش کردم... قضیه از این قرار بوده که صبح حاتمی‌کیا می‌آید سرصحنه و تصمیم می‌گیرد سکانسی را با من بگیرد، دستیارش می‌گوید: اصغر ظهر به بعد آفیش است... آن زمان تلفن همراه نبود که خبرمان کنند...
خیلی‌ها معتقدند آژانس شیشه‌ای هنوز هم بهترین کار حاتمی‌کیاست.
نه... اصلا! بهترین فیلمش دیده‌بان است. همه فیلم‌هایی که بعد از آن ساخت به نوعی ادامه دیده‌بان است. البته سلیقه هم هست. هر کسی بنا به سلیقه خودش فیلم‌های یک کارگردان را انتخاب می‌کند. اما به نظرم حتی فرامرز قریبیان در فیلم «خروج» همان دیده‌بان است در موقعیتی جدید.
اگر بخواهید حاتمی‌کیا را به کسی که او را نمی‌شناسد معرفی کنید، درباره او چه می‌گویید؟‌
نمی‌توانم بگویم. اگر راستش را بگویم قابل انتشار نخواهد بود.
یعنی اگر بگویید حاتمی‌کیا از شما دلخور می‌شود؟
نه، اما نمی‌گویم.
واقعا با هم دوستید یا فقط همکارید؟
نزدیک ۴۰ سال است با هم رفیقیم. این دوستی را در فیلم از کرخه تا راین می‌بینید. ما ۱۸ نفر رفتیم آلمان، اما به‌جای ۴۰ نفر کار کردیم تا این فیلم ساخته شد. هم برایش بازی می‌کردم، هم دستیار صحنه بودم و هم مرد بدلکار. کمک فیلمبردار هم می‌کردم. همه‌جوره پای کار بودم، چون حاتمی‌کیا گفت برویم از کرخه تا راین را بسازیم تا ادای دین کنیم به رزمنده‌ها. برای ساخت این فیلم همه ما از جان مایه گذاشتیم.
این‌قدر که شما برای حاتمی‌کیا مایه گذاشتید و می‌گذارید، او هم پای شما مانده است؟
توقع ندارم. چند سال است با هم کار نکرده‌ایم. هرکس هم دلیلش را می‌پرسد، می‌گویم مگر حاتمی‌کیا تعهد داده هر کاری ساخت من برایش بازی کنم. داستان سینما و همکاری با رفاقت فرق دارد. سینما مقوله‌ای کاملا حرفه‌ای است. برای هر فیلمی آدم‌های خاصی دور هم جمع می‌شوند و آن را می‌سازند. این‌که بگویی آی چرا مرا نبردی، غلط است. کارگردان باید آدم‌هایی را سرصحنه ببرد که به کارش بیایند.
خودتان را در کدام فیلم حاتمی‌کیا دیدید؟
اصغر نقی‌زاده همان اصغری است که در آژانس شیشه‌ای می‌بینید. بیچاره شدم تا آن نقش را بازی کردم. «خود» بازی کردن خیلی سخت است. رضا کیانیان که بازیگردان فیلم هم بود خیلی حواسش به بازی‌ام بود که از خودم خارج نشوم.
دیالوگی از فیلم‌های حاتمی‌کیا که به دلتان نشسته و آن را زمزمه می‌کنید؟
«دلم می‌خواد توی رکابت باشم، بگی بخون، می‌خونم ...» در از کرخه تا راین؛ این دیالوگ محشر بود.
اگر کسی از حاتمی‌کیا نقد منفی کند، ناراحت می‌شوید؟
نه، اما اگر منطقی باشد و درباره سینما و فیلم‌هایش. حرف‌های شخصی را قبول نمی‌کنم. روی حاتمی‌کیا اصلا تعصب ندارم. من بازیگرم و در زمان کار تلاش می‌کنم ذهنیت کارگردان - حاتمی‌کیا یا هر کارگردان دیگر - را عینیت ببخشم. برای من این رابطه حرفه‌ای مهم است و این‌که چگونه شکل بگیرد و با موفقیت تمام شد و کار خوبی به جا بماند. به بقیه چیز‌ها کاری ندارم.
در فیلم‌های جنگی زیادی بازی کرده‌اید. کدام‌یک از آن‌ها رنگ و بوی فیلم‌های حاتمی‌کیا را داشت؟
دقت نکرده‌ام. در سینمای جنگ هر کارگردانی زاویه دید خودش را دارد. رسول ملاقلی‌پور خدابیامرز، کمال تبریزی و حاتمی‌کیا از زاویه نگاه خودشان جنگ را روایت کرده‌اند. نسل جوان شاید از فیلمسازانی مثل حاتمی‌کیا تاثیر بگیرند، اما در فیلمسازان قدیمی این را نمی‌توان دید. به نظرم سینمای جنگ در کشور ما با چند فیلم و کارگردان جریان ساز شد؛ دیده‌بان حاتمی‌کیا، لیلی بامن است کمال تبریزی و چند فیلم رسول ملاقلی‌پور.
به نظرتان می‌توان حاتمی‌کیا و مرحوم ملاقلی‌پور را با هم مقایسه کرد؟
نه، اصلا نمی‌توان. هر کدام نوع تفکر و فیلم‌های خودشان را ساخته‌اند. حاتمی‌کیا در دیده‌بان آدمی را به تصویر می‌کشد که از جانش می‌گذرد تا خط لو نرود. در لیلی با من است، کمال تبریزی آدمی ریاکار و ترسو را به خط می‌فرستد تا او در مواجهه با واقعیت تغییر کند. سینمای رسول، خاطرات خود ملاقلی‌پور از جبهه است. سریال خوش‌رکاب علی شاه‌حاتمی آدمی را به نمایش می‌گذارد که نه تنها جنگ را قبول ندارد بلکه با آن عناد هم دارد. هر کارگردانی که فیلمی می‌سازد، به اندازه سواد، سلیقه، سطح شعور... آدم‌ها، فیلم‌های متنوعی بسازد. این بضاعت بالای سینما را نشان می‌دهد. فیلم عقاب‌ها را زنده‌یاد خاچیکیان ساخت، ۲۰ سال این فیلم در یک سالن اکران می‌شد و همیشه هم سالن پر بود.
آینده سینمای حاتمی‌کیا را چگونه می‌بینید؟
حاتمی کیا تغییر نمی‌کند. همان‌طور که قبلا گفتم در هر فیلمی که می‌سازد، همان مرد دیده‌بان را تکرار می‌کند، فقط زمان و مکان اتفاق و نوع آن تغییر می‌کند. حتی در فیلم دعوت هم دیده‌بان است که تکرار می‌شود. در این فیلم می‌گوید: نباید بچه‌ها را نادیده بگیرم. شما به نقشی که فرامرز قریبیان در خروج بازی می‌کند، دقت کن، همان حاج کاظم آژانس‌شیشه‌ای است، اما در شرایط امروزی. حاج‌کاظم مدل اعتراضش با شخصیت اصلی خروج تفاوت دارد، اما جنس او یکی است.
پس شما این گفته را که حاتمی‌کیا تغییر کرده، قبول ندارید؟
نه اصلا! این حرف‌ها صفحه پر کن است، کسانی این حرف‌ها را می‌گویند که دوست دارند دیده شوند وگرنه ابراهیم حاتمی‌کیا همان آدم ۴۰ سال قبل است.

ارسال نظر