تنها گزینه روی میز اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ چیست؟
اینکه جناحهای مختلف کشور با چه نگاهی در انتخابات شرکت کنند قطعا در نتیجه این کارزار تاثیرگزار خواهد بود.
رویکردها متفاوت است؛ اینکه جناحهای مختلف کشور با چه نگاه و با حمایت از چه نامهایی در انتخابات شرکت کنند قطعا در نتیجه این کارزار تاثیرگزار خواهد بود، اما نکتهای که به طور قطع در هر انتخاباتی نتیجه را به نفع یک حزب رقم می زند؛ وحدت درون جریانی است، موضوعی که شاید بد نباشد درون یک جناح خاص بررسی شود.
اردوگاه اصلاح طلبی یک از جریاناتی است که در انتخاباتهای پیشین نشان داد که در صورت لزوم قادر به حفظ وحدت درون جریانی خواهد بود؛ موضوعی که مثالهایی هم برای آن وجود دارد.
وحدت؛ راهبرد قدیمی اصلاحات
اصلاح طلبان همانهایی هستند که در سال ۹۲ با دو نامزد یعنی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی و محمدرضا عارف وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شدند، اما در نهایت تنها یک نفر از آنها در کارزار رقابت باقی ماند و محمدرضا عارف نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ۲۱ خرداد با انتشار اطلاعیهای بر روی سایت خود از ادامه حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد و رئیس دولت اصلاحات هم با حمایت از حسن روحانی آرای سبد عارف را به روحانی تقدیم کرد.موضوعی که حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علت آن گفته است: حقیقت این است که محمدرضا عارف در آن سال رای نداشت و حتی اعضای کارگزاران هم به او رای نمیدادند ، ولی آقای روحانی هم آرای بخشی از اصولگرایان را داشت و هم اکثر کارگزاران با او همراهی کردند؛ اما عارف این خصوصیت را نداشت که بتواند از آرای مختلف بهره ببرد؛ بنابراین اصلاح طلبان مصلحت را در غیاب عارف دانسته و روحانی را به عنوان گزینه اصلی خود معرفی کردند.
قربانعلی قائمی فعال اصلاح طلب در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ، در توضیح این موضوع گفت: زمان انتخابات ۹۲ در جمع بندی دوستان به این نتیجه رسیدند که آقای روحانی شانس بیشتری در برابر رقبا دارد و به همین علت عارف کنار رفت. موضوعی که البته مشابه آن در انتخابات ۹۶ هم تکرار شد.
راهبرد اصلاحات در مجلس دهم چه بود؟
آنها در انتخابات مجلس دهم هم ترجیح دادند تا با یک لیست واحد به نام لیست امید که توسط شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ارائه شد، وارد عرصه رقابت شوند، لیست امید در دور اول و دوم انتخابات مجلس دهم توانست با کسب ۱۲۴ کرسی غیرمشترک با لیست اصولگرایان اکثریت نسبی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را به دست آورد.پس از این پیروزی محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان رمز پیروزی لیست امید را یکپارچگی و وحدت بین قوای اصلاح طلب و حامیان دولت در این دور از انتخابات عنوان کرد.
ناگفته نماند که حمایت و پیام ویدیویی سید محمد خاتمی از «لیست امید» با نقل قول «رأی دادن به هر دو فهرست، به تمامی افراد هر دو فهرست، تَکرار میکنم به تمامی افراد هر دو فهرست» در شبکههای اجتماعی خبرساز شد و کارزار تکرار میکنم را بین توده طرفدار اصلاحطلبان به راه انداخت.
و حکایت اصلاحات در کارزار ۹۶
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی که از همان ابتدا دارای گرایش اصلاحطلبی بود و از مؤسسان حزب کارگزاران سازندگی هم بهشمار میآمد به عنوان نامزد پوششی وارد عرصه رقابت شد، لقبی که البته خودش آن را هرگز نپذیرفت و حتی در پاسخ به انتقادها گفته بود، من از استانداری تا معاون اول ریاستجمهوری را طی کردهام؛ چرا نباید رئیسجمهور شوم ! جهانگیری حتی در ششم اردیبهشت ۹۶ در حیاط هیئت دولت به خبرنگاران گفت که اهل انصراف نیست و با رد پوششی بودنش گفت که دوست دارد رئیسجمهور شود! اما سرانجام در روز سهشنبه ۲۶ اردیبهشت به نفع حسن روحانی کنارهگیری کرد.موضوعی که محمدحسن قدیری ابیانه فعال سیاسی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره آن گفت: جهانگیری معاون اول روحانی بود و جرات این را نداشت که در برابر او بایستد و او صرفا وارد عرصه نامزدی شد، برای اینکه ضربه گیر روحانی شود.
در آستانه تب و تاب انتخابات بود که پیام ویدئویی رئیس دولت اصلاحات مبنی بر اینکه "رای به روحانی را تکرار کنید" در کانالهای وابسته دست به دست شد. محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور برای یادآوری همپیمانی با مدعیان اصلاحات اظهار کرد: اینکه در سال ۹۶ در کنار اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کردیم، با هم کار کردیم و ایستادیم تا این دولت انتخاب شود درست است.
اقدام اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم
در آستانه انتخابات مجلس یازدهم بود و روزهای آخر فرصت ثبت نام نامزدها، اما خبری از ارائه لیست انتخاباتی اصلاح طلبان در کار نبود و بعد از مشخص شدن نتایج بررسی صلاحیتها و بیرون ماندن اکثریت نامزدهای جریان چپ از گردونه این دور از رقابتهای انتخاباتی، اما و اگرها درباره ارائه لیست یا عدم ارائه شدت گرفت و در نهایت شامگاه سهشنبه در خروجی جلسه شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان چند جمله بیشتر نبود: «شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان در تهران لیست انتخاباتی ندارد. احزاب میتوانند با نام و عنوان خود از نامزدهای مورد نظرشان حمایت کنند.»یک روز بعد از این ماجرا زمزمه لیست ائتلافی ۱۲ حزب اصلاحطلب که نامزدهایی از آنها توانسته بودند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند به گوش رسید، حزب «ندا» «کارگزاران»، «مردمسالاری»، «اعتمادملی» و چند حزب دیگر از جمله احزابی بودند که گفته میشد قرار است در این ائتلاف حاضر شوند. با پررنگ شدن این زمزمهها شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در بیانیهای اعلام کرد: «طبق مصوبه شورای عالی سیاست گذاری جبهه اصلاح طلبان مورخ ۱۵بهمن ماه ۱۳۹۸، اصلاح طلبان هیچ لیست ائتلافی تحت این عنوان و یا هر عنوان دیگری که تداعی کننده ائتلاف اصلاح طلبان باشد، نخواهند داشت و هر ائتلافی تحت این عناوین قویاً تکذیب میشود»
بعد از انتشار بیانیه شورای عالی سیاستگذاری، حزب «اعتماد ملی» نیز در بیانیهای ائتلاف با احزاب اصلاحطلب را تکذیب کرد و نوشت: «پس از اعلام نظر شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان مبنی بر عدم ارائه لیست انتخاباتی در تهران، خبری مبنی بر ائتلاف حزب اعتماد ملی با برخی احزاب اصلاحطلب و تهیه لیست برای انتخابات مجلس، منتشر شد که بههیچ عنوان صحت ندارد و تکذیب میشود.»
در نهایت انتخابات مجلس یازدهم در تاریخ دوم اسفندماه ۹۸ برگزار شد و در این رقابت حزب ایران سربلند (وابسته به جریان اصولگرا) به طور کامل در تهران رای آورد؛ اما شاید بد نباشد که به دلایل این شکست هم نگاهی بیاندازیم.
فقدان کارنامه یا عدم وحدت ؛ علت شکست اصلاحات چه بود؟
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در یادداشتی یکی از دلایل شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم را ناکامی کارنامه اصلاحطلبان عنوان کرده و گفت: «برای شخص من از اول روشن بود که در این نبرد نابرابر با یاران ناموافق و حریفان سازمانیافته و بیفرصتی برای گفتوگو با بدنه بحق معترضِ اصلاحات و ملت خشمگین و افسرده از کارنامه ناکام ما و ناامید از امید، چشماندازی از پیروزی متصور نیست. سقف پیروزی ما به ۵۰ کرسی هم نمیرسد، هر چند هنوز ناامید نیستم و ممکن است دستی از آستین خلق برآید و کاری کند».قوچانی در بخش دیگری از یادداشت خود، رفتار و تصمیمات محمدرضا عارف را دومین عامل مهم در شکست اصلاحطلبان دانسته و تأکید میکند: «باید شورای عالی اصلاحات که نتوانست تنها وظیفه خود را انجام دهد بازسازی شود. دوران مدیریت عارفِ آن پایان یابد و تکلیف احزابی که بدل و بدیل و سایه احزاب دیگرند، روشن شود و در تبارشناسی و گفتمان و راهبرد اصلاحات با دوستان چپ گفتوگوهای راهبردی انجام شود و از خود (حتی کارگزاران) انتقاد شود، باید از نو عالمی ساخت و آدمی و جبههای. اصلاحات مِلک شخصی نیست که هر وقت بخواهند درش را بگشایند یا ببندند، اصلاحات زنده است حتی اگر اصلاحطلبان شکست بخورند».
کارشناسان معتقدند که عامل دیگر و تأثیرگذار در شکست اصلاحطلبان به عدم ارائه لیست واحد و نبود انسجام حداکثری میان این جریان سیاسی باز میگردد. در واقع استراتژی شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان این بود که به بهانه ردصلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب از ارائه لیست واحد سر باز زند، اما این استراتژی با همراهی بیشتر احزاب و جریانهای سیاسی این جناح مواجه نشد.
محمد کاظم انبارلویی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی از نگاه یک اصولگرا معتقد است که «اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات نه موفق شدند بر روی یک لیست مشترک به توافق برسند و اختلافات درونی آنها زیاد بود و نه موفق شدند بر انتخابات تمرکز کنند».
احسان شریعتی فعال سیاسی اصلاحطلب هم یکی دیگر از عوامل شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم را، نگاه کاسبکارانه جریان اصلاحات عنوان کرد و گفت: «اصلاحطلبان بهجای کار روی تقویت جامعه مدنی بهنام اعتدال وارد سیستم شدند و در پشت صحنه به داد و ستد پرداختند و از حفظ سرمایه اجتماعی خود غافل ماندند».
محمدکاظم انبارلویی فعال سیاسی اصولگرا تصریح میکند که اصلاحطلبان در تهران حداقل ۳ لیست رسمی و در عمل ۵ لیست انتخاباتی در اختیار داشتند؛ لذا اصلاحطلبان به تعداد کافی نامزد در اختیارشان بود و نامزدهایشان هم شناخته شده بودند، اما چیزی که نداشتند کارنامه قابل قبول برای عرضه بود.
و آیندهای مبهمتر از همیشه در انتظار اصلاحات
حال اما چند ماه بیشتر به انتخابات ریسات جمهوری ۱۴۰۰ باقی نمانده است؛ برخی از اصلاح طلبان مانند کارگزاران صحبت از نامزدی علی لاریجانی دارند و برخی دیگر آن را به کل رد میکنند.برای مثال یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در این باره گفته بود: «اگر به این نتیجه برسیم که امور زندگی و معیشت مردم با حمایت ما از آقای لاریجانی بهتر میشود، احتمال دارد که اصلاحطلبان از او حمایت کنند، هر کس بتواند کشور را به درستی اداره کند، ما مخلص او هستیم».
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب اصلاح طلب کارگزاران هم تلویحا حضور لاریجانی را به عنوان کاندیدای اصلاحات محتمل دانست و در پاسخ به حمایت اصلاحات از فردی همچون لاریجانی گفت است: «من فکر میکنم باید از هر کسی که در جهت توسعه توانایی بیشتری دارد، کمک گرفت.»
با این حال اما برخی هم ساز مخالف زدند، برای مثال احمد شریف عضو شورای عالی اصلاحطلبان در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفت که معتقدم دیگر اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است که کاندیدایی برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند، حتما باید شناسنامه اصلاحات داشته باشد و سابقه روشن و شفافی در گذشته داشته و معتقد به اصلاحطلبی باشد تا در صورت احراز پست ریاست جمهوری برنامههای اصلاحطلبان را اجرایی کند.
محسن میردامادی دبیرکل سابق حزب مشارکت، از مخالفان حضور لاریجانی در جمع اصلاحطلبان است، او گفته است که «حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری آینده خیلی دور از ذهن و شاید بتوانیم بگوییم غیرممکن است». صادق زیباکلام نیز گفته بود «معرفی آقای لاریجانی به عنوان گزینه ریاستجمهوری توسط اصلاحطلبان به معنی ازبینبردن تتمه آبروی اصلاحطلبان و زیرسؤالبردن تمامی اقدامات و در واقع ازبینرفتن آبروی آنهاست».
موضوعی که شاید به وضوح نمایانگر اختلافات داخلی این جریان باشد؛ بگذریم از اینکه پس از استعفای محمدرضا عارف از ریاست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان هنوز کسی بر کرسی این نهاد ننشسته و تاکنون تکلیف یک نهاد تصمیم گیر برای شورای عالی مشخص نشده است.
موضوعی که مجید متقیفر سخنگوی جبهه پایداری دهم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان هم به نوعی آن را تایید کرده و گفته است: اصلاح طلبان برای انتخابات ریسات جمهوری ۱۴۰۰ قدرت تصمیمگیری و یا معرفی نامزد را ندارند و یا دست کم اینگونه به نظر میرسد، زیرا اصلاحات الان ظرفیت اجتماعی خود را کاملا از دست داده و به فکر یک فضای تنفس است تا بتواند حیات سیاسی خود را در یابد، زیرا به شدت احساس خطر کرده و حتی ممکن است به کمای سیاسی بروند؛ لذا آنها وضعیتی ندارند که بتوانند در انتخابات حرفی برای گفتن داشته باشند و حتی انتخابات ۱۴۰۰ ممکن است اینها را عقبتر ببرد؛ این موضوعی است که آنها به شدت از آن نگرانند.
متقیفر افزود: اصلاحات حقیقتا خطاهای استراتژیک بسیاری داشته که مردم را همواره از آرمانهای خود مایوس کرده و حرفهایی راکه گفتهاند هیچ کدامشان اجرایی نشد و روحانی در اصل، آخرین میخ را بر تابوت اصلاحات زد ؛ خلاصه اینها الان از گفتمان نظام و از عملکرد خودشان سیلی خورده اند.
صادق زیباکلام تحلیلگر مسائل سیاسی هم در این باره گفته است: «مهم نیست که اصلاحطلبان چه کسی را نامزد میکنند ، مهم این است که بدنه اجتماعی این جریان از بین رفته و این را به وضوح در انتخابات اسفند ۹۸ دیدیم. قطعا این در خرداد ۱۴۰۰ هم تکرار خواهد شد، لذا مسئله مهم این نیست که نامزد اصلاحطلبان کیست».
حال و در این فضای غبار آلود اصلاحات باید دید که آیا این جریان دوباره میتواند روی پای خود ایستاده و ابهت واحد سالهای خود را مجددا بازیابی کند و یا اینکه نفسهای خسته از درگیریهای درونی آنها را مجددا به باتلاق شکست خواهد کشاند.