قصاص، فصلِ آخرِ هولناکترین جنایت ۳ همکلاسی
همچنان دلش آرام ندارد. 39 ماه و 17 روز انتظار کشید تا تقاص خون پسرش را بگیرد. قصه بیقراریهایش 2 روز دیگر تمام میشود. رقص مرگ در زندان میاندوآب شاید کینهاش را صاف کند. کینهای که از شهریور سال 96 بر وجودش مستولی شد. با اینکه سحرگاه نظارهگر اعدام یکی از قاتلان پسرش بوده است اما میگوید: «هنوز نیمی از وجودم آرام نگرفته است.»
4 و 30 دقیقه بامداد دوشنبه یکی از عاملان فجیعترین جنایت دهه 90 پای چوبهدار رفت. کمال یکی از 3 متهم اعدامی پرونده صادق برمکی بود. یکی از آن 3 همکلاسی که سیاهترین نقشه یک جنایت را طراحی کرد و در کوههای مهاباد به مرحله اجرا گذاشت. با ساطور و سنگ به پسر 19 ساله حمله کردند و او را به آتش کشیدند. تراژدی مرگ صادق وقتی دردناکتر شد که فیلم این جنایت دهشتناک منتشر شد. فیلمی که حاوی تصاویر تکاندهندهای از قتل صادق بود. متهمان در اوج بیرحمی و قساوت قلب ثانیهبهثانیه نقشه سیاهشان را هم ثبت کرده بودند.
اشکها و التماسها
حالا با گذشت 3سال و 106 روز نیمی از این پرونده تلخ در زندان مهاباد به ایستگاه آخر رسیده است. مادر و پدر صادق هم برای اجرای حکم به زندان رفتند. هوا سرد بود و جو سردتر، قلب مادر هم به سردی سنگ. مهر مادر، پشت انتظار و کینه پنهان بود. حتی اشکها و التماسهای پسر اعدامی در سکوی مرگ هم فایدهای نداشت. کمال در جدال میان مرگ و زندگی در صبح تاریک سرد با گریه میگفت: «جوانی کردم، پشیمانم مرا ببخش.»
فریاد در حیاط زندان
چشمان مادر صادق هم میبارید. از خدا خواسته بود تصمیم درست را به او نشان دهد، اما هیچ نشانی از بخشش ندید. صدای فریبا محمدامین از همیشه قویتر و رساتر بود. با فریاد از خشمی گفت که در این سالها در دلش رسوخ کرده بود. از ثانیهثانیه فیلمی که در هیچ کابوسی هم دیده نمیشود. مادر صادق برمکی با گریه میگفت: «آن وقت که بطریبطری بنزین روی صادق میریختی فکر نکردی باید تقاص پس بدهی؟ سنگ 30 کیلویی را به سرش زدید. با ساطور حمله کردید. رحم نداشتید؟ در میان آتش صادق دو بار از زمین بلند شد چرا کمکش نکردید؟ کاش فیلم نگرفته بودید کاش نمیدیدم پسرم را چطور کشتید. صدای فریادهای ای دایان دایان (به معنی مادر) صادق در میان آتش در مغز سرم زنگ میزند. چطور بگذرم؟
قصاص ایستگاه آخر
مادر صادق نمیتوانست سکوت کند. زخم این جنایت در آن سحرگاه سیاه باز شده بود. پدر صادق هم دوشبهدوش مادر ایستاده بود تا نظارهگر اجرای حکم قاتل تنها پسرش باشد، اما کمال تنها بود. خانوادهاش پشت دیوارهای بلند زندان انتظار میکشیدند. شاید خبر رهایی، روزهای سیاه این 3سال را پاک میکرد اما تلاشهای مسئولان زندان هم برای بخشش بینتیجه بود. پدرو مادر صادق مصمم بودند. قصاص میخواستند باید تقاص آن همه بیرحمی را میداد. بخششی در کار نبود 4 و 30 دقیقه طناب دار دور گردن متهم آویخته شد و حکم اعدام کمال اجرا شد.
با وجود اعدام یکی از محکومان پرونده جنایت فجیع مهاباد قلب مادر هنوز آرام ندارد. بیقراریهایش به نیمه رسیده اما آخرین سطر داستان سیاه این جنایت روز چهارشنبه در زندان میاندوآب به پایان میرسد.
سختی اجرای احکام اعدام
اجرای حکم اعدام اما برای خانواده صادق آسان نبود. مادر خیاطی میکند و پدر صادق هم نگهبانی میدهد. حقوق ٨٠٠ هزارتومانی پدر هزینه اجاره خانه میشود. درآمد مادر هم هزینه زندگی، اما تفاضل دیه باید پرداخت میشد تا متهمان اعدام میشدند. دیهای که از توان خانواده صادق خارج بود. به همین خاطر یک پویش در فضای مجازی از طریق کمکهای مردمی راه انداختند. مردم همراه شدند و 330میلیون تومان جمع شد. اسفندماه سال 98 این پول پرداخت شد. تنها دیه یکی از متهمان مانده بود که با مرگ یکی از متهمان در زندان، این دیه باطل شد. 2 ماه پیش پرونده قاتلان برمکی از دیوانعالی کشور به اجرای احکام دادگستری مهاباد ارسال شد و دو قاتل پرونده در یک قدمی چوبهدار قرار گرفتند.
افزایش تفاضل دیه
از همان مهرماه مادر منتظر اجرای حکم بود تا اینکه هفته پیش از دادستانی تماس گرفتند. تصور میکرد انتظارش به پایان رسیده است اما کلمات و جملات از پشت گوشی تلفن حکایت دیگری داشت.
این مادر به خبرنگار «شهروند» میگوید: «دادستانی با ما تماس گرفت. گمان کردیم زمان اجرای حکم قصاص قاتلان صادق فرا رسیده است. اما موضوع تفاوت دیه بود. نرخ دیه نسبت به سال قبل افزایش پیدا کرده بود باید تفاضل دیه به نرخ روز پرداخت میشد. 106میلیون تومان به مبلغ 330میلیون قبلی اضافه شده بود. اگر پرداخت نمیکردیم تنها یکی از متهمان اعدام میشد.»
پویش 3 روزه
تهیه این پول در مدت زمان کوتاه برای خانواده صادق غیرممکن بود. چهارشنبه هفته گذشته بود که بار دیگر کمپینهای حمایت از صادق به راه افتاد.
مادر در ادامه گفت: «باور کردنی نبود در مدت 3 روز 106میلیون تومان را مردم در همین پویشها پرداخت کردند. هرکسی به اندازه توانش کمک کرد. وقتی پول را به حساب دادگستری واریز کردیم زمان اجرای حکم مشخص شد. کمال روز دوشنبه در زندان مهاباد اعدام شد و دانیال در زندان میاندوآب روز چهارشنبه اعدام میشود.»
آخرین تلاشها
فریبا محمدامین از آخرین تلاشهای خانواده و دوستان محکوم به اعدام برای جلب رضایت به ما گفت: « از 3 روز پیش در خانه یکی از اقوام میهمان هستیم. در این روزها گویا اقوام کمال چندین بار به خانه ما آمدهاند تا رضایت بگیرند اما ما در خانه نبودیم تا اینکه شامگاه یکشنبه یکی از دوستانشان به نیابت با من تماس گرفت. شرمنده این همه اصرار و تلاششان هستم اما کینهام صاف نمیشود. داغ جنایت هنوز برایم تازه است. تصاویر مرگ صادق از چشمانم دور نمیشود.»
ثانیههای سخت
او که لحظات سختی را در زندان مهاباد گذرانده است از لحظات جدال گذشت و کینه گفت: «15 دقیقهای طول کشید تا به زندان رسیدیم. همراه یکی از اقواممان بودیم. اما به او اجازه ورود به زندان ندادند. من و پدر صادق به محوطه اعدام رفتیم. دقایقی بعد کمال را آوردند. دستوپا بسته. احساس پشیمانی میکرد. میگفت جوانی کردهام. مگر صادق من جوان نبود. جای بخششی وجود نداشت. صادق کاش در یک دعوا با یک چاقو کشته میشد. از این همه بیرحمی و قساوت قلب نمیتوان گذشت. از مرگ یک انسان خوشحال نیستم اما عذاب وجدان هم ندارم. این تقاص کار قاتلان صادق بود. کمال را پای چوبه دار بردند. اعدام شد. صحنه تلخی بود. او را به پزشکی قانونی بردند، اما همچنان دلم آرام نگرفته است باید دانیال هم قصاص شود.»
ماجرای قتل
صادق برمکی، جوان مهابادی، شهریور سال ۹۶ به طرز فجیعی توسط 3 جوان به قتل رسید.متهمان بعد از شکنجه صادق برمکی و وارد کردن ضربه با سنگ به سر او، ساعاتی وی را شکنجه کردند. سپس جسم نیمهجان صادق برمکی را به آتش کشیدند. آنها از صحنه فجیع جنایت خود فیلم همینطور با جسد هم سلفی گرفته بودند.
انگیزه متهمان از تلخ ترین جنایت دهه 90
چند روز بعد از قتل، جسد سوخته صادق توسط یک چوپان در بیابانهای اطراف مهاباد کشف شد.در همانحال در تحقیقات پلیسی، یک فلش که فیلم جنایت روی آن ذخیره شده بود، کشف شد و راز جنایت را فاش کرد.به این ترتیب متهمان بازداشت شدند. آنها انگیزه خود را از قتل صادق کینهوکدورت قدیمی از دوران مدرسه و همچنین انگیزههای شیطانپرستی عنوان کردند. با صدور حکم قصاص برای هر 3 متهم شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد اما یکی از متهمان در زندان فوت کرد.