فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

 مردم از نام‌ها، عنوان‌ها و القاب عبور کرده‌اند و دیگر چندان اعتقادی به این اصطلاحات سیاسی مثل «اصولگرا» و «اصلاح‌طلب» ندارند و احساس می‌کنند که اصولگرایان، جدای از انتخابات، همواره در اکثر مراکز انتصابی اصلی قدرت و حاکمیت حضور دارند و به اصلاح‌طلبان واقعی و دلسوز و کارآمد هم که اجازه ورود به عرصه داده نمی‌شود.

مشروح گفتگوی فاطمه هاشمی رفسنجانی با روزنامه اعتماد.

با فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

تحلیل شما از فضای فعلی سیاست ایران چیست و فکر می‌کنید آیا ممکن است به سمتی حرکت کنیم که مردم در انتخابات مشارکت جدی داشته باشند؟

اگر بخواهم در یک کلام پاسخ بدهم، باید بگویم که شرایط، مناسب و خوب نیست. اگر به تحلیل سیاست ایران، در بعد داخلی و خارجی بپردازم، باید بگویم که متاسفانه در بعد داخلی، شرایط مناسبی را مشاهده نمی‌کنیم.

با فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

باید به این واقعیت نیز اذعان کرد که قطعا دولت اول و دوم آقای روحانی، بسیار کم‌شانس و بدبیار بود. حوادث پی‌درپی طبیعی، مانند زلزله‌های وحشتناک مخرب در استان‌های غربی کشور، آن هم در فصول سرد سال، سیل‌های خانمان‌سوز و ویرانگر در اکثر نقاط کشور که اداره و جبران حجم خرابی‌ها و خسارت‌های جانی و مالی وارده به مردم و سرمایه‌های آنان، مستلزم تلاش‌های بی‌وقفه و صرف حجم قابل‌توجهی از درآمد‌ها و بودجه دولت بود، همچنین پدیده شوم بیماری بین‌المللی کرونا در کشور که تقریبا تمام امکانات و توان بهداشتی، درمانی و مدیریتی کشور را درگیر خود کرد و قربانیان بسیاری از مردم و کادر پزشکی گرفت و همچنان می‌گیرد و خسارت‌های اقتصادی فراوانی که برای کسب‌وکار و معیشت مردم و اقتصاد کلان کشور به‌جای گذاشت و این اوضاع هنوز هم ادامه دارد، در عدم توفیق دولت بسیار موثر بودند.

در بُعد سیاست خارجی هم باید گفت به‌رغم فعالیت تیم فعال و کاربلد در دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی دولت آقای روحانی، متاسفانه ظهور و بروز شخصیتی نامتعادل به نام ترامپ در راس کشور قدرتمند امریکا و خروج غیرقانونی و یکجانبه این کشور از توافق بین‌المللی برجام که اوایل کار دولت دوازدهم رقم خورد و تبعات سوء آن‌که سایر کشور‌های اروپایی عضو برجام را هم درگیر و عملا آن‌ها را ناتوان کرد، موجب شد ارتباطات و معادلات سیاسی و اقتصادی بازسازی شده دولت با دنیا، دوباره دچار مشکلات و مصائب عدیده شود که متاسفانه، با تشدید این روند و افزایش تحریم‌های ظالمانه امریکا و فشار حداکثری آنها، شرایط و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم دچار نابسامانی‌های شدید شد.

در مجموع اگر بخواهم پاسخ به سوال شما را خلاصه کنم، باید بگویم به‌لحاظ سیاست داخلی و سیاست خارجی، شرایط مناسب و خوبی نمی‌بینم.

با فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

به نظر می‌رسد، مردم احساس می‌کنند علاوه بر ضعف‌های مدیریتی داخلی، دولت اعتدالی در تحقق وعده‌های انتخاباتی خود، به‌ویژه وعده‌های سیاسی - چه در سیاست داخلی و چه خارجی- نتوانست چندان موفق باشد. یعنی موانعی پیش‌رویش بود یا برایش ایجاد کرده و می‌کنند که درنتیجه دولت قادر به پیاده کردن سیاست‌های خود نخواهد بود؛ به همین دلیل به نظر می‌رسد همان‌گونه که در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم، در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی هم طیفی خاص از شهروندان که به اصولگرایان تعلق‌خاطر دارند، در انتخابات شرکت خواهند کرد و مشارکت مردم به‌دلیل ناامیدی از شرایط و رفع نشدن مشکلات فراوانی که سد راه یک رییس‌جمهوری مستقل و معتدل قرار دارد، اندک خواهد بود. البته این پیش‌بینی مربوط به شرایط حاضر کشور است و ممکن است تا زمان انتخابات اتفاقات دیگری رخ دهد که فعلا قابل پیش‌بینی نیست.

به نظر شما چرا اصولگرایان خودشان را از هم‌اکنون پیروز انتخابات پیش‌رو تصور می‌کنند؟

اصولگرایان در هر مقطعی از زمان که احساس کنند مشارکت شهروندان در انتخابات پایین است، خود را پیروز میدان می‌دانند. دلیل آن هم کاملا روشن است. مشکلات داخلی و خارجی که به گوشه‌ای از آن در پاسخ به پرسش اول شما اشاره کردم، منجر شده که دولت روحانی با آن همه پشتیبانی مردمی، زمانی که روی کار آمد و امیدی که مردم به آن بسته بودند، نتواند به‌ویژه در بعد اقتصادی و کسب و کار و معیشت مردم موفق عمل کند و درنتیجه موج نارضایتی از دولت بالا گرفته است. البته مردم قطعا در جریان همه امور کشور و مسائل پشت‌پرده مشکلات دولت و دلایل و چرایی آن نیستند.

بحث کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری این دوره نیز مطرح شده و البته باتوجه به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان درخصوص عدم تغییر نگاه فق‌های این شورا، همچنان نمی‌توان به تاییدصلاحیت زنان در این انتخابات امیدوار بود؛ به‌نظر شما علت مخالفت با تاییدصلاحیت زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری چیست؟

با فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

اینکه چرا با حضور زنان در ریاست‌جمهوری مخالفت می‌شود؟ به نظرم علت اصلی آن است که به‌رغم صراحت قانون اساسی در عدم تبعیض میان زن و مرد و به‌رغم شعار‌هایی که مطرح می‌شود، مراکز تصمیم‌گیری ما در این خصوص در اختیار مردانی است که عملا اعتقادی به حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه ندارند و برخلاف شعار‌هایی که سر می‌دهند، در عمل به آن باور و اعتقاد قلبی ندارند و معتقدند زنان به‌جای کار بیرون از خانه، باید در منزل باشند و امور خارج از منزل، به مردان سپرده شود. البته شاید به زبان نیاورند ولی عملا چنین اعتقادی دارند. کما اینکه شورای نگهبان، پس از گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب، از پاسخ به این پرسش که آیا زنان هم می‌توانند رییس‌جمهوری شوند یا خیر، به بهانه‌های مختلف طفره رفته و آن را به آینده‌ای موکول کرده و می‌کند که معلوم نیست کی خواهد بود.

و درنهایت اینکه به‌نظر شما اصلاح‌طلبان تا چه میزان در مسیر دستیابی به وحدت و اجماع برای معرفی یک کاندیدا در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ موفق خواهند بود؟! به‌نظر شما مشکلات و مصائب اصلی اصلاح‌طلبان در این مسیر چیست؟

به نظر می‌رسد شرایط به گونه‌ای است که مردم از نام‌ها، عنوان‌ها و القاب عبور کرده‌اند و دیگر چندان اعتقادی به این اصطلاحات سیاسی مثل «اصولگرا» و «اصلاح‌طلب» ندارند و احساس می‌کنند که اصولگرایان، جدای از انتخابات، همواره در اکثر مراکز انتصابی اصلی قدرت و حاکمیت حضور دارند و به اصلاح‌طلبان واقعی و دلسوز و کارآمد هم که اجازه ورود به عرصه داده نمی‌شود؛ بنابراین به‌دلیل محدودیت‌های ایجاد شده توسط شورای نگهبان، به‌جز تعداد محدودی از اصلاح‌طلبان و مستقلین توانا و دلسوز راه یافته به مجلس، هستند کسانی که فقط نام و لقب اصلاح‌طلبی را یدک می‌کشند و پس از پیروزی در انتخابات با اصولگرایان ائتلاف می‌کنند (مانند برخی نمایندگان دوره قبل مجلس که شورای نگهبان آن‌ها را به اسم اصلاح‌طلب تایید صلاحیت کرد و وارد مجلس شدند ولی در مجلس یا اصولگرا شدند، یا افرادی خنثی!).

با فاطمه هاشمی: اصلاح‌طلب و اصولگرا تمام شد

اما اگر منظور شما صرفا معرفی فردی موفق به جامعه باشد؛ بله حتما! اگر عقلای قوم جمع شوند و تصمیم عاقلانه بگیرند، افرد موفق قطعا کم نیستند و یکی انتخاب خواهد شد، ولی اینکه آن طرف قضیه، یعنی بتواند از فیلتر شورای نگهبان رد شود و در معرض رای مردم قرار گیرد، تقریبا آن را ممکن نمی‌بینم، مگر اینکه در جریانات تصمیمات اتفاق جدیدی رخ دهد.

ارسال نظر