«الهه ناز» روی آنتن تلویزیون!

شب یلدا به عنوان یکی از گرانمایه‌ترین سنت‌های کهن و باستانی ایرانیان گذشت و آخرین پاییز آخرین سال آخرین دهه چهاردهمین سده هجری شمسی هم سپری شد و وارد زمستان سپید پوش شدیم و تا کمتر از سه ماه دیگر پانزدهمین سده خورشیدی هم آغاز می‌شود و امید که در طول این سه ماه اتفاقات خوش یمنی بیفتد و کرونای منحوس از تمام نقاط جهان رخت بربندد.

شب یلدا به عنوان یکی از گرانمایه‌ترین سنت‌های کهن و باستانی ایرانیان گذشت و آخرین پاییز آخرین سال آخرین دهه چهاردهمین سده هجری شمسی هم سپری شد و وارد زمستان سپید پوش شدیم و تا کمتر از سه ماه دیگر پانزدهمین سده خورشیدی هم آغاز می‌شود و امید که در طول این سه ماه اتفاقات خوش یمنی بیفتد و کرونای منحوس از تمام نقاط جهان رخت بربندد تا انسانها بتوانند نفس راحتی بکشند و دوباره زندگی معمولی خودشان را آغاز کنند.
«الهه ناز» روی آنتن تلویزیون!
شاید گمان کنید سوژه گزارش امروز متناسب با زمستان است و سپیدی برف و ننه سرما و کرسی و بخاری و... اما باید متذکر شوم که اینگونه نیست و آنچه نگارنده این خطوط را به نگارش این گزارش واداشت همان کلمه‌ای است که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره کردیم. یعنی طولانی‌ترین شب سال که از قدیم آن را «یلدا» نام نهادند. همانطور که همه ما به این امر واقفیم «یلدا»ی امسال متفاوت از تمام «یلدا»های گذشته بود چه آنکه امسال همه مجبور بودند برای اولین بار بی‌خیال مهمانی‌ها و دورهمی‌های خویشاوندی شوند و در خانه‌های خود بمانند و از طریق فضای مجازی و دیدن رخ اقوام و فامیل از طریق دوربین گوشی‌های همراهشان شب چله را جشن بگیرند و به این امید که در سال آینده این دوری را جبران نمایند به تنهایی و با همسر و فرزندانشان «یلدا»ی 99 را سپری کنند. چاره‌ای هم نبود چرا که کرونا مدتهاست که آمده تا نگذارد مردم زندگی عادی خودشان را ادامه دهند.
هرچند که در این بین بودند کسانی که هیچ توجهی به توصیه‌ها نکردند و در کنار اقوام و خویشاوندان در زیر یک سقف گرد هم آمدند و اینگونه هم شرایط شلنگ تخته انداختن ویروس کرونا را در جمع دوستانه و خویشاوندی خودشان افزایش دادند و هم پروسه قطع شدن زنجیره ابتلا به بیماری کووید 19 را طولانی‌تر کردند، بگذریم.

گفتیم که «شب یلدا» یی را که هنوز مزه خوشش زیر زبانمان مانده را بهانه کردیم تا گزارش امروز را به رشته تحریر درآوریم. اما چه اتفاقی در «یلدا»ی امسال افتاد که موجب شد خوشی مان حتی با وجود ویروس کرونا و عدم دیدار دوستان و فامیل بیشتر شود؟ همانطور که می‌دانید شامگاه طولانی‌ترین شب سال یکی از مهمترین دلخوشی‌های مردم، تلویزیون بود. تلویزیونی که بی‌هیچ اغراقی مدعی هستیم در طول سال بیشترین انتقادها را از سوی این صفحه به عملکرد آن داشته‌ایم و گزارش‌های متعددی را به رشته تحریر درآورده‌ایم که چرا این رسانه رویه‌ای را در پیش گرفته که مورد پسند بسیاری از مخاطبانش نیست.
اما با این حال نگارنده این خطوط پس از مدتها با خود گفت که بهتر است امشب سنت شکنی کنم و به مناسبت طولانی‌ترین شب سال دل به صداوسیما بدهم و پای برنامه هایش بنشینم. پیشتر روابط عمومی این رسانه در خبرها بیان کرده بود که قرار است در این شب چه برنامه‌هایی روی آنتن برود. از حضور استاد علی نصیریان در برنامه «کتاب باز» که از سخنان الماس گونه این پیر ارزشمند سینما، تئاتر و تلویزیون بهره‌ها بردم تا برنامه دورهمی که پس از مدتها مناسبت این شب دوباره روی آنتن رفت و ما نیز به تماشای ان نشستیم. اگر از خوانندگان صفحه فرهنگی روزنامه باشید حتما می‌دانید که یکی از حوزه‌هایی که انتقادات فراوانی به عملکرد تلویزیون درباره آن داشتیم، موسیقی بوده است.
لپ کلام ما در این گزارش‌ها این بوده که چرا و به چه علت رسانه ملی مدام به پخش موسیقی‌هایی مبادرت می‌ورزد که هیچ بار عاطفی، مفهومی و احساسی را به مخاطبانش ارائه نمی‌کنند. آهنگهایی که گرچه مخاطبان خاص خودشان را دارند اما به هیچ وجه نمی‌توانند هنگام پخش از آنتن تلویزیون مخاطب را مجبور کنند که مقابل تلویزیون بیایند و آن آهنگ رو گوش کنند. این نکته را در نظر بگیرید که وقتی در اینجا وقتی از کلمه «مخاطب» استفاده می‌کنیم منظور فرد نیست، بلکه جمع کثیری از افراد را شامل می‌شود.
ترانه‌هایی که در طول سالهای اخیر عموما از رسانه ملی پخش شده، جملگی یا همان ترانه‌هایی بوده صبح تا شب مردم در ماشین هایشان گوش می‌کنند یا سبک و سیاقش شبیه آنها بوده است در حالیکه در هنگامه شب، خاصه شبی مانند «یلدا» مخاطب نیاز دارد که موسیقی از تلویزیون پخش شود که حال او را خوب کند، روحش را نوازش دهد، دردها و خستگی‌ها و مرارت‌هایی که در طول یک‌سال گذشته تحمل کرده را التیام بخشد و لبخند رضایتی روی لبانش بنشاند. گلایه هایمان را بارها از طریق گزارش‌هایی که در این صفحه نوشتیم عنوان کردیم و خواستار تغییر رویه صدا و سیما درباره پخش ترانه‌ها و تصنیف‌هایی که از شبکه‌های مختلف خود پخش می‌کند، شدیم.
اما آنچه تا پیش از شب «یلدا»ی امسال از خواسته هایمان نصیبمان شده بود، تقریبا هیچ بود. اما «یلدا»ی امسال صداوسیما برای اولین بار یک اتفاق خیلی خوب را رقم زد. اتفاقی که در میانه پخش برنامه دورهمی رقم خورد. پیشتر می‌دانستم که یکی از مهمانان این برنامه علیرضا افتخاری است، خواننده‌ای که در یکی از برنامه‌های اخیر دورهمی که پیش از ایام محرم و صفر پخش می‌شد به عنوان مهمان مقابل مهران مدیری نشست و به سوالاتش پاسخ گفت.
با خود گفتم شاید باز هم این خواننده را دعوت کرده‌اند که گپ و گفتی جدید با او داشته اما زمانی که مهران مدیری اعلام کرد که این خواننده برای اجرای یک آهنگ به برنامه دعوت شده دریافتم که گفتگویی در میان نیست و افتخاری می‌خواهد ترانه‌ای بخواند و چه ترانه‌ای خواند این خواننده. آهنگ «الهه ناز» استاد غلامحسین بنان. پرتمان کرد به دوردستها، بردمان به جایی که سالها آرزویش را داشتیم، ملودی که شروع به نواختن کرد (هرچند که علیرضا افتخاری این ترانه پیشتر در استودیو اجرا (بازخوانی) کرده بود و در شب «یلدا»ی امسال در مقابل دوربین «دورهمی» آن را لب خوانی می‌کرد) از خود بیخود شدیم و چهره آن مردم باصلابت موسیقی سنتی با آن عینک شیشه درشت سیاهش مقابل چشمانمان هویدا شد.
وای! مگر می‌شود چنین چیزی را باور کرد، پیشتر هنگامی که می‌خواستیم الهه ناز گوش کنیم باید سراغ آهنگهای قدیمی ذخیره شده در لپ تاپمان می‌رفتیم و در خلوت «الهه ناز» را گوش می‌کردیم اما در شب یلدا در میان اعضای خانواده که همیشه کنار هم زندگی می‌کنیم تلویزیون داشت «الهه ناز» پخش می‌کرد. ملودی همان ملودی بود (البته با اندکی تغییر) ترانه هم همان بود و رتیم خوانندگی هم همان، تنها صدای بنان نبود و صدا این بار صدای علیرضا افتخاری بود که داشت یکی از زیباترین ترانه تصنیف‌های تاریخ موسیقی ایران را مقابل دیدگان مخاطب می‌خواند. خود خواننده نیز با اینکه اجرای زنده نمی‌کرد اما معلوم بود که احساساتی شده و دارد از شنیدن آهنگی که خودش خوانده، لذت می‌برد و ایمان داریم که حداقل نیمی از این لذت به خاطر این بود که او داشت ترانه‌ای را می‌خواند که یکی از بزرگترین خوانندگان تاریخ موسیقی سنتی آن را خوانده بود.
این ترانه تصنیف دقیقا همان چیزی بود که مردم به شنیدن آن نیاز داشتند، همان چیزی که مخاطب را وادار می‌کرد حتی اگر کار دارد، کارش را رها کند و بیاید بنشیند مقابل جعبه جادویی و گوش جان بسپارد به ترانه‌ای که جیب صداوسیما از پخش آن همیشه خالی بوده است. همان چیزی که ما مدتهاست داریم در گزارش هایمان از صداوسیما درخواست می‌کنیم. اینبار «الهه ناز» استاد بنان با صدای علیرضا افتخاری روی آنتن رفت که شاهکاری بود برای خودش، ما هم از تلویزیون همین را خواسته بودیم، پخش ترانه‌ها و تصنیف‌های قدیمی و نوستالژیک که موسیقی سنتی را دوباره به خانه‌هایی ببرد که جوانانش آنقدر موسیقی‌های امروزی و تتلیتی گوش کرده‌اند هویت و اصالت هنری سرزمینشان را در حوزه موسیقی به فراموشی سپرده اند. ما می‌خواستیم جوان ایرانی با پخش آهنگ‌های سنتی و اصیل سرزمین خودش از تلویزیون دوباره با موسیقی ناب و هنری آشنا شود هرچند که هیچگاه تلاش نکرده بودیم میان این دو (یعنی موسیقی اصیل ایرانی و جوانی که به جهت استفاده از فضای بی‌انتهای مجازی با دنیایی از موسیقی غربی و تهی از معنا و مفهوم) ارتباط برقرار کنیم و این دو را به یکدیگر معرفی کنیم. اما دم تلویزیون گرم که برای اولین بار چنین اقدام بزرگی را کلید زد و «الهه ناز» غلامحسین بنان را با صدای علیرضا افتخاری از برنامه «دورهمی» روی آنتن خود فرستاد و روح خسته میلیونها ایرانی را با پخش این آهنگ نوازش کرد و به این وسیله به همه مردم ایران اعلام کرد که این هم هدیه صداوسیما به شما به مناسبت شب یلدا.
در تمام مدتی که «الهه ناز» استاد بنان با صدای علیرضا افتخاری از تلویزیون پخش می‌شد دوست داشتم زمان بایستد و مدام و مدام و مدام «الهه ناز» از آنتن تلویزیون تکرار شود بی‌آنکه به پایان برسد. این حسی بود که با اطمینان می‌توانم بگویم بسیاری از ایرانیان در آن لحظه خاص در حال تجربه آن بودند. این یعنی تشنگی و عطش برای شنیدن اثر خوب و تاثیرگذار، یعنی اعلام اینکه مردم موسیقی خوب را خیلی خوب می‌فهمند، می‌شناسند و ضمن احترام به آن، همواره خواستار پخش آن هستند و چه رسانه‌ای همه گیرتر از تلویزیون که یکی از وظایف عمده‌اش پخش خوراک خوب فرهنگی است. خوراک خوبی که منصفانه و با هیچ قصد و غرضی باید اعلام کنیم که در ارائه آن به مخاطب بسیار کم کاری کرده ایم. این درست که دنیا، دنیای مدرن شده و همه چیز را سرعت تعیین می‌کند و هیجان چاشنی زندگی مردم (خاصه جوانان) شده و پخش آهنگ‌های به قول معروف «اوپس اوپسی» مد روز شده است اما فراموش نکنیم که روح ما گاه نیاز دارد که اندکی درنگ کند و بایستد و به نوای آرام و دلنشینی گوش جان بسپارد که لذتی وافر و غیرقابل توصیفی را نصیب خود کند و چه باشکوه است چنین تجربه چنین لحظه نابی که آدمی آرزو می‌کند همواره تداوم داشته باشد. واقعا چه ایرادی دارد که صداوسیما این قبیل اقدامات را در طول سال از شبکه‌های مختلفش انجام دهد. حالا که قرار نیست از میزان و زمان پخش آگهی‌های بازرگانی، برنامه‌های آشپزی با محوریت معرفی کاسه و بشقاب و قابلمه، سریال‌های تکراری و... از رسانه ملی کاسته شود به قول سیدعلی صالحی «تو لااقل، هر وهله، گاهی، هر از گاهی...»
آنچه را که ما مردم دوست داریم روی آنتن رسانه ات بفرست. دیدی که «الهه ناز» را پخش کردی و هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد و دیدی که می‌توانی این کار را انجام دهی و دیدی که این کار شدنی است. مطمئن باش آقای صداوسیما که اگر ساز را هم به نمایش بگذاری و اگر در کنار خوانندگی خوانندگان، نوازندگی نوازندگان را نیز از آنتن خود پخش کنی،نه تنها هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد بلکه حال مردم سرزمینت هم بسیار خوب خواهد شد و تو اگر بدانی که که چنین اقدامی چقدر در تغییر روحیه مردم سرزمینت موثر است قول می‌دهم که نه گاهی و هر از گاهی که هر لحظه و هر ثانیه «الهه ناز»های بیشماری را پخش خواهی کرد که مردم تشنه شنیدن آن هستند.
در پایان این گزارش امید آن داریم که رسانه ملی اقدامات ارزنده‌ای مانند پخش ترانه تصنیف «الهه ناز» که واقعا قابل ستایش و تقدیر است را در اولویت پخش خود قرار دهد و اینگونه هم دل مردم را شاد کند، هم با آنها همراهی کند، هم زمینه معرفی موسیقی اصیل و سنتی که واقعا از آن دور شده‌ایم را در سطح جامعه (خصوصا برای جوانان) را فراهم کند و هم به مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای که در تمام مدت 24 ساعت شبانه روز مشغول انجام تهاجم فرهنگی هستند، بپردازد و جوانان را وادار کند که به سمت فرهنگ اصیل خود بازگشتی دوباره داشته باشند. تنها در این صورت است که می‌توان با اطمینان اعلام کرد که مخاطب قهر کرده از رسانه ملی بار دیگر دست خود را به قصد و نیت آشتی دوباره به سمت تلویزیون دراز خواهد کرد و چه اتفاقی از این باشکوه تر؟

ارسال نظر