فرمولی که شهاب حسینی را به پلتفرمهای اینترنتی کشاند
شهاب حسینی این روزها با تجربهای جدید بار دیگر بحث ساخت تاکشوهای اینترنتی را داغ کرده است. برنامههایی که بدون خط قرمزهای تلویزیون با دستی بازتر در دعوت از مهمانها میتوانند خبرساز شوند. اما آیا تنها این دو ویژگی برای موفقیت یک برنامه کافی است؟
رقابت بر سر دقیقههاست. درآمد از هر دقیقه تماشای بیشتر، ثبت پهنای باند بیشتر و ایجاد ترافیک بیشتر بر بستر اینترنت ایجاد میشود. هر یک نفر که یک ۹۰ دقیقه را بیش از دیگران به تماشا بنشیند، برای پخشکنندگان برنامههای اینترنتی یک سرمایه بزرگتر محسوب میشود.
این رقابت بر سر دقیقههاست که دعوا بر سر «قورباغه» و «آقازاده» یا «دل» و «ملکه گدایان» و پلتفرمها بر سر تولیدات پرستارهتر را ایجاد کرده است. در روزهای تلخ کرونا که صنعت سینما تقریبا تعطیل شده، این ویاودیها هستند که جان گرفتند و با تولید محصولات انحصاری میدان رقابت داغی برای خود ایجاد کردهاند و همین تجارت سودآور یکی مثل شهاب حسینی را هم پس از نزدیک به سه دهه بر آن داشته تا به عنوان مجری روی صحنه برگردد.
پسر خوشتیپ و پرانرژی، ستاره تلویزیونی دهه۷۰ که بچههای دهه۶۰ عاشق اجراهایش در «اکسیژن» بودند. او که از مسیر اجرا به بازی در«پلیس جوان» رسید و تبدیل شد به سوپر استاری که برای بازیگری جایزه کن برده و با موفقیت تیم «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» به مجسمه اسکار رسیده سینمای ایران، حالا برای این بازی پرطرفدار وسوسه شده تا دوباره روی استیج برگردد و اجرا کند. شهاب حسینی هم مثل خیلی ستارههای دیگر که در این سالها در مقابل وسوسه اجرا و صحبت رودررو با مخاطب نتوانستند مقاومت کنند، آمده تا تاکشویی اجرا کند که بتواند رکوردشکن باشد و در این بازی دودوتای دقایق به موفقیت برسد. او همان مسیری را در پیش گرفته که سالها قبل نمونههای موفقش را اپرا وینفری یا الن اجرا میکنند و بینندگان چندصدمیلیونی در جهان دارند.
تیپ برنامه شهاب حسینی را البته شبکههای فارسیزبان آنور آبی هم دارند و مثلا سینا ولیالله و برنامهاش یکی از همین دسته برنامههاست. تنها برگ برنده شهاب حسینی اما شاید این باشد که او در بستر جدید عرضه محتوایی که با رونق ویاودیها به وجود آمده میتواند فارغ از خط قرمزهای عجیب و غریب تلویزیون و بدون نگرانی از لیست بلندبالای افرادی که حضورشان روی آنتن تلویزیون به هر دلیلی ممنوع است یا خودشان ترجیح میدهند به برنامههای تلویزیونی نروند، چهرههای جدیدی را رودرروی مخاطب بنشاند و سوالات متفاوتی از آنها بپرسد و مخاطب را با هیجان رفع کنجکاویاش درباره زندگی ستارههای سینما با خود همراه کند.
شهاب البته در ۵ قسمت اول از برنامهاش، کمهیجانتر از همه این مجریها وارد بخش مهمی از کار اجرا در چنین برنامههایی نشده است و از آن دست استنداپ کمدیها، شوخیهایی که لازم است با مهمانها بکند و انرژی خاصی که باعث باز شدن یخ مهمان و برنامه و طرفدارانش خواهد شد، در این برنامه خبری نیست. همین موضوع هم او را سیبل انتقادات کرده است. او که سالهاست در نقشهای مختلف خوش درخشیده و از بدمنی مثل قباد در «شهرزاد» تا معلم سادهای مثل عماد در «فروشنده» مخاطب را با خود همراه کرده، حالا در عرصه اجرا و زمانی که باید هدایت یک برنامه را به دست بگیرد، به زعم کارشناسان چندان موفق نبوده و اگر مهمانانش شیرینی و خونگرمی لازم را در کاراکتر خودشان نداشته باشند، «همرفیق» در بعضی دقایق کسلکننده میشود.
این اتفاقی است که در موارد دیگری هم برای ستارههایی که به عرصه اجرا و برنامهسازی پا گذاشتهاند رخ داده است. مروری بر نمونههای تاکشوهای ایرانی و سرگذشتهایشان نکات جذابی به همراه دارد. مسیری از برنامهسازی که در دهه ۸۰ با رویکرد هارد تاک و در ادامه آن «کات» آغاز شدند و به مخاطب هم رسیدند.
صندلی داغ یکی از موفقترین نمونه های تاکشوی سیاسی اجتماعی در تاریخ رسانه ملی است. این برنامه که خود تقلیدی از یک نمونه موفق خارجی بود در ابتدا با زندهیاد منوچهر نوذری آغاز شد و در فصلهای بعدی با داریوش کاردان و احمد نجفی ادامه پیدا کرد و در تمام فصلهایش هم قسمتهای جذابی داشت که پر سر و صدا شدند و در یادها ماندند. سبک خاص اجرای این برنامه البته بیشتر به موضوعات شخصی اما با تم اجتماعی میپرداخت و هر طور بود اشک مهمان را در می آورد. برخی از ویدئوهای گفتوگوهای این برنامه هنوز گاهی به فراخور موضوعات مختلف در شبکههای اجتماعی وایرال میشود.
رضا رشیدپور اولین نفری بود که در دوران دوری از تلویزیون سراغ تاکشوی اینترنتی رفت و البته موفق هم بود. کاری که در روزهای اینترنت دیزلی و پهنای باند باریک اینترنت مثل بمب صدا کرد و در یادها ماند تا تلویزیون هم احساس خطر کند و رشیدپور را دوباره به شبکه ۳ برگرداند. او در این برنامه به سراغ هارد تاک رفته بود. هارد تاکهای سیاسی اجتماعی تند و تیز مثل مصاحبههایش با رسایی یا مرحوم شجونی که هنوز هم گاهی بازنشر میشوند.
شاید کمتر کسی در خاطرش مانده باشد که ترانه علیدوستی هم روزی روی صندلی اجرا نشسته و برنامهای اجرا کرده که محور گفتوگوهایش موضوعات سیاسی بوده است. برنامه «عصر ما» یکی از برنامههای متفاوت در حوزه ساخت برنامههای گفتگو محور بود. برنامهای با تهیهکنندگی، کارگردانی و اجرای ترانه علیدوستی که موضوعات سیاسی را محوریت گفتگوهایش قرار داده بود. «عصر ما» سعی کرد برنامهای چالشی باشد که در هر قسمت با پرسیدن سئوالاتی که در سایر رسانههای پرسیده نمیشود با کارشناسان نشستی انجام دهد. چهرههایی همچون فائزه هاشمی، سعید حجاریان، نرگس آبیار، حمید رسایی و لاله افتخاری از مهمانان این برنامه بودند تنها ۴ قسمت از آن ساخته و پخش شد.
اگرچه خندوانه و دورهمی خیلی در طبقهبندی تاکشوها نیستند و برنامههای ترکیبی محسوب میشوند اما بخصوص در «دورهمی» و در مواجهه مهران مدیری با مهمانانش نمونه موفقی از یک تاکشوی جذاب دیده میشود که مجری سعی میکند مهمان را ترغیب به فعالیت بیشتر کند و اینگونه مخاطب بگیرد.
مسیری که این برنامه را چند سالی است از پربینندههای صداوسیمای کم مخاطب کرده است.
ام شو یک تاکشو کمدی سریالی بود که به صورت لایو با کارگردانی و اجرای مجید صالحی ساخته میشد و در هر قسمت میزبان هنرمندان و ورزشکاران بود. سامان احتشامی نوازنده پیانو و جواد خواجوی به عنوان کمدین نیز هر قسمت در این برنامه طنز مجید صالحی را در امر اجرا همراهی میکردند. «امشو» یازده قسمت در فضای اینترنت پخش شد و دیگر خبری از ادامه آن نشد. البته یکی از قسمتهای این برنامه با حضور اکبر عبدی جنجالی شد که شاید این اتفاق باعث شد پخش آن دیگر ادامه پیدا نکند.
«همرفیق» تا حالا ۵ گروه مهمان را به استودیو آورده. اولین مهمان ، مهمان پر هزینه و معروف یعنی نوید محمدزاده بود. کسی که گفته شد دعوتش ۵۰۰ میلیون هزینه داشته و اعلام شد رکورد ۲۱ میلیون دقیقه ای بیننده را در ۲۴ ساعت داشته و در میان برنامه های اینترنتی از این دست، رکوردشکن شده است.
برنامه ای که البته منتقدان جدی پیدا کرد. انتقادهایی که بیشتر به سبک اجرای کم انرژی شهاب حسینی بودند.
ولی دو برنامه بعدی یعنی تیم بهرام افشاری و هوتن شکیبا یا پژمان جمشیدی و سام درخشانی توانستند با تمجیدهای بسیار روبرو شوند و بسیار وایرال شوند. برنامه هایی که در آنها مهمانان قاپ مخاطب را با شوخی های شان ربودند و هیجان انگیز شدند.
اتفاقی که باز در برنامه های معتمد آریا و زوج تنابنده -مهران فر نیفتاد چون مهمانان آن شوخ طبعی و هیجان را نداشتند و شهاب حسینی هم انگار در قالب یک مجری کت و شلواری خشک مانده بود. با تجربه این ۵ قسمت و تماشای قسمتهای باقیمانده که برای این فصل از «همرفیق» ضبط شده باید دید آیا شهاب حسینی در ادامه میتواند جایگاه خود را به عنوان یک مجری چنان تثبیت کند که ساخت فصل دیگری از این برنامه هم برای خودش و هم برای پلتفرمهای عرضه محتوا جذاب باشد یا این تجربه جدید این سوپراستار سینما به همین جا ختم میشود.
این رقابت بر سر دقیقههاست که دعوا بر سر «قورباغه» و «آقازاده» یا «دل» و «ملکه گدایان» و پلتفرمها بر سر تولیدات پرستارهتر را ایجاد کرده است. در روزهای تلخ کرونا که صنعت سینما تقریبا تعطیل شده، این ویاودیها هستند که جان گرفتند و با تولید محصولات انحصاری میدان رقابت داغی برای خود ایجاد کردهاند و همین تجارت سودآور یکی مثل شهاب حسینی را هم پس از نزدیک به سه دهه بر آن داشته تا به عنوان مجری روی صحنه برگردد.
پسر خوشتیپ و پرانرژی، ستاره تلویزیونی دهه۷۰ که بچههای دهه۶۰ عاشق اجراهایش در «اکسیژن» بودند. او که از مسیر اجرا به بازی در«پلیس جوان» رسید و تبدیل شد به سوپر استاری که برای بازیگری جایزه کن برده و با موفقیت تیم «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» به مجسمه اسکار رسیده سینمای ایران، حالا برای این بازی پرطرفدار وسوسه شده تا دوباره روی استیج برگردد و اجرا کند. شهاب حسینی هم مثل خیلی ستارههای دیگر که در این سالها در مقابل وسوسه اجرا و صحبت رودررو با مخاطب نتوانستند مقاومت کنند، آمده تا تاکشویی اجرا کند که بتواند رکوردشکن باشد و در این بازی دودوتای دقایق به موفقیت برسد. او همان مسیری را در پیش گرفته که سالها قبل نمونههای موفقش را اپرا وینفری یا الن اجرا میکنند و بینندگان چندصدمیلیونی در جهان دارند.
تیپ برنامه شهاب حسینی را البته شبکههای فارسیزبان آنور آبی هم دارند و مثلا سینا ولیالله و برنامهاش یکی از همین دسته برنامههاست. تنها برگ برنده شهاب حسینی اما شاید این باشد که او در بستر جدید عرضه محتوایی که با رونق ویاودیها به وجود آمده میتواند فارغ از خط قرمزهای عجیب و غریب تلویزیون و بدون نگرانی از لیست بلندبالای افرادی که حضورشان روی آنتن تلویزیون به هر دلیلی ممنوع است یا خودشان ترجیح میدهند به برنامههای تلویزیونی نروند، چهرههای جدیدی را رودرروی مخاطب بنشاند و سوالات متفاوتی از آنها بپرسد و مخاطب را با هیجان رفع کنجکاویاش درباره زندگی ستارههای سینما با خود همراه کند.
شهاب البته در ۵ قسمت اول از برنامهاش، کمهیجانتر از همه این مجریها وارد بخش مهمی از کار اجرا در چنین برنامههایی نشده است و از آن دست استنداپ کمدیها، شوخیهایی که لازم است با مهمانها بکند و انرژی خاصی که باعث باز شدن یخ مهمان و برنامه و طرفدارانش خواهد شد، در این برنامه خبری نیست. همین موضوع هم او را سیبل انتقادات کرده است. او که سالهاست در نقشهای مختلف خوش درخشیده و از بدمنی مثل قباد در «شهرزاد» تا معلم سادهای مثل عماد در «فروشنده» مخاطب را با خود همراه کرده، حالا در عرصه اجرا و زمانی که باید هدایت یک برنامه را به دست بگیرد، به زعم کارشناسان چندان موفق نبوده و اگر مهمانانش شیرینی و خونگرمی لازم را در کاراکتر خودشان نداشته باشند، «همرفیق» در بعضی دقایق کسلکننده میشود.
این اتفاقی است که در موارد دیگری هم برای ستارههایی که به عرصه اجرا و برنامهسازی پا گذاشتهاند رخ داده است. مروری بر نمونههای تاکشوهای ایرانی و سرگذشتهایشان نکات جذابی به همراه دارد. مسیری از برنامهسازی که در دهه ۸۰ با رویکرد هارد تاک و در ادامه آن «کات» آغاز شدند و به مخاطب هم رسیدند.
«صندلی داغ»
صندلی داغ یکی از موفقترین نمونه های تاکشوی سیاسی اجتماعی در تاریخ رسانه ملی است. این برنامه که خود تقلیدی از یک نمونه موفق خارجی بود در ابتدا با زندهیاد منوچهر نوذری آغاز شد و در فصلهای بعدی با داریوش کاردان و احمد نجفی ادامه پیدا کرد و در تمام فصلهایش هم قسمتهای جذابی داشت که پر سر و صدا شدند و در یادها ماندند. سبک خاص اجرای این برنامه البته بیشتر به موضوعات شخصی اما با تم اجتماعی میپرداخت و هر طور بود اشک مهمان را در می آورد. برخی از ویدئوهای گفتوگوهای این برنامه هنوز گاهی به فراخور موضوعات مختلف در شبکههای اجتماعی وایرال میشود.
«کوله پشتی»
هارد تاک تند و تیز فرزاد حسنی در اوایل دهه ۸۰ که سرانجام برایش گران تمام شد، سبکی از برنامهسازی گفتوگومحور بود که به سراغ مدیران و مسئولان رفته و قصد داشت یک برنامه زنده بدون کات باشد. نمونهای که جنجالی شدن مصاحبه حسنی با رادان رئیس وقت پلیس تهران خیلی زود طومارش را پیچید.«دید در شب»
رضا رشیدپور اولین نفری بود که در دوران دوری از تلویزیون سراغ تاکشوی اینترنتی رفت و البته موفق هم بود. کاری که در روزهای اینترنت دیزلی و پهنای باند باریک اینترنت مثل بمب صدا کرد و در یادها ماند تا تلویزیون هم احساس خطر کند و رشیدپور را دوباره به شبکه ۳ برگرداند. او در این برنامه به سراغ هارد تاک رفته بود. هارد تاکهای سیاسی اجتماعی تند و تیز مثل مصاحبههایش با رسایی یا مرحوم شجونی که هنوز هم گاهی بازنشر میشوند.
«35»
فریدون جیرانی کارگردان سینما و تلویزیون پس از یک دوره اجرای برنامه «هفت» و کنار رفتن از این برنامه ساخت یک تاکشو بر بستر اینترنت را با «۳۵» تجربه کرد. گفتوگوهایی با ستارههای سینما و تلویزیون که در زمان خودش دیده شد.«عصر ما»
شاید کمتر کسی در خاطرش مانده باشد که ترانه علیدوستی هم روزی روی صندلی اجرا نشسته و برنامهای اجرا کرده که محور گفتوگوهایش موضوعات سیاسی بوده است. برنامه «عصر ما» یکی از برنامههای متفاوت در حوزه ساخت برنامههای گفتگو محور بود. برنامهای با تهیهکنندگی، کارگردانی و اجرای ترانه علیدوستی که موضوعات سیاسی را محوریت گفتگوهایش قرار داده بود. «عصر ما» سعی کرد برنامهای چالشی باشد که در هر قسمت با پرسیدن سئوالاتی که در سایر رسانههای پرسیده نمیشود با کارشناسان نشستی انجام دهد. چهرههایی همچون فائزه هاشمی، سعید حجاریان، نرگس آبیار، حمید رسایی و لاله افتخاری از مهمانان این برنامه بودند تنها ۴ قسمت از آن ساخته و پخش شد.
«خندوانه» و «دورهمی»
اگرچه خندوانه و دورهمی خیلی در طبقهبندی تاکشوها نیستند و برنامههای ترکیبی محسوب میشوند اما بخصوص در «دورهمی» و در مواجهه مهران مدیری با مهمانانش نمونه موفقی از یک تاکشوی جذاب دیده میشود که مجری سعی میکند مهمان را ترغیب به فعالیت بیشتر کند و اینگونه مخاطب بگیرد.مسیری که این برنامه را چند سالی است از پربینندههای صداوسیمای کم مخاطب کرده است.
«امشو»
ام شو یک تاکشو کمدی سریالی بود که به صورت لایو با کارگردانی و اجرای مجید صالحی ساخته میشد و در هر قسمت میزبان هنرمندان و ورزشکاران بود. سامان احتشامی نوازنده پیانو و جواد خواجوی به عنوان کمدین نیز هر قسمت در این برنامه طنز مجید صالحی را در امر اجرا همراهی میکردند. «امشو» یازده قسمت در فضای اینترنت پخش شد و دیگر خبری از ادامه آن نشد. البته یکی از قسمتهای این برنامه با حضور اکبر عبدی جنجالی شد که شاید این اتفاق باعث شد پخش آن دیگر ادامه پیدا نکند.
و اما «همرفیق»
«همرفیق» تا حالا ۵ گروه مهمان را به استودیو آورده. اولین مهمان ، مهمان پر هزینه و معروف یعنی نوید محمدزاده بود. کسی که گفته شد دعوتش ۵۰۰ میلیون هزینه داشته و اعلام شد رکورد ۲۱ میلیون دقیقه ای بیننده را در ۲۴ ساعت داشته و در میان برنامه های اینترنتی از این دست، رکوردشکن شده است.برنامه ای که البته منتقدان جدی پیدا کرد. انتقادهایی که بیشتر به سبک اجرای کم انرژی شهاب حسینی بودند.
ولی دو برنامه بعدی یعنی تیم بهرام افشاری و هوتن شکیبا یا پژمان جمشیدی و سام درخشانی توانستند با تمجیدهای بسیار روبرو شوند و بسیار وایرال شوند. برنامه هایی که در آنها مهمانان قاپ مخاطب را با شوخی های شان ربودند و هیجان انگیز شدند.
اتفاقی که باز در برنامه های معتمد آریا و زوج تنابنده -مهران فر نیفتاد چون مهمانان آن شوخ طبعی و هیجان را نداشتند و شهاب حسینی هم انگار در قالب یک مجری کت و شلواری خشک مانده بود. با تجربه این ۵ قسمت و تماشای قسمتهای باقیمانده که برای این فصل از «همرفیق» ضبط شده باید دید آیا شهاب حسینی در ادامه میتواند جایگاه خود را به عنوان یک مجری چنان تثبیت کند که ساخت فصل دیگری از این برنامه هم برای خودش و هم برای پلتفرمهای عرضه محتوا جذاب باشد یا این تجربه جدید این سوپراستار سینما به همین جا ختم میشود.