احمدی‌نژاد: برخی می‌گویند اداره کشور مال ماست، غلط می‌کنی!

احمدی‌نژاد گفت: من در دولت از هیچکس نپرسیدم که به چه کسی رای داده ای! گفتیم ما می‌خواهیم این خدمات را با این رویکرد انجام بدهیم اگر قبول دارید میثاق نامه را امضاء کنید. هر کسی را هم کنار گذاشتیم به خاطر نقض این بود به جز یک مورد که الان جای بحث آن نیست.

«من سرباز می‌خواهم نه ژنرال» این یکی از همان جمله‌هایی است که از دوران ریاست محمود احمدی‌نژاد بر دولت نهم و دهم به ثبت رسیده‌است همان جمله‌ای که نتیجه‌اش اخراج ۱۴ وزیر از کابینه بود. حالا از ان ایام تقریبا ۸ سال می‌گذرد و درست ۵ مانده به انتخابات ۱۴۰۰ بار دیگر، اما و اگر‌ها آن روز‌ها به سرخط بحث‌ها و سخنرانی‌های رئیس دولت نهم و دهم تبدیل می‌شود؛ سر صحبت هم از آنجا شروع می‌شود که روز دوشنبه، ششم بهمن ماه تعدادی از حامیان احمدی‌نژاد با او دیدار می‌کنند تا او را به کاندیدا شدن در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری تشویق می‌کنند از جنجال آن روز‌ها پرده برمی‌دارد.


احمدی‌نژاد در این سخنرانی که متن آن را وب سایت «دولت بهار» منتشر کرد اینطور می‌گوید:
من هیچوقت نگفته ام پست می‌خواهم، پست یعنی چه؟ اما یک انسان هستم. آیا همه این ۸۵ میلیون نفر جمعیت ایران واقعا در اصل اداره کشور و تعیین سرنوشت به طور مساوی حق دارند؟ یک عده می‌گویند مال ماست و تو غلط می‌کنی حرف می‌زنی و بیخود فکر کردی! فقط به من نمی‌گویند به خیلی‌های دیگر می‌گویند! من این را قبول ندارم. این کشور متعلق به همه است.
حتی آن کسی که ضد انقلاب است سهم دارد و خدا برایش خلق کرده است. از این ثروت طبیعی باید بهره ببرد. ما اگر عرضه داشته باشیم می‌رویم او را قانع می‌کنیم یا تصمیمی می‌گیریم که همه عقلا آن را قبول کنند.
نظر سنجی‌ها را ببینید که اکثریت مردم به چه چیزی رسیده اند؟ بعضی‌ها خودشان را راحت می‌کنند و می‌گویند مردم ساقط شده اند و خرابند!
در انتخابات سال ۸۸ یک عده خیلی بی معرفتی و بداخلاقی کردند و عظمت ملت را که با مشارکت ۸۵ درصدی مردم طلوع کرده بود و در جهان رکورد زده شد، شکستند.
همان موقع ما با بعضی از آقایان علما جلسه گذاشتیم و گفتم که سئوال من این است که ذهنیت و تلقی این ۱۳ یا ۱۴ میلیون نفر چیست و چه چیزی باعث شده است که آن‌ها به آن طرف رای بدهند؟ به من گفتند این مساله رها کن! ۲۵ میلیون رای آورده‌ای و چه کار به این موضوع داری؟ گفتم اصلا موضوع من رای نیست. رای به چه دردی می‌خورد؟ می‌خواهم ببینم آیا اشکال از ما بوده است و ما بد عمل کرده ایم؟ آیا نهادی یا ارگانی با آن‌ها بد برخورد کرده است؟ آیا حقی از آن‌ها تضییع شده و در جایی مورد ظلمی قرار گرفته اند؟ ما که دنبال ظلم نیستیم و قصد حق کشی از کسی نداشته ایم! آیا در جایی یک نهادی یا مسئولی کاری کرده است؟ اگر اینطور است به سراغشان برویم و عذرخواهی و ترمیم کنیم.
برخی می‌گفتند این‌ها دیگر خراب شده اند. گفتم من این را قبول ندارم. چرا خیال می‌کنیم عملکرد‌های ما به طور مطلق درست است!
طرف انتقاد دارد و جوابش را نمی‌دهیم و توی صورتش می‌زنیم. اگر او هم فرصت پیدا کند جواب می‌دهد. من انتخاب را نمی‌گویم. انتخاب آزاد است.
برخی از دوستان می‌گفتند ما رای دادیم یا ندادیم. من تا به حال از هیچکس نپرسیدم به چه کسی رای داده اید. تازه اگر می‌پرسیدم مگر می‌توانستم راستی آزمایی کنم؟
من در دولت از هیچکس نپرسیدم که به چه کسی رای داده ای! گفتیم ما می‌خواهیم این خدمات را با این رویکرد انجام بدهیم اگر قبول دارید میثاق نامه را امضاء کنید. هر کسی را هم کنار گذاشتیم به خاطر نقض این بود به جز یک مورد که الان جای بحث آن نیست.
بقیه را من یک به یک جلویشان گذاشته ام و گفته ام که مگر شما این میثاق نامه را امضاء نکرده اید؟ من سه بار به شما تذکر داده ام. ما قرار بود برای مردم و انقلاب کار کنیم و نه برای حزب و گروه مان و خودمان! دنبال مسائل شخصی باشیم و راه را بر مردم ببندیم. دنبال این نبودیم. یادت هست که چند بار تذکر داده ام؟ وقتی مشی خودت را تغییر نمی‌دهی. ما یک مسئولیت تاریخی داریم و باید این بار را به سر منزل مقصود برسانیم. نمی‌شود از ۱۸ تا چرخ ۱۶تایش پنچر باشد! یا این ماشین می‌خواهد این طرفی برود و تو از جهت مخالف آن را هل بدهی! من معتقدم این را که می‌گوییم باید از خودمان از خانواده مان، دوستانمان، هم حزبی مان و هم شهری مان شروع کنیم.

ارسال نظر