واکاوی سه دهه مجسمهسازی در اصفهان
یک مجسمهساز، که به بررسی مجسمههای اصفهان در سه دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ پرداخته، درباره سیری که این هنر در طول سالها طی کرده و همچنین، جایگاهِ نه چندان خوبِ کنونی آن با ایسنا سخن گفت.
به گزارش ایسنا-منطقه اصفهان، «مطالعه بر روی مجسمهها و نقش برجستههای شهر اصفهان با رویکرد موضوعی، در سه دهه 70، 80 و 90» موضوع رساله کارشناسی ارشد جواد طاهری، مجسمهساز، نقاش و مدرس دانشگاه هنر اصفهان بوده و او برای تدوین این پایاننامه، ضمن بازدید میدانی و تصویربرداری از همه مجسمههای شهری اصفهان، در مورد سازندگان این مجسمهها نیز تحقیق کرده است.
طاهری، که روی این پروژه، حدود یک سال کار مطالعاتی انجام داده، بنا به ضرورت، در مورد هنر مجسمهسازی در ایران و تاریخچه آن نیز مطالعاتی داشته و در همین حین، متوجه شده که متأسفانه حتی تحقیقات جامع و کاملی پیرامون مجسمهسازی در ایران نیز انجام نشده است.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان، نکاتی را پیرامون پیشینه مجسمهسازی اصفهان و آسیبهایی که متوجه آن است بیان کرده که مشروح آن را در این مجال از نظر میگذرانید:
تاریخچه مجسمهسازی در اصفهان
بخش عظیمی از هنر مجسمهسازی ایران مرهون مجسمهسازی اصفهان بوده است. در دوره صفویه که اصفهان بهعنوان پایتخت انتخاب شد، بسیاری از حجاران و مجسمهسازان اقدام به ساخت مجسمه کردند. مهمترین دستاورد این مجسمهسازان نیز ساخت شیرهای سنگی بود. سپس با تغییر پایتخت، فرزندان و شاگردان این مجسمهسازان به شهرهای دیگر رفته و به کار خود ادامه دادند.
مهمترین ویژگی مجسمههای اصفهان درگذشته، فرم آنها بوده است، ضمن اینکه مجسمهسازان بهجای پرداختن به کارهای رئالیستی، توجه ویژهای به نمادها داشتهاند و ازاینرو آثارشان تأثیرگذاری بیشتری داشته است. به دلیل اینکه جنس مجسمههای ساختهشده از سنگ بود نیاز بود که مجسمهساز از مهارت خاصی برای ساخت مجسمه برخوردار باشد، که این مهارت خاص هنرمندان مجسمهساز اصفهانی را در نقش برجسته و کتیبههای دورههای تاریخی بعدی شاهد هستیم.
دستهبندی مجسمههای اصفهان
شهر اصفهان دارای 300 مجسمه است که البته تعدادی از این مجسمهها همچون سردیسهای مشاهیر تکرار شده است و درواقع اصفهان دارای 250 عنوان مجسمه بهصورت تکی است. مضامین مجسمهها در 5 دستهبندی تقسیم میشود؛ دسته اول ، شامل پرتره مشاهیر علمی، دینی، فرهنگی و فرهیختگان. دسته دوم، مجسمههایی با مضامین مذهبی، شهدا و دفاع مقدس. دسته سوم ، شامل آثار حجمی، نمادها و اسطورهایهای شهر اصفهان همچون نماد آذر، رویش، شهادت. دسته چهارم ، شامل آثار حجمی با موضوع اجتماعی و سبک زندگی است و دسته پنجم، احجام رئالیستی و فاقد موضوع را شامل میشود.
غفلت از اسطورهها
پس از پیروزی انقلاب، به دلیل محدودیت فضای شهری در اصفهان، در ساخت مجسمهها بیشتر به آثار حجمی مشاهیر و بزرگان پرداختهشده و سپس از دهه 70 به بعد، بالأخص در سالهای اخیر بیشترین مجسمههایی که ساختهشده با مضمون اجتماعی و سبک زندگی بوده است.
کمترین مضامینی که در مجسمههای اصفهان به آن پرداختهشده، در رابطه با اسطورههای شهر اصفهان است؛ هرچند این اسطورهها و نمادها به دلیل اینکه از آنان چهرهای وجود ندارد به روح مجسمه نزدیکترند ولی بهطور کل این نمادها در سطح شهر بسیار محدود است.
جنس مجسمههای اصفهان
پرکاربردترین متریال استفادهشده در مجسمههای اصفهان فایبر گلس است و دلیل آن هم اینکه این جنس هم از نظر متریال مقاومت قابل قبولی دارد و میتوانیم جلوه و نمایشی همچون سنگ یا برنز به آن بدهیم. ضمن اینکه فایبرگلاس بسیار سبک بوده و قیمت پایینتری نسبت به سایر متریالها دارد. در وهله بعد، تعدادی مجسمه شاخص در اصفهان وجود دارد که جنس آن از برنز یا سنگ طبیعی است.
شهرداری و مجسمهسازی
در بررسی میدانی که از مجسمههای اصفهان در سه دهه 70، 80 و 90 صورت گرفت به این نتیجه دستیافتم که اکثر مجسمههای شهر اصفهان به سفارش شهرداری اصفهان در ابعاد و با مواد مختلفی ساختهشده است ولی نکته حائز اهمیت این است که در دهه 70 کمتر از مجسمهسازان اصفهانی برای ساخت مجسمه دعوت بهعملآمده و اکثر مجسمههای این دهه، اثر مجسمهسازان برجسته سایر استانهای کشور است. از معدود مجسمهسازان اصفهانی که در آن زمان مجسمه ساخته، استاد مرتضی نعمت الهی بوده است.
مجسمههای شتابزده
در دهه 70 و 80، مجسمهسازی در اصفهان عاری از شتابزدگی بود اما از اواسط دهه 80 بهویژه در سالهای اخیر، این کار با شتابزدگی همراه شده است. هرچند ضرورت ساخت مجسمه و پرداختن به فضای شهر در این سالهای اخیر در شهر اصفهان موردتوجه قرارگرفته و متولیان امر به سراغ سفارش ساخت مجسمههای بیشتر رفتهاند، ولی این شتابزدگی آسیبهایی را نیز به مجسمهسازی و فضای شهری وارد کرده است.
اگر ساخت مجسمهای برای رسیدن به تولید متعادل و معقول بهطور متوسط شش ماه از مجسمهساز زمان میبرد، در سالهای اخیر شاهد هستیم که به یک مجسمهساز سفارش ساخت 4 یا 5 مجسمه را در مدتزمان یک ماه دادهاند! وقتی برای مجسمهساز این مدتزمان کوتاه مشخص شود، قطعاً بر کیفیت کار او تأثیر میگذارد.
توجه به موضوع، بیتوجهی به فرم و حجم
به این دلیل که فضای شهری اصفهان، مجسمه پذیر بوده، در سالهای اخیر تعداد مجسمههای آن از لحاظ کمی افزایش داشته اما در کنار آسیب شتابزدگی که به آن اشاره شد، پرداختن صرف به موضوع نیز به روح مجسمهسازی اصفهان ضرر وارد کرده؛ زیرا این ویژگی فرمی مجسمه است که اثرگذاری دارد و موضوع فقط برای این است که مخاطب بداند این مجسمه حول چه محوری کار شده است. بنابراین به فضای فرمی و حجمی مجسمه باید توجه بسیار داشت.
مجسمههای بزرگ، میدانهای کوچک و بالعکس
در اصل، هنر برای دیدن و امر انسانی طراحی، اجرا و ارائه میشود و اگر در هرکدام از بخشهای طراحی، اجرا و ارائه تعلل کنیم، به مسئولیت اصلیمان که همان پرداختن به هنر است، درست عملنکردهایم. بخشی از آسیبهایی که در حوزه مجسمهسازی اصفهان با آن روبرو هستیم، عدم انطباق مجسمه با محیط پیرامون است، یعنی بهعنوانمثال اگر بخواهیم مجسمهای با ابعاد 5 الی 6 متر در مکانی درست جانمایی کنیم، نمیتوانیم آن را در گذر 10 الی 16 متری نصب کنیم، چون عملاً امکان ارزیابی و تحلیل مجسمه در آن فضا وجود ندارد.
در هنر، مبحثی به نام رعایت فاصله وجود دارد و بر اساس این مبحث، مکانیابی و قرار گرفتن برخی مجسمهها در شهر اصفهان، دارای یک سری اشکالات است؛ یعنی در فضایی که مجسمه پذیری خوبی دارد، مجسمه مناسبی جانمایی نشده است. ازاینرو میبینیم در میدانی که ازلحاظ وسعت بزرگ است، مجسمهای با ابعاد کوچک قرارگرفته و برعکس، در میدانی با وسعت کوچک، مجسمهای با ابعاد بزرگ قرارگرفته است.
در بحث تناسب موضوع و مکان، خوشبختانه در اصفهان تلاشهای خوبی صورت گرفته؛ بهعنوانمثال مجسمهای که با موضوع قلمزنی است در محدوده هنری و صنایعدستی اصفهان نصبشده، ولی باز همان شتابزدگی در تولید آثار را در بخش جانمایی مجسمهها نیز در شهر اصفهان شاهد هستیم.
بلای سادهانگاری
سابقاً مهارت مجسمهسازی در اصفهان وجود داشته اما در حال حاضر، رو به فراموشی است و اخیراً همه مجسمههای ساختهشده در شهر رئالیستی هستند. اگر وجه رئالیستی آن هم رعایت میشد عیبی نداشت اما متأسفانه بیشتر به سمت سادهانگاری رفته و حتی بعضی از آنها شعور مخاطب را به سخره میگیرند.
پسرفت کردهایم
شهرهای دنیا اکنون به سمت خلاصه کردن فرم و حذف موضوع در مجسمهها رفتهاند تا اثرگذاری بیشتری بر مخاطبان داشته باشند اما ما هنوز به این سمت نرفتهایم حالآنکه باید فراتر از این نیز رفته باشیم. هنر مجسمهسازی در اصفهان در یک نقطه متوقفشده و این توقف اشکال دارد. بهوضوح میتوان دید که مجسمههای اصفهان تا اواخر دهه 80 به لحاظ فرم و اجرا بسیار خوب بودهاند اما کارهای انجامشده در سالهای پسازاین پسرفتی در حوزه مجسمهسازی محسوب میشوند.