خلق الأنسان ضعیفا
بشر اگرچه اشرف مخلوقات بوده و کاملترین موجودی است که خداوند آفریده اما بازهم به صورتی ضعیف است.
حسن روانشید | نصیحت نیست بلکه واقعیتی است زیرا باید پذیرفت که انسان ممکن الخطاست. یکی از راههای دستیابی به تکامل در ابناء بشر پی بردن به محتوای نفسهای اماره، لوامه و مطمئنه است تا به خودشناسی برسد که جایگاه او در کدامیک از اینها به دیگری برتری دارد. این امر باعث میشود تا به اصلاح زیرساختهای خود بپردازد و بهمرورزمان اماره را به مطمئنه برساند اگرچه لوامه در این میان نقش کلیدی در بر دارد. میگویند وقتی فقیر بودی سعی کن در مکانهایی بنشینی که به اغنیاء و بزرگان اختصاص دارد که این امر باعث میگردد تا تشویق به خودسازی شوی و اگر به آن جایگاهها رسیدی آنوقت نوبت به متانت و پاییننشینی و در میان فقرا بودن فرامیرسد همانگونه که امام معصوم حسن عسگری «ع» اکثر اوقات خود را در بین مستمندان سپری و در کنار جذامیان راندهشده از بلاد صرف طعام میکردند! مروری بر روزهای اول انقلاب اسلامی و بخصوص سال ۵۷ بهترین گزینه برای طی کردن این مسیر است زیرا ورود امام خمینی «ره» به کشور با استقبالی چندمیلیونی روبرو شد که هریک از بزرگان سعی داشتند این اسطوره را در بهترین مکانهایی که در اختیار داشتند اسکان دهند و به نحو شایسته از ایشان پذیرایی کنند اما امام هیچیک از دعوتها را نپذیرفت و مستقیم به بافت سنتی شهر و مدرسه رفاه رفت تا همچون یک طلبه تمامعیار در خانهای معمولی اقامت و کلید صدور انقلاب را از تریبون این مدرسه به جهان بزند. این امر یکی از اهداف مدیریتشده معمار انقلاب بود تا کوخنشینها را عازم کاخها کرده و اشرافیان را متقاعد نماید تا از بالا به جامعه نگاه نکنند و فراموششان نشود آنچه در محضر الهی ارزشمند است تقوا بوده که «ان اکرمکم عندا... اتقاکم». بیتوجهی به این اصل طی چهلودو سال گذشته باعث شد تا بار دیگر فاصلهای که طی 12 تا 22 بهمن 57 از بینهایت به صفر رسیده بود تا همه در کنار هم پای یک سفره بنشینند و کسی را بر کسی برتری نباشد مگر با سرمایه تقوا بار دیگر نمودار شود و مدیران در هر طبقه برای خود قوانینی وضع کنند و روزها و ساعات خاصی را به ملاقات عمومی اختصاص دهند و در این زمان نیز کسانی را بپذیرند که آستینشان نو و امضایشان طلایی باشد. مسئولیت، روز، ساعت و زمان را برنمیتابد زیرا وقتیکه پذیرفته شد ناچار است بر اساس وظیفه همهچیز را بپذیرد و اجازه دهد کسانی که ولینعمت او هستند پیرامون زمان و نحوه ملاقات با او تصمیم بگیرند حالا اگر این نهاد بااهمیت و وظیفه آن بسیار حساس و حیاتی باشد بحث دیگری دارد تا چراغهای آن همیشه روشن و اعضا دائماً بیدار بمانند. اینجا دیگر نهاد، اداره و سازمان نیست بلکه سنگری است از جبههها که هرلحظه باید منتظر رگبار یا خمپارهای باشد. جمعیت هلالاحمر، ستادهای بحران، اورژانسهای بیمارستانی، سازمانهای آتشنشانی و امروز مهمتر از همه ستاد ملی مقابله با کرونای کشور به مسئولیت ریاست جمهوری و شعب پاییندستی آن در مراکز استانها و شهرستانها که تحت فرمان استانداران، فرمانداران و بخشداران است هرگز تعطیلبردار نیست که باید هرلحظه گوشبهزنگ تشکیل جلسات و تصمیمگیریهای فورس ماژور باشند اما چنین نشده زیرا این ستاد هم نقصان و کاستیهایی دارد که مهمترین آنها تشکیل جلسات بهصورت هفتهای یکی دو بار است. حالآنکه این نهاد در حقیقت اتاق جنگ بهداشت و تندرستی جامعهای در دوران بحران است که تمامی اعضای آن باید در یک قرنطینه کامل به سر برند و بهطور شبانهروزی آماده خدمت باشند. ازاینجهت به نظر میرسد که باید تغییرات عمده و بر اساس میزان سن و سال در اولین گزینه برای انتصاب باشد و به انتخابشدگان تفهیم گردد این ستاد ساعات کار و مرخصی از نوع استحقاقی نخواهد داشت.
ادامه دارد