نقش عادل فردوسی پور و تاج در دوقطبی پرسپولیس-سپاهان

امروز تیم‌های اول و دوم جدول رده‌بندی یعنی سپاهان و پرسپولیس در اصفهان به مصاف هم می‌روند تا به عقیده بسیاری از کارشناسان تکلیف قهرمانی این دوره از رقابت‌های لیگ را مشخص کنند؛ جایی که سپاهانی‌ها با یک بازی بیشتر فعلا صدر جدول را در اختیار دارند و در تلاش برای حفظ آن هستند. در آن‌سو، اما پرسپولیس، تیمی که در فصول اخیر در لیگ برتر یکه‌تازی کرده نمی‌خواهد به‌راحتی از کنار سه امتیاز این دیدار عبور کند؛ آن‌هم درحالی‌که به‌خوبی می‌داند اگر قرار است انتهای فصل برای پنجمین‌بار متوالی جام قهرمانی را بالای سر ببرد، باید از سد سپاهان عبور کند.

نقش عادل فردوسی پور و تاج در دوقطبی پرسپولیس-سپاهان

فارغ از حساسیت‌هایی که این بازی از لحاظ فنی و جدولی دارد، اما این تقابل یک نام پرمعنی را هم یدک می‌کشد: ال‌کلاسیکو! لقبی که در دنیا به تقابل حساس تیم‌های بارسلونا و رئال مادرید داده شده، ولی هر کشور صاحب فوتبالی برای خودش یکی از این تقابل‌های ال‌کلاسیکوگونه دارد.
استقلالی‌ها، رقیب دیرینه پرسپولیس، از اینکه به تقابل پرسپولیس- سپاهان عنوان ال‌کلاسیکو داده شود، چندان راضی نیستند و دل خوشی ندارند. آن‌ها (شاید به‌درستی) همچنان اعتقاد دارند دربی تهران، کلاسیک‌ترین تقابلی است که تاریخ فوتبال ایران به خود دیده و نباید ضلع سومی برای این رقابت دیرینه تراشید.
باوجوداین، اسم ال‌کلاسیکو، رفته‌رفته روی تقابل تیم‌های پرسپولیس و سپاهان نشست و حالا بسیار پرمصرف‌تر از روز‌های نخست، در رسانه‌ها تکرار می‌شود. کسی به‌طور دقیق و مشخص به خاطر ندارد چرا و از کی به این رویارویی ال‌کلاسیکو گفته شده، ولی نشانه‌های دقیقی وجود دارد که می‌تواند پاسخ مناسبی برای این پرسش دیرینه باشد؛ پرسشی که می‌تواند چرایی تولد قطب سوم فوتبال در ایران را توجیه کند.
صفایی‌فراهانی، بلاژویچ و عادل فردوسی‌پور!
به ظاهر این سه اسامی که نامشان ذکر شده نمی‌توانند نقش مستقیمی در تولد ال‌کلاسیکو ایران داشته باشند، ولی با کنار هم چیدن اتفاقاتی که در دو دهه قبل رخ داده می‌توان ارتباط این سه نفر با پدیده ال‌کلاسیکو ایرانی را مشخص کرد.
اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ شمسی، فدراسیون فوتبال که آن روز‌ها مردی به نام صفایی‌فراهانی را در رأس می‌دید، دست به اصلاح ساختاری زد و زمینه را فراهم کرد تا فوتبال ایران از دو قطبی پرسپولیس- استقلال خارج شود. صفایی‌فراهانی با برنامه‌ریزی مدون، چارتی را به وجود آورد که در آن نقشه‌ای دقیق برای رشد و توسعه فوتبال ایران در شهرستان‌ها گنجانده شده بود. او قصد داشت فوتبال را از انحصار تهران در بیاورد و به استعداد فوتبالی در سراسر کشور توجه کند. امری که نهایتا در آن موفق شد و چند تیم شهرستانی بالاخره توانستند به سلطه استقلال و پرسپولیس پایان دهند.
در چنین ساختاری حضور میروسلاو بلاژویچ هم مزید بر علت شد؛ سرمربی خوش‌فکر وقتِ تیم ملی برخلاف مربیان قبلی که گویی به‌صورت سهمیه‌بندی از بین دو تیم استقلال و پرسپولیس، برای تیم ملی بازیکن دعوت می‌کردند، دست به تابوشکنی زد و بازیکنان برجسته تیم‌های شهرستانی را به تیم ملی فراخواند؛ امری که در رشد و بهبود کیفیت فوتبال در دیگر تیم‌ها کمک زیادی کرد.
البته که نمی‌شود دوباره در همان بازه زمانی به راحتی از تأثیر برنامه ۹۰ و عادل فردوسی‌پور عبور کرد. او با برنامه‌اش کاری کرد تا فوتبالِ تیم‌های شهرستانی بیش‌ازپیش دیده شود؛ پخش خلاصه بازی تیم‌ها، مصاحبه‌های بعدی از بازی و البته زیر ذره‌بین بردن اتفاقات داوری، رفته‌رفته کاری کرد تا باعث شود، توجه به تیم‌های شهرستانی بیشتر شود و دست‌کم در مورد داوری، این شائبه کم‌رنگ‌تر شود که سر تیم‌های شهرستانی را به‌راحتی می‌برند!
در چنین فضایی دو تیم شهرستانی به خوبی از فرصتی که در اختیارشان قرار گذاشته شده بود استفاده کردند: فولاد و سپاهان. این دو در لیگ برتر به قدرت رسیدند و شروع به خط‌ونشان‌کشیدن برای تیم‌های تهرانی، به‌ویژه پرسپولیس و استقلال کردند. در این میان البته وضعیت سپاهان متمایزتر هم بود، چون آن‌ها بر خلاف فولاد، تیم متمول‌تری بودند و قاعدتا زمینه رشد بیشتر در فوتبال حرفه‌ای را داشتند. نتیجه کاری که اتفاقات بالا درپی داشت، قهرمان‌شدن سپاهان در دومین دوره لیگ برتر بود! این نکته که دوره نخست لیگ برتر را پرسپولیس قهرمان شد، گوشه ذهن داشته باشید.
مهدی تاج و محمدرضا ساکت
عامل رشد تیم‌های شهرستانی به‌ویژه سپاهان در اوایل دهه ۸۰ توضیح داده شد، ولی برای تولد ال‌کلاسیکو نیاز به محرک ثانویه بود.
قبل از پرداختن به این بخش ابتدا نیاز است گریزی مختصر به «لو کلاسیک» فرانسه زد. ال‌کلاسیکوی فرانسوی‌ها را دو تیم پاری سن ژرمن و مارسی برگزار می‌کنند و دقیقا آن تقابل هم مثل تقابل پرسپولیس- سپاهان، قدمت چندانی ندارد. در فرانسه، در دهه‌های گذشته، پاری سن ژرمن چندان تیم قدرتمندی محسوب نمی‌شد. با‌این‌حال بعد از آنکه شبکه تلویزیونی «کانال پلوس» اسپانسر این باشگاه شد، رفته‌رفته در رسانه‌های فرانسه که تحت نفوذ این شبکه تلویزیونی بودند، خبر از تقابل مهم پاری سن ژرمن و مارسی داده شد. کم‌کم، آن‌قدر اتفاقات این بازی «برجسته» شد که از این دیدار به‌عنوان «لو کلاسیک» یاد شد.
حالا برگردیم به ایرانِ دو دهه قبل. سپاهان، تیمی که قبل از تولد لیگ برتر قدرت چندانی در فوتبال ایران محسوب نمی‌شود، در دومین دوره به‌عنوان قهرمانی رسید. تولد دوباره این باشگاه در فوتبال ایران، مصادف شده بود با همکاری دو چهره تأثیرگذار در این باشگاه: مهدی تاج و محمد‌رضا ساکت. این دو که ارتباط بسیار حسنه‌ای با لایه‌های قدرت در فدارسیون فوتبال داشتند رفته‌رفته به قدرت سپاهان افزودند و از امکانات فراهم‌شده به نفع این باشگاه استفاده کردند.
در این گیرودار، اما نکته مهم‌تری هم رقم خورد: مدیرمسئولی مهدی تاج در یکی از رسانه‌های معتبر ورزشی. آن روز‌ها «جهان فوتبال» با مدیرمسئولی مهدی تاج، سبکی نو را در قالب روزنامه‌نگاری ایران پدید آورده بود. سبکی که آگاهانه به سمت برجسته‌کردن تیم‌های شهرستانی رفت. طبیعی بود که در آن برهه زمانی و به‌واسطه حضور مهدی تاج، در کنار توجه به سایر تیم‌های شهرستانی، به تیم سپاهان نگاه ویژه‌تری شود و تیتر‌های مرتبط با این باشگاه، روی جلد برود.
البته که برای پدیدآمدن ضلع سوم در فوتبال ایران، نیاز به تشکیل یک دوقطبی مجزا هم بود. دو قطبی‌ای که به طرز عجیبی قطعاتش در یک پازل کنار هم چیده شد. همان‌طور‌که در بالا عنوان شد، پرسپولیس اولین دوره لیگ برتر را به نام خودش زد و قهرمان شد. در دومین دوره، اما سپاهان از راه رسید و تا هفته‌های پایانی برای قهرمان‌شدن در لیگ با پرسپولیس می‌جنگید. این تقابل در زمین فوتبال و توجه رسانه‌ای بیرون از زمین فوتبال، آهسته‌آهسته سپاهان را روبه‌روی پرسپولیس قرار داد. انگار دیگر همه‌چیز مهیا شده بود تا «ال‌کلاسیکو» وارد ادبیات رسانه‌ای شود.
استقلال خارج از گود!
دو قطبی پرسپولیس و سپاهان، آن‌روز‌ها به یک عامل دیگر هم گره خورده بود: ضعف استقلال. در دومین دوره رقابت‌های لیگ برتر، سرمربیگری استقلال بر عهده یک مربی آلمانی بود. تیم آبی‌پوش در آن دوره از رقابت‌های لیگ برتر اصلا حال‌و‌روز خوشی نداشت. برخلاف پرسپولیس که برای قهرمانی می‌جنگید، استقلال شانسی برای رقابت با تیم‌های برتر آن دوره از لیگ برتر نداشت و به‌واسطه همان توجه رسانه‌ای، رفته‌رفته تقابل پرسپولیس- سپاهان زیر ذره‌بین قرار گرفت تا بعد از دربی تهران، دو‌قطبی جدیدی شکل بگیرد. دو‌قطبی‌ای که اتفاقا این‌بار یک قطبش تیمی از شهرستان بود.
قدرت‌گرفتن سپاهان در اوایل دهه ۸۰ بی‌دلیل نبود؛ آن‌ها علاوه‌بر نفع‌بردن از تغییرات ساختاری در فدراسیون فوتبال ایران، متمول هم بودند و با قدرتی که در رسانه به دست آورده بودند، تمامی ابزار لازم برای به‌قدرت‌رسیدن در لیگ را به دست آوردند. برای آن‌ها شاید ساختن دوگانگی تقابل با پرسپولیس نیاز بود تا علاوه‌بر داشتن نیروی لازم برای بازی‌کردن مقابل این تیم در زمین فوتبال، خارج از زمین هم توانی به نسبت برابر داشته باشد.
از آب معدنی تا غش‌کردن داور!
سپاهان در فوتبال ایران به قدرت رسید، ولی هنوز به فکت‌های بیشتری نیاز بود تا جدال با پرسپولیس برایش تبدیل به «ال‌کلاسیکو» شود. جدالی که اتفاقا به‌خوبی از پس آن برآمدند و در این عرصه، رسانه‌ها هم کمک شایانی کردند. ابتدا باید به قدرت فوتبالی دو تیم رجوع کرد؛ این دو با شش و پنج قهرمانی در لیگ برتر، پرافتخارترین تیم‌های تاریخ لیگ برتر محسوب می‌شوند. پس اگر فقط قرار باشد تاریخ فوتبال ایران از لیگ برتر مرور شود و مورد توجه قرار بگیرد، کلاسیک‌تر از این بازی وجود ندارد.
البته که مثل هر تقابل حساس دیگری در دنیای فوتبال، ال‌کلاسیکو ایران هم برای زنده‌ماندن نیاز به جنجال و چالش داشت؛ چیزی شبیه به اتفاقات به‌یادماندنی که با مرورش هر یک از هواداران دو تیم تحریک شوند. دست بر قضا، در این زمینه هم ال‌کلاسیکوی ایرانی پر از اتفاقات عجیب‌وغریب است. کورشدن چشم سرباز احمدی، گل قهرمانی سپهر حیدری بعد از شش، هفت دقیقه وقت اضافه و قهرمانی پرسپولیس مقابل سپاهان، داستان بطری‌های آب معدنی عجیب‌و‌غریب و شکل‌گرفتن واژه «غش‌کردن داور»، در کنار زدوخورد‌های گاه و بیگاه تماشاگران دو تیم روی سکو، همگی دست‌به‌دست هم داد تا این بازی از لحاظ اتفاقات جنجالی هم دست کمی از دیگر تقابل سنتی در فوتبال ایران نداشته باشد. دست‌کم انگار در لیگ برتر ایران، این موضوع دیگر جا افتاده که اگر هریک از این دو تیم بخواهند قهرمان شوند، ابتدا باید از سد رقیب بگذرند.
چرا استقلال- سپاهان، ال‌کلاسیکو نشد؟
این یکی هم از آن دست پرسش‌هایی است که گه‌گاهی مخاطبان فوتبال باید از خودشان بپرسند؟ چطور است که سپاهانی‌ها پرسپولیس را به‌عنوان رقیب اصلی می‌بینند و عمده چالش‌ها را با این تیم داشته‌اند و نه استقلال؟ این موضوع ریشه در دو مورد دارد؛ اولی همان است که ابتدای مطلب عنوان شد: درست در همان روز‌هایی که سپاهان به قدرت رسیده بود و رسانه‌ها نیاز به برجسته‌کردن اتفاق مهمی داشتند، این پرسپولیس بود که در کورس قهرمانی با سپاهان قرار گرفته بود و استقلال به‌واسطه ضعف سرمربی وقتش شانسی برای واردشدن به چرخه تازه فوتبال ایران نداشت.
البته که بعد‌ها سپاهان- استقلال هم می‌توانست تبدیل به یک دو قطبی شود و جای تقابل پرسپولیس- سپاهان را بگیرد، ولی حضور سرمربی نام‌آشنایی مانع از این رخداد شد. امیر قلعه‌نویی، موفق‌ترین سرمربی لیگ برتر تا‌به‌حال، سهم زیادی در موفقیت‌های سپاهان در لیگ برتر دارد و چند قهرمانی این تیم را رقم زده است. نشستن قلعه‌نویی، به‌عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های استقلال روی نیمکت سپاهان، به‌جای برجسته‌کردن تقابل استقلال- سپاهان، به آتش اختلافات سپاهان- پرسپولیس دمید! این موضوع ریشه در رقابت دیرینه قلعه‌نویی با پرسپولیسی‌ها داشت که این رقابت وارد چرخه تقابل پرسپولیس و سپاهان هم شد. پس برای دومین‌بار و به‌طور قطعی‌تری، ال‌کلاسیکو به پرسپولیس- سپاهان رسید تا استقلال از چرخه رقابت برای تشکیل یک دو قطبی دیگر دور بماند.

ارسال نظر