احمدینژاد: شبها نوار بگذارید و مرا فحش بدهید!
رئیس دولت بهار در جریان سفر استانی خود به گیلان، در جمه مردم آستانه اشرفیه گفت: به شما هشدار می دهم، دارد سیل می آید، سیلی سنگین، می آید شماها را با خودش می برد. فردا به من حمله نکنید.
احمدی نژاد:
دو نکته؛ اولا خیال می کنند من با این چیزها جا می زنم و کنار می روم. شما 16 سال است که دارید به من فحش می دهید، فحش بدهید. شب ها هم که خودتان در خواب هستید، نوار بگذارید و فحش بدهید! بخدا به اندازه سرسوزنی در من تاثیر ندارد چون می دانم پشت آنها چه کسانی هستند.
نکته دوم؛ چه خبر شده است؟ ما به کجاها رسیدیم؟ رای حق مردم است، رای حق من است، حق تک تک مردم است. من به شما گفتم اگر این کار را انجام بدهید، من رای نمی دهم، شروع کردند به زدن چه حرف هایی! احمدی نژاد ضد انقلاب است! ضد قانون است! می گوید من فقط خودم را قبول دارم!
من فقط گفتم اگر رد کنید، شرکت نمی کنم. کجای این حرف عجیب است!؟ می گویند اگر مردم هم شرکت نکنند، برای ما مهم نیست، الله اکبر!
این حرف، خیلی جدید بود؛ می گوید اگر مردم هم شرکت نکنند، تاثیری در کار ما ندارد، عجب! می دانید این حرف یعنی چه؟ می گوییم چگونه بگوییم که از حرف شما ناراضی هستیم؟ چگونه بگوییم حرف شما را قبول نداریم؟ ملت چگونه باید بگوید ما این مسیری را که شما انتخاب کرده اید، قبول نداریم؟ می گویند اگر اعتراض کردید که ضد انقلابید. اگر اعتراض نکردید، رای هم ندادید، اصلا مهم نیست، رای ندهید! این روحیه از کجا پیدا شده است!؟
همه ما نوکر مردم و متعلق به مردم هستیم. همان بلندگویی که امروز پشت آن ایستادید و این حرف را زدید، مال ملت است. آن ساختمانی که در آن کار می کنید، مال ملت است. آن حقوقی که می گیرید، مال ملت است. بعد می گویید اگر ملت نیامدند هم نیامدند، ما کار خودمان را می کنیم!؟
من پنج سال قبل هم گفتم به شما هشدار می دهم، دارد سیل می آید، سیلی سنگین، می آید شماها را با خودش می برد. فردا به من حمله نکنید. من مانند آن بچه چوپانی هستم که بالای تپه ایستاده و می بیند که سیل دارد می آید و به شما خبر آن را می دهد. شما بجای اینکه رفتارتان را اصلاح کنید و بیایید کنار ملت بایستید، شروع به فحش دادن به این بچه چوپان می کنید! فحش بدهید ولی سیل دارد می آید. این ها متوجه نیستند!
اگر کسی بخواهد به چیزی اعتراض کند، یک عده می آیند وسط، آتش می زنند، تیراندازی می کنند و بهانه ای برای له کردن ملت درست می کنند که ملت دیگر نتواند حرفش را در این کشور بزند. این ملت اجتماعات میلیونی درست کرده، خون هم از بینی کسی نیامده است.
من اعلام کردم که بنده خادم و کوچک همه هستم ولی اگر رد کنید، ایندفعه دیگر رای نمی دهم، تایید هم نمی کنم. این حرف خیلی ساده است. شروع به فریاد زدن کردند! این حق من است. نکند رای هم مال شماست و ما مکلف هستیم بیاییم انجام بدهیم!؟ آقا رای دیگر مال ملت است، مال من است.
این را یواشکی می گویم، شیاطین نشنوند؛ من از نقشه های پشت پرده خبر دارم، اما اگر الان بخواهم آنها را رو کنم، آنها بدلش را به ملت می زنند ولی در آینده نزدیک، همان نقشه ها را هم برایتان ان شاءالله افشاء خواهم کرد. چه کسانی با چه کسانی قرار گذاشته اند و می خواهند چه بلاهایی سر ملت بیاورند.
حرف ما دو کلمه است؛ یک راه هم بیشتر ندارد، کارها باید به ملت برگردد. ملت تصمیم می گیرد رشد کند و بزرگ شود. 40 سال قبل شما می گفتید ملت نمی تواند تصمیم بگیرد، ما جای ملت تصمیم می گیریم ولی الان دیگر 40 سال گذشته است، باز هم همان حرف ها را می زنید!؟ همان زمان هم این حرف غلط بود. اجازه بدهید ملت تصمیم بگیرد، اختیار و ثروت کشور دست ملت باشد. ملت خودش بهتر می داند راجع به خودش، چگونه تصمیم بگیرد. این ها شدنی است.
دو نکته؛ اولا خیال می کنند من با این چیزها جا می زنم و کنار می روم. شما 16 سال است که دارید به من فحش می دهید، فحش بدهید. شب ها هم که خودتان در خواب هستید، نوار بگذارید و فحش بدهید! بخدا به اندازه سرسوزنی در من تاثیر ندارد چون می دانم پشت آنها چه کسانی هستند.
نکته دوم؛ چه خبر شده است؟ ما به کجاها رسیدیم؟ رای حق مردم است، رای حق من است، حق تک تک مردم است. من به شما گفتم اگر این کار را انجام بدهید، من رای نمی دهم، شروع کردند به زدن چه حرف هایی! احمدی نژاد ضد انقلاب است! ضد قانون است! می گوید من فقط خودم را قبول دارم!
من فقط گفتم اگر رد کنید، شرکت نمی کنم. کجای این حرف عجیب است!؟ می گویند اگر مردم هم شرکت نکنند، برای ما مهم نیست، الله اکبر!
این حرف، خیلی جدید بود؛ می گوید اگر مردم هم شرکت نکنند، تاثیری در کار ما ندارد، عجب! می دانید این حرف یعنی چه؟ می گوییم چگونه بگوییم که از حرف شما ناراضی هستیم؟ چگونه بگوییم حرف شما را قبول نداریم؟ ملت چگونه باید بگوید ما این مسیری را که شما انتخاب کرده اید، قبول نداریم؟ می گویند اگر اعتراض کردید که ضد انقلابید. اگر اعتراض نکردید، رای هم ندادید، اصلا مهم نیست، رای ندهید! این روحیه از کجا پیدا شده است!؟
همه ما نوکر مردم و متعلق به مردم هستیم. همان بلندگویی که امروز پشت آن ایستادید و این حرف را زدید، مال ملت است. آن ساختمانی که در آن کار می کنید، مال ملت است. آن حقوقی که می گیرید، مال ملت است. بعد می گویید اگر ملت نیامدند هم نیامدند، ما کار خودمان را می کنیم!؟
من پنج سال قبل هم گفتم به شما هشدار می دهم، دارد سیل می آید، سیلی سنگین، می آید شماها را با خودش می برد. فردا به من حمله نکنید. من مانند آن بچه چوپانی هستم که بالای تپه ایستاده و می بیند که سیل دارد می آید و به شما خبر آن را می دهد. شما بجای اینکه رفتارتان را اصلاح کنید و بیایید کنار ملت بایستید، شروع به فحش دادن به این بچه چوپان می کنید! فحش بدهید ولی سیل دارد می آید. این ها متوجه نیستند!
اگر کسی بخواهد به چیزی اعتراض کند، یک عده می آیند وسط، آتش می زنند، تیراندازی می کنند و بهانه ای برای له کردن ملت درست می کنند که ملت دیگر نتواند حرفش را در این کشور بزند. این ملت اجتماعات میلیونی درست کرده، خون هم از بینی کسی نیامده است.
من اعلام کردم که بنده خادم و کوچک همه هستم ولی اگر رد کنید، ایندفعه دیگر رای نمی دهم، تایید هم نمی کنم. این حرف خیلی ساده است. شروع به فریاد زدن کردند! این حق من است. نکند رای هم مال شماست و ما مکلف هستیم بیاییم انجام بدهیم!؟ آقا رای دیگر مال ملت است، مال من است.
این را یواشکی می گویم، شیاطین نشنوند؛ من از نقشه های پشت پرده خبر دارم، اما اگر الان بخواهم آنها را رو کنم، آنها بدلش را به ملت می زنند ولی در آینده نزدیک، همان نقشه ها را هم برایتان ان شاءالله افشاء خواهم کرد. چه کسانی با چه کسانی قرار گذاشته اند و می خواهند چه بلاهایی سر ملت بیاورند.
حرف ما دو کلمه است؛ یک راه هم بیشتر ندارد، کارها باید به ملت برگردد. ملت تصمیم می گیرد رشد کند و بزرگ شود. 40 سال قبل شما می گفتید ملت نمی تواند تصمیم بگیرد، ما جای ملت تصمیم می گیریم ولی الان دیگر 40 سال گذشته است، باز هم همان حرف ها را می زنید!؟ همان زمان هم این حرف غلط بود. اجازه بدهید ملت تصمیم بگیرد، اختیار و ثروت کشور دست ملت باشد. ملت خودش بهتر می داند راجع به خودش، چگونه تصمیم بگیرد. این ها شدنی است.