پدرکشتگی بوتیمار با خانواده!

«بوتیمار» نه یک سریال طنز است و نه قرار است چیزی به داشته‌های مخاطب اضافه کند بلکه برعکس برخلاف نگاه متعالی شرعی ضمن تخطئه، تخریب و استخفاف وجهه و جایگاه «پدر» در بین اعضای خانواده، وی را موجودی مفلوک، عقب‌مانده و امل و به دردنخور نشان می‌دهد.

پدرکشتگی بوتیمار با خانواده!

«بوتیمار» نه یک سریال طنز است و نه قرار است چیزی به داشته‌های مخاطب اضافه کند بلکه برعکس برخلاف نگاه متعالی شرعی و تمامی انگاره‌های تمدنی ایرانی ضمن تخطئه، تخریب و استخفاف وجهه و جایگاه «پدر» در بین اعضای خانواده، وی را موجودی مفلوک، عقب‌مانده و امل و به دردنخور نشان می‌دهد که وظیفه و جایگاهش صرفاً در سطح عابربانک بودن یا همان پول درآوردن تقلیل داده شده است؛ رویکردی که طی چند وقت اخیر در سینما و تلویزیون شاهد مثال‌های متعددی برایش وجود دارد.

«بوتیمار» نه یک سریال طنز است و نه قرار است چیزی به داشته‌های مخاطب اضافه کند بلکه برعکس برخلاف نگاه متعالی شرعی و تمامی انگاره‌های تمدنی ایرانی ضمن تخطئه، تخریب و استخفاف وجهه و جایگاه «پدر» در بین اعضای خانواده، وی را موجودی مفلوک، عقب‌مانده و امل و به دردنخور نشان می‌دهد که وظیفه و جایگاهش صرفاً در سطح عابربانک بودن یا همان پول درآوردن تقلیل داده شده است؛ رویکردی که طی چند وقت اخیر در سینما و تلویزیون شاهد مثال‌های متعددی برایش وجود دارد.
با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، سریال بوتیمار به تهیه‌کنندگی مهران مهام و کارگردانی علیرضا نجف‌زاده و نویسندگی مشترک سعید جلالی، شهاب عباسی و آرمان صبوری هر شب روی آنتن شبکه3 سیما می‌رود.
در خلاصه داستان سریال بوتیمار آمده است: «بوتیمار همیشه در تشنگی به سر می‌برد، اما آن هنگام که به رودخانه یا دریا می‌رسد، نگران می‌شود که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، پس آب نمی‌خورد و تشنه می‌ماند... بوتیمار همیشه نگران فرداست.»
در واقع این تعریف به اصطلاح یک خطی رویکرد معنوی سریال را معرفی کرده اما داستان این سریال در مورد خانواده‌ای به اسم خانواده گلابی است که قبل از شیوع ویروس کرونا برای دریافت چهار خودرو از شرکت لیزینگ ثبت‌نام کرده‌اند تا پس از دریافت آنها را بفروشند و خانه بزرگی برای مادر خانواده بخرند اما خودرو‌ها تحویل داده نمی‌شود تا اینکه پدر خانواده یعنی پرویز گلابی(با بازی حمید لولایی) متوجه می‌شود این یک شرکت کلاهبرداری بوده و برای پیدا کردن طلاهای خانم خود(با بازی مرجانه گلچین) که به عنوان بخشی از پیش‌پرداخت به یکی از کارمندان لیزینگ داده بود، عازم شمال می‌شود.
سازندگان بوتیمار در مسیر رفتن خانواده گلابی به شمال کشور اتفاقات مختلفی جانمایی کرده‌اند که اساساً هیچ ربط موضوعی یا محتوایی به ژانر این سریال که به آن «طنز» گفته می‌شد، ندارد.

تغییر در یک کلیشه قدیمی از پدر بد
متأسفانه سریال بوتیمار همانند چند نمونه اخیر در تلویزیون و به نوعی در ادامه روند تخریب وجهه و جایگاه پدر در خانواده و فرهنگ ایرانی- اسلامی ساخته شده است و مسیری را طی می‌کند که مدت‌ها پیش از سینما آغاز شد و مانند یک ویروس مخرب مدتی است به تلویزیون هم سرایت کرده است.
دختر خانواده (سارا مقربی) به همکلاسی‌اش(علی صبوری) که قرار است به خواستگاری‌اش بیاید، علاقه‌مند شده است. پدر خانواده (حمید لولایی) نسبت به خواستگار دخترش واکنش‌های منفی نشان می‌دهد که بوی مخالفت با وی را دارد.
با این حال دختر خانواده دور از چشم و اطلاع پدرش با پسر مورد علاقه‌اش ارتباط دارد و این در حالی است که مادر خانواده (با بازی مرجانه گلچین) ضمن اطلاع از این ارتباط سعی در پوشش و مستور نگه داشتن این ارتباط از پدر خانواده دارد.
پدر در اینجا همان کلیشه پدر نفهم و عقب‌مانده‌ای را نمایندگی می‌کند که در سینمای ایران زیاد آن را دیده‌ایم، با این تفاوت که اینجا از دوز پرخاشگری و عصبیت پدر کاسته شده و به دوز بی‌خاصیت بودن و گیج و منگ و بی‌تأثیر بودن آن افزوده شده است.

کلیشه مادر ماله‌کش !
از جمله نمونه‌های دیگری که از تولیدات تلویزیون با همین ابعاد و شکل می‌توان به آن اشاره کرد سریالی بود با عنوان «صفر بیست و یک» که تحت عنوان سریال طنز از شبکه3 سیما پخش می‌شد و در آن هم دختر خانواده دور از اطلاع و چشم پدر با پسر مورد علاقه‌اش که قرار بود به خواستگاری‌اش بیاید ارتباط داشت و باز هم مادر آن دختر در نقش مخفی‌کننده این ارتباط از پدر خانواده عمل می‌کرد.
در نگاه سطحی و ابتدایی به این رویکرد باید گفت که انگار این سریال طبق یک دستورالعمل واحد در حال تئوریزه کردن، قبح‌شکنی و عادی‌انگاری ارتباط دختر و پسر بدون اطلاع خانواده (پدر) است و از اصلی‌ترین و محوری‌ترین عنصر خانواده شمایل یک مزاحم و فرد بی‌خاصیت را ارائه می‌دهد و در این معادله دختر خانواده همراه با مادر سعی می‌کند این مزاحمت را به نفع رابطه غیرشرعی دختر مدیریت کند.

پدر در جایگاه عابر بانک!
نکته مهم دیگر در این زمینه استخفاف و تقلیل جایگاه و وجاهت «پدر» در نگاه اعضای خانواده یا به طریق اولی در بین مخاطبان و جامعه است؛ پدری که از جایگاهی رفیع و منیع به یک عابر بانک که صرفاً وظیفه‌اش کسب درآمد برای خرج و برج اعضای خانواده است! تنزل پیدا کرده است.
در این سریال و اغلب نمونه‌های مشابه شخصیت‌پردازی کاراکتر پدر خانواده با ظاهری چروکیده، متعصب، عصبانی، امل، گرفتار در چنگال رسوم و سنت‌های قدیمی که دیگر امروز خریداری ندارد و به طور کلی مشمئزکننده و غیرقابل افتخار است، طراحی و پی‌ریزی شده است، در حالی که مادر خانواده اغلب فردی امروزی است که از نظر ظاهری فردی شیک و آراسته و خوش‌برخورد است که نوعی نگاه اغماض‌گرایانه به خطاهای فرزندان دارد و از تکنولوژی‌های روز استفاده می‌کند و به طور کلی خیلی شیک و دوست‌داشتنی و آوانگارد است.

اصالت سرگرمی
عجیب است که مدیران و نویسنده‌ها و کارگردانان رسانه ملی دهه‌هاست از خلق و بازنمایی یک پدر خوب در سریال‌های تلویزیونی عاجز نشان داده‌اند و شاید در نگاهی دقیق‌تر به دلیل رویکرد خسران‌باری که از آن به عنوان اصالت سرگرمی یاد کرده‌ایم، صرفاً به فربه کردن دامنه و وسعت مخاطب فکر می‌کنند و مسئله فرهنگ‌سازی برای ایشان نه تنها محلی از اعراب ندارد بلکه ترویج فرهنگ ضدخانواده از چشم نه چندان تیزبین ایشان دور می‌ماند.
باید به مدیران سیما توصیه کرد اگر فقط جذب تماشاگر برای ایشان اهمیت دارد و فرهنگ‌سازی محور نیست از سریال‌سازی با پول مردم دست بردارند و همان آثار کانادایی، استرالیایی و امریکایی مانند پزشک دهکده و سارا استنلی را پخش کنند تا دست‌کم کانون خانواده در ایران بیش از این در معرض تاخت و تاز رسانه‌ای قرار نگیرد.

ارسال نظر