روسیاهی برای زغال!

خودروهای اسپرت و شاسی‌بلندی که بعضی از آن‌ها قیمت میلیاردی دارند در صف عبور از گیت‌های پلیس راهور توقف کرده‌اند تا یک‌درمیان مجوزهای دریافتی را به‌منظور عبور از مرز قرنطینه ارائه دهند تا محیطی دیگر نیز آلوده و یا ویروس را ازآنجا به همراه بیاورند!

روسیاهی برای زغال!
حسن روانشید| انصاف داشته و بپذیریم طی چهل‌ودو سال گذشته و در میان ۱۲ دوره ریاست جمهوری بخصوص دولت‌های سوم به بعد کابینه‌های یازدهم و دوازدهم تا حدودی عمل کرده‌اند زیرا ملاک خدمت تنها انجام فعالیت‌های عمرانی و اقتصادی در زمینه‌های مختلف نیست بلکه یک دولت موفق موظف است در گام اول رفاه نسبی را برای یک‌به‌یک آحاد جامعه فراهم کند تا کلام ارزشمند مقام معظم رهبری که پیرامون درمان گفته‌اند: «کاری کنید که یک بیمار تنها نگرانی‌اش تحمل درد باشد نه تأمین مخارج معالجه که این خود رنجی مضاعف است» که می‌توان به‌عنوان الگوی راهنما بر سردر همه ارگان‌های عمومی و خصوصی نصب کرد تا اصحاب آن بدانند هدف از حمایت، انتصاب و انتخاب آن‌ها منحصراً برای خدمت است، اگرچه توقع نیست که نسل‌های پس از دوران دفاع مقدس بتوانند همانند همت‌ها، باکری‌ها، خرازی‌ها و امثالهم عمل کنند زیرا آن‌ها ستاره‌هایی بودند که در غروبی درخشیدند و شب ماه مجلس شدند و آنگاه در سپیده‌دم به لقاءالله پیوستند اما می‌توان انتظار داشت تا خط و جریانشان را در پیش گیرند و با تمام توان در جهت انجام‌وظیفه نهایی خود که در مقابلش اجر و مزد و از امنیت به‌دست‌آمده حاصل خون شهدا و فداکاری رزمندگان بهره می‌گیرند، بپردازند و قدردان و امانت‌دار آن باشند که شهید خرازی پس از ماه‌ها حضور در جبهه و خوردن غذاهایی همچون کنسرو لوبیا و نان خشک و پنیر یک روز که با ورود چند کامیون نوشابه اهدایی یکی از کارخانه‌های اصفهان مواجه شد تا به هر رزمنده یک بطری همراه با غذا بدهند آنچنان عطش زده بود که یکی قبل و یکی بعد از غذا خورد و پانزده ریال قیمت اضافه را به کارپرداز لشکر نقداً پرداخت کرد در حالی فرمانده بود و آن زمان هیچگونه حقوق و مزایایی و به‌منظور انجام این صادقانه فی سبیل الله دریافت نمی‌کردند! امروز بیش از سی‌وپنج سال از دفاع مقدس می‌گذرد اما هرروز بجای اینکه یک گام به عقاید و اهداف خرازی‌ها نزدیک شویم، کیلومترها از آنچه که خود نیز بودیم دور می‌شویم تا جایی که اصولاً فلسفه‌ای به نام خدمت از رزومه اکثر مسئولان رخت بربسته است! آیا اهداف تبیین شده توسط معمار انقلاب اسلامی و جانشین به‌حق ایشان نیز همین را می‌گوید یا مقام معظم رهبری از این بی‌حرمتی‌ها خون‌دل می‌خورند؟! آیا باید به‌جای اینکه قوانین و مقررات بخصوص آن‌هایی که جنبه فوریت را دارند موبه‌مو عملی شوند، هریک از مدیران، مسئولان و کارگزاران تنها در این فکر باشند تا راه گریز یا دور زدنی برای برون‌رفت از آن پیدا کنند؟! اگر کلام اندیشمندانه سید جمال‌الدین اسدآبادی را که می‌گوید: «تا فشاری نباشد توفیقی حاصل نخواهد شد» را بر فرد فرد ملت سرفراز ایران تکرار هم نکنیم کافی است که آن‌ها به‌خوبی آن را عملیاتی کرده‌اند زیرا هریک از هشتادوچند میلیون جمعیت این سرزمین نمونه‌ای از مقاومت در برابر فشارهای برون‌مرزی و درون‌مرزی کشور هستند، آن‌ها امواج بلند و سرسخت بیرونی را بر صخره‌های ستبر و فولادین و آبدیده اعتقاد تحمل کرده و خواهند کرد و بلندمردانی که امروز سرفراز از صندوق‌های آراء بیرون آمده‌اند انتظار دارند به قسم‌های جلاله خود پایبند باشند تا حداقل پس از گذشت ۴۲ سال از انقلاب اسلامی برای یک دوره چهارساله بستر آرامش و آسایش نسبی را در سراسر کشور بگسترانند و اجازه دهند این ملت استوار بتواند دمی را فارغ از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و در پناه اسلام بیاساید. به نظر نمی‌رسد این نیاز در مقابل تمام فداکاری‌های گذشته خواسته زیادی باشد که ملتی پرانگیزه، بخشنده و کم‌توقعی هستند، آنچه رئیس قوه مجریه و اعضاء شوراهای اسلامی شهر و روستا را متعهد به انجام خواسته مشروع می‌کند احترام به خون‌های پاکی است که از خرداد ۴۲ تا به امروز ریخته شده تا نهال آن یعنی آزادی آبیاری شود اما در این میان گروهی محدود همچنان سناریوی برتری را درصحنه بازی می‌کنند تا با استفاده از حربه اقتصاد، این جامعه کم‌توقع و فداکار به‌زانو درآیند که اگر رئیس‌جمهوری منتخب وضوی خون گرفته و بر محراب عشق سجده کند، قطعاً می‌تواند رجایی و باهنر تازه باشد. کودکان، نوجوانان، جوانان، میانسالان و کسانی که سهم ریش‌سفیدی به گردن این ملت دارند یکسال و نیم است خانه‌نشین شده و در حصر ویروس کرونا به سر می‌برند اما بازهم این همان آقازاده‌ها هستند که می‌توانند با استفاده از معضلی به نام رانت درست در بحرانی‌ترین روزهای قرنطینه با نفوذ ، مجوز دسته‌جمعی دریافت و اوقات فراغت خود را در ویلاها و چشم‌اندازهای شمال کشور به سر برند! بیایید در این دوره جدید نحسی عدد سیزده را بشکنیم و برای یکبار هم که شده به‌جای وعده‌ووعیدهای اقتصادی و اجتماعی کاری کنیم تا زمستان تمام شود و روسیاهی برای زغال باقی بماند!
ادامه دارد
ارسال نظر