امیریل ارجمند: ارزانسازی، عجله و خانهنشینی کاربلدها آفت سریالسازی تلویزیون شده است
ای کاش دست این استادها را بگیرند از خانههایشان بیرون بیایند و یک نسل از دانش و علم و استعدادشان سیراب شوند؛ چرا که آنها به واقع هیچگاه دنبال سلبریتی شدن نبودند و همیشه تشنه به رخ کشیدن هنرشان و توسعه هنر و هنرمندی بودهاند.
امیریل ارجمند فرزند داریوش ارجمند است و بازیگر نقش محمود وزیری در سریال «معمای شاه»؛ کاراکتری که میتوان گفت قهرمان سریال است و از ابتدا تا انتهای قصه حضوری ثابت دارد. این حضور پررنگ ارجمند در "معمای شاه" نزدیک به سه سال زمان برده است. این بازیگر اما تأکید میکند که به اول بودن و طول و عرض نقشش خیلی فکر نمیکرده و تأثیرگذاری آن بیشتر برایش اهمیت داشته است.
او بازی در کارهای تاریخی را فی نفسه دشوار عنوان میکند و همیشه اعتقاد دارد که پرداخت به تاریخ به خصوص از نوع معاصرش وسواس و دقت فوق العادهای را طلب میکند تا همهچیز بر مبنای واقعیات و اسناد باشد. ارجمند با تأکید بر این که مردم حق دارند بدانند در تاریخ کشورشان چه اتفاقاتی رخ داده، و سریالهایی امثالِ "معمای شاه" دقیقاً برای تحقق این هدف ساخته شده است.
قرار بود با نقشی منفی در سریال "بیگانهای با من است" حضور داشته باشد اما به دلیل شرایط کرونایی و مشکلات شخصی، نتوانست در نقش هاشمِ این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کند. این اتفاق برای امیریل در سریال "گاندو" با یک نقش منفی خاکستری افتاد. او اعتقاد دارد تلویزیون باید سریالسازی را بیشتر از گذشته جدّی بگیرد تا از قافله سریالسازی دنیا عقب نماند. همچنان که کارهای درخشانی را در کارنامهاش دارد که در کشورهای جهان به نمایش درآمد و مورد استقبال بسیاری قرار گرفت.
او دوست دارد مثل فیلم تلویزیونی پلیسی که سال گذشته به مناسبت هفته پلیس روی آنتن داشت در نقشهای پلیسی و معمایی ایفای نقش کند و البته نیمنگاهی هم به سریال "موسی(ع)" و به تعبیر خودش حتی نقش حضرت موسی(ع) دارد که این روزها ابراهیم حاتمیکیا به عنوان کارگردان،کارهای مقدماتیاش را پیش میبرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
نقش منفی خاکستری در سریال "گاندو"* در این چند وقت اخیر شما را در سریال "گاندو" با یک نقش خاص و متفاوت دیدیم تا جایی که حاضر شدید برای این نقش حتی وزنتان را پایین بیاورید؟
دوست داشتم با جواد افشار کار کنم و مجتبی امینی هم که فیلم سینمایی "شکارچی شنبه" را با او کار کردم و مصطفی سلطانی هم که مدیر تولید این سریال بود دوستی دیرینهای داشتم. سریال قصه خوبی داشت و فصل اول این سریال را نیز دوست داشتم. ژانر متفاوتی که برای اولین بار اتفاق میافتد و چنین چیزی را نداشتیم. و در این مدت سریالسازی اتفاق میافتد و ما همیشه چنین چیزهایی را را در کارهای خوب آمریکاییها جستجو میکردیم که ناخودآگاه سیاستهای خودشان را داشتند. اینکه الان گروهی به وجود آورده و دستاورهای امنیتی ما را به تصویر میکشد، اتفاق خوبی است. و البته سریال پیشبینیهایی هم دارد که محقق نشد. نقش منفی خاکستری را بازی نکرده بودم؛ آدمهایی که در خرابکاری و ترور، قربانیاند.
در حسرتِ قهرمان در تلویزیون و سینما* به نظر شما تلویزیون باید چه رویکردهایی را در دستور کارش قرار دهد سریالهای پیوسته موفق و ماندگاری داشته باشد؟ همیشه دوست دارید نقشهای چالشبرانگیز بازی کنید، چطور تلویزیون میتواند به این سمت برود؟
ما امروز در تلویزیون احتیاج داریم به داستانهای پرپیچ و خم با روایتهای پُرتعلیق! دیگر باید از سادگی روایت خارج شویم و قصهها پیچش و تعلیقی از جنس یک قصه تصویری داشته باشند و از داستانگویی ساده نزدیک به رادیو، پرهیز شود. در واقع معجزه تصویر فراموش نشود؛ سریالهای ما امروز درگیر قصهگویی ساده است و حسرت ما داشتن یک قهرمان در سریالهای تلویزیون است.
عجلهسازی مشکلِ سریالهای تلویزیون* ما زمانی در سریالهایمان به قهرمان توجه میکردیم و امروز هم باید در سریالهایمان هنجارسازی و قهرمانسازی بهوجود آوریم؛ قهرمانان درستی که تبدیل به اسوه شوند و از ادبیات و تاریخمان هم غافل نشویم. نباید بگذاریم پیشکسوتان و کاربلدها خانهنشین شوند. این اتفاق خوبی نیست که پیشکسوتان و کاربلدها خانهنشین شدهاند.
ای کاش دست این استادها را بگیرند از خانههایشان بیرون بیایند و یک نسل از دانش و علم و استعدادشان سیراب شوند؛ چرا که آنها به واقع هیچگاه دنبال سلبریتی شدن نبودند و همیشه تشنه به رخ کشیدن هنرشان و توسعه هنر و هنرمندی بودهاند. این نکات باید پیشه و الگوی جوانان امروز دنیای بازیگری و هنرمان باشد.
این اتفاق با حضور حرفهایها و کاربلدها میافتد؛ آدمهایی که این کارهاند و بازیگر واقعیاند و میتوانند در کارهای چالشبرانگیز، درخشان نقش ایفا کنند. باید بیشتر به کیفیت توجه کنیم و کمّیت را کنار بگذاریم؛ به قولی عجلهسازی را کنار بگذاریم و به سراغِ کارهای مؤثر و بزرگ برویم.
باید میدان سریالسازی را تلویزیون جدّی بگیرد. به کارهای الف ویژه و فاخر بها بدهد. حتماً این بستر و موفقیت در آن، نیاز به متنهای قوی و کارگردانان موفقی دارد. تهیهکنندهای که متمرکز و دغدغهمند و دلسوز باشد. نه تهیهکنندگانی که دنبال آناند کارها را با قیمت ارز ان تمام کنند. این ارزان تمام کردنِ کارها، بزرگترین ضربهای است که به پیکره سریالسازی وارد میشود.
دولت باید حال مردم را خوب کند* به عنوان یک هنرمند از دولت جدید چه مطالبهای دارید؟
دولت، حال مردم را خوب کند و طوری بشود با حال مردم حرکت داشته باشد؛ به دنبال اتفاق فرهنگی واقعی باشد و شعاری نباشد. یک جایی را رنگ واقعی بزنیم و باد و باران از بین نبرد و جاودانه بشود. در این مسییر حرکت کنیم که در قرن پانزدهم اتفاق خوبی بیفتد.
امیدوارم حال سینما هم خوب شود!* یکی از جاهایی که باید حالش خوب شود حتماً سینماست؛ نظر شما در این باره چیست؟
بله من هم قبول دارم حال سینمای ایران هم مثلِ خیلی از جاهای دیگر خوب نیست. قرار است از 1400 حالِ خیلیها خوب شود؛ حالمان خیلی خوب شود!
بازی در کارهای الف ویژه را دوست دارم؛ مخصوصاً سریال موسی(ع)* جایی گفتید که به کارهای تاریخی علاقهمندید یکی از آن کارها سریال "حضرت موسی(ع)" است که در مرحله نگارش و تحقیق توسط تیم جدید به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا قرار دارد؛ درست است؟
بله. کار الف ویژهای به زودی از تلویزیون شروع میشود من در آن کار حضور دارم. "سلمان فارسی" و "موسی" نیستند اما کار مذهبی است که فعلاً نمیتوانم دربارهاش صحبت کنم. اصولاً آدمی نیستم به دفتر فیلمسازان بروم تماس بگیرم و یا پیگیر باشم. اعتقاد دارم به درد کاری بخورم به من زنگ میزنند. ذاتاً پیچیدگی و معمایی بودنِ کارها را دوست دارم. معتقدم هنوز در ساختِ چنین کارهایی ضعف داریم و باید این عرصه را جدّی بگیریم. جای قهرمان را در سینما و تلویزیون خالی میبینم؛ قهرمانها و سوژههای قهرمانانه زیادی داریم اما نمیدانم چرا سراغشان نمیرویم؟ دوست دارم در سریال "موسی(ع)" کار کنم چون قصه جذابی دارد. قطعاً نقش خود موسی(ع)؛ اما فرعون و ماجرایش برای مخاطب قابل توجه است. معجزات عجیب و غریب حضرت موسی(ع) و قومِ بنیاسرائیل که آن هم داستانهای تماشایی و جذاب دارند.
ناراحتی امیریل از بیاحترامی به داریوش ارجمند* در مورد اتفاقی که برای پدرتان هم افتاد و موضعگیریهایی که علیه ایشان شد هم نظری دارید بفرمایید. وقتی که سؤالی از پدرتان پرسیده شد درباره زنان که داریوش ارجمند در پاسخ گفت یک خانم باید 250 کیلوگرم وزنه بزند تا بهجای اینکه بهترین مادر دنیا شوند، بهترین وزنهبردار جهان شود.
نگاه و شیطنتی در نوعِ پرسش وجود داشت؛ خبرنگار عزیز و جوان، با آدمی که اندازه سن پدر تو، کار هنری کرده چرا اینطور مصاحبه میکنی؟ وقتی جایگاه ریشههایمان را حفظ نکنیم ریشهسوزی میکنیم، ریشه چه کسی را میسوزانید؛ ریشه خودتان و هنرتان! این فضایمجازی واقعاً آدمهایش هم مجازی شدهاند؛ ما باید در فضای حقیقی باشیم و اگر میخواهیم در فضایمجازی کار کنیم اول بدان که حقیقی باش و بعد در فضایمجازی باشید. متأسفانه در این فضا، سطحینگری و رفتارهای سطحی حاکم است و از فضای عمیق و دغدغهمندانه فاصله گرفتهایم. من در میانِ این هجمهها بیشتر از این نکته ناراحت بودم که مثلِ قبل احترام بزرگترها نگه داشته نمیشود.