هر دم از این باغ بری میرسد
معلوم نیست شروع این بیتوجهیها از کجاست که امروز یعنی در آخرین ماه دولت دوازدهم زخمهای آن سر باز میکنند تا قوای سهگانه و همچنین نیروهای نظامی و انتظامی را هم به چالش بکشد.
حسن روانشید| اگرچه پیدا بود هرچه دوران حضور ویروس کرونا طولانیتر شود مشکلات آن نیز عدیده و بالطبع حل آنها پیچیدهتر خواهند بود اما جامعه انتظار این را نداشت که در فصل تابستان و موسم شیوع انواع بیماریهای میکربی و مسری به دلیل گرمی بیشازاندازه هوا با معضلات تازهای همچون افت فشار برق و کمبود شدید و بیسابقه آب روبرو شویم که هردوی اینها میتواند به نحوی بحران را شدت بخشد تا در کنار افت تولید مواد پروتئینی به علت نبود واردات نهادهها و محدودیت واردات با توجه به نگرانیهای عفونی از ویروس مهاجم سنتهای ناپسندی که برگرفته از غرب در دوران بحران اقتصادی اواخر قرن بیستم است دامن این کشور را نیز بگیرد. در آن سالها میزان تولید شیر در ایالاتمتحده آمریکا بهشدت افزایش یافته بود اما به دلیل فقر اقتصادی و بیکاریهای مفرط جامعه قدرت خرید لازم را نداشتند تا از لبنیات استفاده کند که این امر دامداران را ناچار به مقابله منفی میکرد و هرروز شیرهای دوشیده را به آب رودخانهها میریختند اما حاضر نبودند ارزانتر از نرخی که در نظر داشتند بفروشند که
این روش بعد از سالها امروز بهگونهای دیگر در کشور ما تکرار میشود تا مرغداریها جوجههای یکروزه را در دبههای دربسته، خفه کنند! این اتفاق آنقدر جانکاه بود که دل خانوادهها را با دیدن ویدیوهای آن در شبکههای مجازی یا رسانههای دیداری به درد میآورد اما کسی نبود تا از متولیان جوجهکشی بازخواست کند که حداقل این بدعت ناپسند نهادینه نگردد و در دیگر مشاغل تولیدی باب نشود! زمان گذشت و همان جوجه یکروزهای که به دلیل مازاد بودن خفه میشدند و یا در چرخهای مخصوص خرد میگردید امروز بازار سیاه پیدا کرده و قیمت آن چندین برابر شده تا مرغداریها نتوانند خریداری و به پروار کردن آنها برای ارائه به بازار سیاه بپردازند تا به همین منوال قیمت آن پرواز کند! از سویی کشورهای همسایه هم با معضل کرونا و بیکاری و رکود شکننده روبرو شده و صادرات آنها نیز افت شدید مییابد تا تقاضایی برای پروتئینها نداشته باشند و بره ایرانی نیز خریداران خود را از دست بدهد و مصرفکنندگان داخلی نیز به دلیل رکود و کمبود نقدینگی قادر به خرید آن نباشد و علوفه لازم با توجه به خشکسالی برای چرای گوسفندان تأمین نشود تا مشکلات چند برابر شده و دامدار را ناچار
نماید احشام آبستن را به کشتارگاهها بسپارند که تراژدی کشتار جوجهها با ذبح گوسفندان آبستن تکرار شود! آنچه این روزها و در بخش پروتئین بعضی فروشگاههای زنجیرهای شاهد آن هستیم عرضه گوسفندانی است که در حال آبستنی زیر تیغ رفتهاند تا خریدار بحرانزده از ویروس کرونا را متأسف و منصرف و همچنان منتظر پدیدههای تازهای همچون قطع آب و برق باشد که خرد و کلان خانوادهها بوکه به دست به دنبال اکسیر حیات در صف تانکرها باشند و یا دربهای برقی منازل و واحدهای صنفی و آسانسورها از کار بیفتند و ریزودرشت جامعه ساعتها مستأصل بمانند! فروشگاههای بزرگ زنجیرهای راهرویهای میانی خود را با میزهای کشیده اشغال تا کالاهای مصرفی که تاریخ انقضایشان نزدیک است را روی آنها چیده و با تخفیفهای شگفتآور به فروش برسانند تا تولیدکننده بدهکار به شبکههای بانکی ورشکست شود و کرکره کارخانههایی که این روزها به همت قوه قضائیه بالا کشیده شده است مجدداً پایین آید! آیا میتوان همه این اتفاقات و نظایر آن را به تحریمها نسبت داد تا مشکل اصلی همان ناتوانی و بیتوجهی در دولت و کابینهای است که هشت سال عمر یک ملت و کشور را تحتالشعاع اقدامات خود قرار
میدهد تا با سوز دل بخوانند «هر دم از این باغ بری میرسد/ تازهتر از تازهتری میرسد»! حالا باید دید این ملت رئوف و مهربان و باگذشت ایران هستند که تعامل را در حد اعلا دارند یا اصحاب دولت یازدهم و دوازدهم که همچنان سرنا را از ته مینوازند و رصدخانه بدون آینه را افتتاح و معادن بیبدیل را به ثمن بخس تقدیم نورچشمیها میکنند تا این راه همچنان ادامه داشته باشد!
ادامه دارد
ادامه دارد