مراقب باشید مرغها از قفس نپرند
تجربههای تلخ گذشته پیرامون پریدن مرغ از قفس را بسیار داشتهایم زیرا از آغازین روزهای پیروزی و حتی یکی دو هفته قبل از ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ این همان کسانی بودند که ریگی را در کفش خود حس میکردند و چاره را در آن میدیدند تا برای بیرون آوردن این مزاحم عزم سفر کنند زیرا بهاندازه کافی آذوقه به همراه داشتند!
حسن روانشید| همانگونه که در ادامه این فرارها که بعدا نامهای تازهای همچون روزنامه کیهان لندن را بر آن گذاشتند تا هریک به نحوی خود را موجه جلوه داده و اپوزیسیون معرفی کنند! امثال بنیصدرها که با منافقین گره خورده بودند از گروههای بعدی بهحساب میآمدند تا این بدعت ادامه یابد و حالا نوبت کسانی باشد که هم از توبره میخورند و هم از آخور زیرا پس از لفتولیس در بانکها با برداشتهای میلیاردی و بهواسطه پروازهای بینالمللی به مهدهای آزادی ازجمله کانادا رفتند که این روزها قبرستان بچههای بومی این سرزمین نام گرفته تا هرکجا را حفر کنند بجای آب اسکلت کودکان به دست آید و واتیکان را سرافکنده کند! آری اینها همان مرغانی هستند که به امید رؤیاهای دست نایافتنی، سرمایههای کشور خود را به غارت بردند تا بر روی گورستانهای ناشناخته قصر بسازند و از زندگی خود لذتهای آنچنانی ببرند. محسن مخملباف هم از همین قماش بود که خیلی زود بساط خود را برچیده و به آنسو رفت اگرچه ورودش هم به دایره هنر تا حدی از اصفهان شروع میشد تا در پشت نقاب تظاهر گوش مردم را ببرند و ضمن تولید چند فیلم حرفهایی بزند که خود لایق آن بوده و در حقیقت رزومه زندگی شخصی اوست. یکی از جملات معروف او در یکی از این ساختهها «حرامخوری خوشمزه است» میباشد تا بعدها گروهی آمیخته ذاتی خود را بر آن استوار کرده و یکشبه ره صدساله طی کنند و در یک فرصت مناسب حب جیم بخورند درحالیکه قبل از آن اهل خانواده را هم با خدموحشم و چمدانهای پر از ارز عازم یکی از کشورهای سارق پذیر میکنند تا نوبت رفتن خودشان شود! هرچه کشورهای مدعی تمدن در غرب و حتی بعضی از همسایگان دستشان خالیتر میشود فضا را برای ورود پناهندگان در قالب مهاجرت بازتر میکنند تا در کنار این فراریان گروهی سادهدل نیز ارثیههای پدری را به ارز تبدیل و عازم مدینههای فاضله و دیار رؤیاها شوند تا با فریب شبکههای ماهوارهای به خرید صوری زمین، ملک و ایجاد واحدهای کشاورزی، دامداری و امثالهم پرداخته تا پس از تبدیل تمامی سرمایه منقول به اموالی غیرمنقول زمان اقامتشان ازنظر قوانین آن کشور پایان یافته و دستخالی به میهن خود برگردند که جمهوریهای استقلالیافته شوروی سابق در این پروسه ید طولایی دارند! تجربه گذشته و تحرکات درون کشور طی سالهای اخیر باید روال خفته متولیان را دراینباره بیدار میکرد تا این اتفاقات بار دیگر و با چراغ خاموش تکرار نگردند زیرا شاهد بودیم در چهار سال گذشته تعداد قابلتوجهی از اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا خلع مسئولیت و بعضی دادگاهی شدند و اکثریت بالاتفاق آنهایی هم که مدت عضویتشان در حال اتمام است برای شورای ششم تأیید صلاحیت نشدند که این میتواند بهنوعی هشدار برای معدودی از آنها بوده تا تحرکات آنها تحت نظر باشد! البته این پروسه تنها مشمول شورای اسلامی شهر و روستا نمیشود بلکه شغلهایی که زیرمجموعه نظارتی آنها در شهرداریهاست نیز مستثنا نخواهند بود زیرا این ارگان به دلیل خصولتی بودن تا حدودی خارج از شمول رسیدگیهای دیوان محاسبات و ذیحسابان دستگاههای دولتی هستند که این موضوع امکان هرگونه تحرکی را در بعضی از آنها منتفی نمیکند. توجه بیشتر نهادهای امنیتی و حراستی در سطح کشور بخصوص با توجه به وضعیت فوقالعادهای که به دلیل ویروس کرونا ایجاد شده، میطلبد تا در این خانهتکانی بزرگ حضوری مستمر و فوقالعاده داشته باشند که بخشهای مالی تحویل و تحول و بخصوص میزان بدهیهای شهرداریها در کلانشهرهای کشور را بهصورت شفاف در اختیار شهروندان خود و اعضای شوراهای اسلامی ششم قرار دهند و مراقب باشند بار دیگر مرغها از قفس نپرند! زیرا امروز دو مبحث تضاد منافع و ترک فعل را نیز میتوان به سرفصلهای رسیدگی اضافه نمود که یکی از پارامترها برای کوتاهی در دولت و ارگانهای زیرمجموعه خصولتی آنهاست!
ادامه دارد