زایندهرود قربانی اصفهانی بودن
محمود سلطانی: زایندهرود، جاری است و همچنان جاری خواهد بود. این جریان، خشک شدنی نیست. آنچه طی سالهای اخیر درباره خشک شدن زایندهرود گفتهشده و میشود، درواقع، نرسیدن آب به قسمت پاییندست رودخانه (شهرستانهای فلاورجان و اصفهان) است.
بهعبارتدیگر، زایندهرود به برکت چشمههای جوشانی که دارد همچنان جاری است اما آب آن به اصفهان نمیرسد. این، یعنی خشککردن بستر زایندهرود به علت برداشتهای غیرمجاز و بیاندازه در بالادست که دانسته یا ندانسته به خشک شدن زایندهرود تعبیر میشود. این تعبیر اگر بهعمد باشد، مغلطه و اگر غیر عمد باشد حاصل بیاطلاعی، سادهانگاری و سادهگویی است. آری نه زایندهرود، بلکه بستر این رودخانه را در مهمترین جای آن یعنی منطقة اصفهان خشک کردهاند. منطقهای که به پایاب این رودخانه یعنی تالاب گاوخونی منتهی میشود. منطقة گسترده و حاصل خیری که از سالها و سدههای پیش دارای حقابة رسمی و قانونی بوده و نیاز بخش قابلتوجهی از کشور به فرآوردههای کشاورزی را تأمین میکند. (مصداق آشکار سرقت، غصب یا تصرف عدوانی مال غیر). خشک شدن بستر زایندهرود را متصدیان، به خشکسالی (کمبارشی) نسبت میدهند حالآنکه طی سالهای اخیر این پدیده در بسیاری از نقاط جهان رخداده اما هیچیک به خشک شدن بستر رودخانهای با موقعیت، اهمیت و بزرگی زایندهرود نینجامیده است. از اینان باید پرسید در همین شرایط کمبارشی چگونه است و چه پیشآمده که صدها دستگاه پمپ آب در
بالادست زایندهرود و در نقاط مختلف نصبشده و آب این رودخانه را به دامنه، قله و حتی پشت کوههای مجاور میرسانند؟! بنابراین آنچه موجب خشک شدن بستر زایندهرود در اصفهان شده بیدانشی، بیتدبیری و بیکفایتی تصمیم گیران است که حاصل آن بارگذاری بیشازحد بر حوضه و پیشامد این بحران شده است. از این مشکل همهگیر که بگذریم عامل مهم دیگری هم وجود دارد که خشک شدن بستر زایندهرود در اصفهان را تسهیل و چنین طولانی کرده و آن عامل «اصفهانی بودن» است. آری اصفهانی بودن. خصلتی که ریشه در پیشینة رفتاری مردم و سرزمین اصفهان دارد. این ویژگی مهم، با پیشینه، اهمیت و تعریف خاصی که دارد اگرچه عامل اصلی درخشش مردم اصفهان در طول تاریخ و در پیوند با عرصههای اجتماعی، اقتصادی، هنری و منابع طبیعی خود بهویژه زایندهرود همیشه جاری بوده است، گاهی هم برعکس عمل کرده و این سرزمین و مردم آن را از حقوق اجتماعی و اقتصادی خود محروم ساخته است. چنانکه بسیاری از مقامات و تصمیم گیران کشور، بهویژه آنان که دستی در کار توزیع اعتبارات ملی دارند، بهغلط، اصفهان را استان یا منطقهای برخوردار (بینیاز از اعتبارات ملی) ارزیابی میکنند. البته حق هم دارند زیرا
کارگزاران دولت در اصفهان همواره بیشترین تلاش و سهم را در کسب درآمد از جیب مردم این دیار (مالیات) و واریز آن بهحساب خزانه کشور داشته و دارند. درباره زایندهرود نیز چنین است. خشککردن زایندهرود، آشکارا و در درجه نخست حاصل بیدانشی و بیکفایتی مدیران و تصمیم گیران و در درجه دوم حاصل عملکرد منفی خصلت یا ویژگی «اصفهانی بودن» مردم اصفهان در برابر این کوتاهیهاست. مردم اصفهان از دیرباز بهعنوان مردمی باسلیقه، باهوش، تلاشگر، خلاق، دوراندیش، زیرک، سیاس، صبور، محافظهکار، محتاط، هنرمند و حسابگر در کار و زندگی شناختهشدهاند. در میان خصلت یا ویژگیهای چندگانهای که برای مردم اصفهان شمردهشده یا میشود اما یک خصلت مهم هست که بهویژه در ارتباط با خشککردن زایندهرود نقش (فونکشن) منفی داشته است. آن ویژگی هم این است که یک اصفهانی در رویارویی با هر مشکلی، یا راهحل آن مشکل را پیدا میکند و یا راهی برای حل آن میسازد. واقعیتی که همواره در سطح کشور مطرح و برای همگان ثابتشده است. هوش و خلاقیت، موهبتهایی است که البته در وجود همه آدمیان به ودیعه گذاشتهشده اما درصد کمی از آنان بهتمامی از این موهبتها بهره میگیرند. در این
جستار و در پیوند با خشککردن زایندهرود، تأکید بخصوص بر روی این ویژگی مهم جماعتِ اصفهانی است. در جمعی این مثال ناگوار را زدم که اگر روزگاری بجای آب، سم در بستر این رودخانه جاری شود (زبانم لال) بیگمان عدهای از مردم اصفهان چندین راهکار برای مدیریت و حتی استفاده بهینه و سودآور از آن ابداع خوانند کرد. این، مصداق عملکرد منفی ویژگی «اصفهانی بودن» است (که چنین مباد). واقعیت این است که در همان سالهای نخست نرسیدن آب رودخانه، بسیاری از اصفهانیها بجای مطالبه گری جریان دائمی زایندهرود همواره در اندیشة پیدا کردن راههای دیگری برای حل این مشکل بوده و هستند حالآنکه راهحل این مشکل، موجود و کاملاً مشخص و آشکار است: قطع برداشتهای جدید، غیرمجاز، بیرویه و لجبازانة آب این رودخانه در بالادست.
مشکلی که کلید حل آن صدالبته در دست مقامات و تصمیم گیرانی است که خود عامل اصلی بروز این مشکل و بروز گفتگوهای نهچندان خوشآیند بین مردم حوضه (در استانهای همسایه) شدهاند. بیگمان اگر این اتفاق در استان یا منطقة دیگری افتاده بود همان ماهها یا سالهای نخست با خواست جدی مردم، پیگیری مدیران استان و همچنین هماهنگی بین نمایندگان منطقه بهآسانی حلشده و کار به بحران کنونی نمیرسید. هنوز هم دیر نیست. خواسته مردم اصفهان در بازستاندن حقشان از غاصبان، خواستهای جدی و برحق است. بهویژه در فضای کنونی حاکمیت کشور که دولتیان تازهنفس و مجلسیان مدعی انقلابی گری زمام امور را در اختیار گرفتهاند باید اندیشید و برای همیشه به مناقشه موجود پایان داد.