حجاریان: برای ایرانی‌ها اینترنت از غذا مهم‌تر است/ شما که خوب می‌دانید در زندان‌ها چه خبر است آقای میردامادی!

زندانیان فتنه 88 که می‌توانند به سالم‌بودن محیط زندان در نظام اسلامی شهادت دهند و به مردم بگویند رخدادهایی از قبیل "فیلم‌های زندان اوین" یک اتفاق است نه رویه! اما به جمع معترضان نظام پیوسته‌اند.

حجاریان: برای ایرانی‌ها اینترنت از غذا مهم‌تر است/ شما که خوب می‌دانید در زندان‌ها چه خبر است آقای میردامادی!

"گرسنگی و ناامنی" در توطئه انکار مثبتات کشور
حجاریان: برای ایرانی‌ها اینترنت از غذا مهم‌تر است

سعید حجاریان، از دستگیرشدگان فتنه 88 و از تئوریسین‌های جریان اصلاحات اخیراً در یادداشتی با عنوان "از قزاق‌خانه چه بیرون می‌آید؟" تقلا کرده است تا با خوانشی تاریخی دست به یک دوگانه‌سازی پیرامون امنیت و توسعه بزند.
او که در صورت کلی این یادداشت نتیجه می‌گیرد نتیجه مطلوبی از حرکت توأمان این دو نگاه در تاریخ ایران وجود ندارد! در بخش پایانی با اشاره به دولت سیزدهم می‌نویسد:
"سرمشق امنیت-توسعه، یا به‌تعبیری «سرمشق رضاخان» پروژه‌ای با پایان باز است و صرفاً می‌توان از اسفندماه ۱۲۹۹ به‌عنوان نقطه آغاز آن یاد کرد و به نمونه‌هایی از جمله بیسمارک و آتاتورک و پتر و میجی ارجاع داد. اکنون، ساخت قدرت در ایران در حال تحول است و دولتی انقلابی عهده‌دار اداره کشور شده است و ما همچنان در عالم واقع با همان سرمشق امنیت-توسعه مواجه هستیم با این تفاوت که موتور محرکه آن دستخوش تغییر شده و به دو عنصر «شبه‌کارگزار» و «شبه‌حزب‌الهی» سپرده شده است که اولی عهده‌دار پروژه «تعالی» و دیگری عهده‌دار امر امنیت است؛ پروژه‌ای که شخص رئیس‌جمهور می‌خواهد تؤامان در دو جایگاه آن را تهمید کند. اما، واقعیت آن است که در ایران پایان موفقیت‌آمیزی برای این پروژه متصور نیست؛ چنانکه دیدیم رضاشاه و محمدرضاشاه شکست خوردند و مرحوم هاشمی ترمز آن پروژه را کشید. زیرا، اولاً، مردم ایران عقب‌مانده نیستند و در مقاطعی رایحه آزادی را استشمام کرده‌اند و اساساً به‌نام آزادی دو انقلاب مشروطه و اسلامی را کلید زده‌اند. ثانیاً، شهروندان ایرانی ارتباط روزمره با جهان بیرون دارند، به شناخت کافی از پیرامون رسیده‌اند و روزانه سرشار از اخبار متعدد می‌شوند چنانکه بی‌راه نیست اگر بگوییم آن‌ها به گذشتن از یک وعده غذا و جایگزینی آن با اینترنت رضایت می‌دهند. و ثالثاً، ایرانیان از تبعیض جنسیتی، منزلتی، قومی و… منتهی به طراحی بلوک جدید قدرت و بوروکراسی بیزار هستند و در مواجهه با آن آگاهانه اقدام می‌کنند . "[1]

*جالب است که گویا آقای حجاریان از نظرات 3 سال قبل خود برگشته‌اند که می‌گفتند در روزگاری نه چندان دور، تهیدستان دارای مطالبات معیشتی اقتصادی؛ از جنوب تا شمال تهران دست به انقلاب خواهند زد!
این سؤال و تطابق عجیب که بگذریم؛ در وهله اول باید دانست که تئوریسین‌های اصلاح‌طلب چند سالی است که در تحلیل‌های خود مفروضات ناصحیحی را به ذهن مخاطب القا می‌کنند که این مفروضات ناصحیح نه تنها حجّیت علمی این تحلیل‌ها را زیر سؤال می‌برد بلکه گفته‌ها را به سطوحی نازل تقلیل می‌دهد که دستور کار آنها صرفا القای طرح "فتنه اقتصادی" بعنوان تنها راهبرد ستاد هسته سخت اصلاحات است.
مثلا در یادداشت فوق در حالی انقلاب اسلامی 57 صرفا به مقوله آزادی ربط داده می‌شود که همه می‌دانیم انقلابات جهان مجموعی از آرمان‌های اکثریت مردم هستند اما تیتر اول و خواسته اصلی آنها نیز قابل کتمان نیست. و باز هم می‌دانیم که تیتر یکم و خواسته اصلی انقلاب 57 ایران نیز چیزی جز "اسلام‌خواهی" مردم به رهبری یک مرجع تقلید نبود.
پس از هشدار پیرامون این مغالطات ریز که تصریح کردیم اهداف ضد امنیتی را دنبال می‌کنند؛ بایستی در این بخش از یادداشت حجاریان تأمل کرد که در تقلا برای تمایل مردم ایران به چپ‌مسلکی می‌گوید: آنها به گذشتن از یک وعده غذا و جایگزینی آن با اینترنت رضایت می‌دهند!
در این باره اولا انتظار بود که حجاریان به دستاورد بزرگ نظام جمهوری اسلامی در تأمین امنیت خوراک مردم و قرار دادن ایران در جایگاه سیرترین کشورهای جهان اشاره کند و مثلا توضیح بدهد که چرا در همین شرایط مردم فرانسه، نه بخاطر اینترنت که به دلیل گرسنگی، تظاهرات جلیقه‌زردها را به راه انداخته‌اند و در آمریکا بیش از 40 میلیون محتاج نان شب وجود دارد. اما در ایران چنین مشکلی شیوع ندارد.
در گام بعد اما مسئله مهمتری وجود دارد و آن مهجوریت عقل در گزاره ادعا شده از سوی حجاریان است.
صد البته مقوله اینترنت و هزاران امکان رفاهی و شهروندی دیگر جزو حقوق بلامنازع مردم هستند.
اما آیا این حقیقت واضح بایستی موجب مهجوریت عقل و انکار این حقیقت شود که همچنان "امنیت و نان" و به عبارت دیگر "امنیت، خوراک، پوشاک، مسکن و زناشویی" اصلی‌ترین نیازهایی هستند که باید توسط هر حکومتی در بهترین و ارزان‌ترین حالت برای مردم تأمین شوند...
هرگز چنین نیست و ما هنگامی که مشاهده می‌کنیم کسانی در کشوری به اسم روش سیاسی به انکار این حقیقت برمی‌خیزند و مثلا اینترنت را بعنوان نخستین نیاز دلخواسته مردم قالب می‌کنند؛ پس ناخواسته به نقشه‌هایی هولناک برای سلب امنیت و نان از مردم پی می‌بریم.
جالب است که بدانیم در وظایف مراجع اجتماعی نسبت به مردم (که در علوم سیاسی مباحث گسترده‌ای پیرامون آن وجود دارد)؛ حرکت بر مدار عقلانیت و یادآوری باید و نبایدهای منطقی در محضر افکار عمومی؛ یک اصل است که نباید فدای سیاست‌بازی و مطامع طیفی شود.
بر این نکته نیز باید تأکید شود که حجاریان به مردم نمی‌گوید در پس این القای چپ‌مسلکی و مهمتر جلوه دادن اینترنت به جای نان! "گرسنگی و ناامنی" وجود خواهد داشت.
گرسنگی و ناامنی دامنگیری که جامعه پس از ابتلای به آن تازه خواهد فهمید که اسیر چه بازی خباثت‌آمیزی شده بود اما دیگر دیر شده است.
آنچه که گفتیم در واقعیت و قضایای پیرامون هم مابه‌اِزای عینی دارد...
کما اینکه در فتنه 88 دیدیم چگونه "یک خواسته سیاسی غلط و غیر منطقی" موجب شیوع ناامنی، گرانی و تحریم بیشتر شد. و یا دیدیم که چگونه در 2 انتخابات سال‌های 92 و 96 با القای مهمتر بودن اینترنت و تلگرام و مذاکره؛ دولتی بر سر کار آمد که معیشت مردم را به گرانی گره زد و از میزان رفاه عمومی ایران کاست.
این نتایج، رهاورد القای غیر عقلانی مهمتر بودن اینترنت به جای غذاست.

***

شما که خوب می‌دانید در زندان‌ها چه خبر است آقای میردامادی!

برخی چهره‌های ستادی جریان اصلاحات و دستگیرشدگان فتنه 88 که خود را "کنشگران مدنی و سیاسی" نامیده‌اند اخیراً در نامه‌ای پیرامون فیلم‌های منتشره از دوربین‌های زندان اوین، از مقام معظم رهبری خواسته‌اند که یک هیئت مستقل، این پرونده را بررسی کند.
آنها در نامه خود تأکید کرده‌اند که رسیدگی مؤثر به قانون‌شکنی در زندان‌ها باید توسط مرجعی مستقل انجام شود .
به گزارش صبح ما، چهره‌هایی همچون محسن آرمین، محسن امین‌زاده، عماد بهاور، محسن میردامادی، علی تاجرنیا، مصطفی تاجزاده و فیض‌ا... عرب‌سرخی که همگی از دستگیرشدگان فتنه 88 هستند و ماه‌ها در زندان‌های امنیتی به سر برده‌اند؛ از جمله امضا کنندگان این نامه هستند.[2]

*مسئله فیلم‌های منتشره از زندان اوین، اگرچه رخدادهای تلخی را به تصویر کشید اما با پیامدهای خوبی مواجه شد.
پیامدهایی از جمله عذرخواهی و پذیرش مسئولیت مستقیم ماجرا از سوی رئیس سازمان زندان‌ها، دستور پیگیری رئیس قوه قضائیه و خبر برخورد با عوامل چند رخداد سوء اشاره شده در برخی زندان‌ها.
بدیهیست که در این فرایند، حساسیت و پیگیری کنشگران اجتماعی و کسانی که دلسوزی آنها برای کشور و مردم به اثبات رسیده باشد نیز یک رخداد مطلوب و موجب بهبود امور است.
مع‌الوصف درباره نامه مذکور و اصلاح‌طلبانی که آنرا امضا کرده‌اند گفتنی‌ها و تأملات بسیاری مطرح است...
تأملاتی از قبیل اینکه تعداد زیادی از افراد امضا کننده این نامه، از کسانی بوده‌اند که دچار سنگین‌ترین جرم‌ها علیه نظام اسلامی و امنیت مردم شدند و طبیعتا مستوجب اشدّ مجازات نیز بودند. اما با رأفت نظام مواجه شدند و صرفا چند ماهی و چند سالی را در زندان سپری کردند.
مسئله اینجاست که همین افراد با اینکه می‌توانند روایت‌های دسته اولی را از سالم‌بودن محیط زندان و زندانبانی در نظام اسلامی را به مردم بگویند و تصریح کنند که رخدادهایی از قبیل "فیلم‌های زندان اوین" یک اتفاق است و رویه نیست! اما سکوت اختیار کرده‌اند و به جمع مدعیان پیوسته‌اند.
به دیگر سخن اینکه کسانی که می‌توانستند در مقطع فعلی با مردم محاکات کنند و در ادای وظیفه سیاسی خود از حقانیت نظام در برخورد اسلامی با زندانیان سخن بگویند اما اکنون نقاب معترض و مطلع بر چهره زده و به جای اینکه از تجربیات و زندگی خوب خود در زندان حرف بزنند؛ ژست معترض گرفته‌اند و خواهان بررسی موضوعی شده‌اند که خود بهتر از همه از آن خبر دارند.
در میان امضاکنندگان این نامه همچنین امضای محسن آرمین و فیض‌ا... عرب‌سرخی که هر دو از "بازجویان خشن دهه 60" بوده‌اند نیز البته بیش از وجوه دیگر، موجب تأمل است...

***

1_ https://mashghenow.com/?p=5068
2_ http://sobhema.news/?p=17153

ارسال نظر