میراث ملموسی که زبان اعتراض ندارد

میراث ملموسی که زبان اعتراض ندارد

حسن روانشید| تاکنون از خود پرسیده‌ایم که اگر منابع فسیلی و میعانات نفت و گاز را نداشتیم تا پشتوانه کشور باشد از چه چیز باارزش دیگری می‌توانستیم در این راه به‌منظور تأمین معیشت یک جمعیت هشتادوچند میلیون نفری بهره‌مند شویم؟! همانگونه که هستند کشورهایی تا در غیاب این نعمت‌های الهی به‌سوی دسترنج به‌جامانده گذشتگان رفته و آن‌ها را از بالفعل به بالقوه بودن تبدیل سازند. آنچه مسلم است دیگر منابع درآمدی کشور ما به‌جز آنچه که در حال انقراض و اتمام است چیزی نیست جز میراث‌های ماندگاری که اگر از وجود آن‌ها ضمن حفاظت و حراست بهره‌برداری لازم نشود بالطبع پس از چند صباحی از خاطره‌ها رفته و به تلی از خاک غفلت تبدیل خواهند شد. غفلت دراین‌باره از دولت‌های پنجم به بعد شروع تا میراث‌ها را به دید خاطره نگاه کنند و ارزش‌های مادی و معنوی آن‌ها را نادیده بگیرند درحالی‌که شاهد بودند چگونه بعضی از مینی کشورهای همسایه، آلاچیق‌های بادیه نشینان خود را به‌عنوان یک میراث فرهنگی بازسازی و در رمل‌ها جانمایی کرده‌اند و از مرکب‌هایی به نام شتر به‌منظور برگزاری تورهای گردشگری گرانقیمت استفاده می‌کنند اما این‌سوی مرزها کشوری با یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار کیلومترمربع وسعت و آب و هوایی چهارفصل هنوز نتوانسته آمار دقیق میراث‌های فرهنگی شامل آثار باستانی، تاریخی، خانه‌های میراثی و صنایع‌دستی را تنها در استان اصفهان به دست آورده و برای هرکدام نوعی بهره‌وری درآمدزا تعریف کند تا به‌مرورزمان بتوان شیرهای نفت خام را به آن‌سوی مرزها بست و برای نسل‌های آینده به یادگار گذاشت. میراث هم ملموس بی‌زبانی است که اگر رها شود بی‌صدا می‌میرد و امروز این اتفاق تأسف‌بار در مبدأ و پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در حال افتادن می‌باشد زیرا نه‌تنها صدها خانه تاریخی آن به بهانه ایجاد فضاهای تردد و براثر ناتوانی متولیان در کسوت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آنچنان مسیر انحطاط و نابودی را طی می‌کند که هیچ سرمایه و توانی قادر نیست از ادامه روند آن همانند نشست زمین‌های منطقه به دلیل حذف آب جلوگیری کند. موضوع تنها بی‌مهری طبیعت نیست چون از آن بی‌عاطفه‌تر کسانی هستند که آثار بی‌بدیل شهر خود را کوچک می‌بینند و نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند مستشرقان غربی و شرقی چه سال‌هایی را برای دستیابی به دیرینه آن‌ها سپری کرده‌اند! رسانه‌های مکتوب و این اواخر مجازی به خود می‌بالند که حداقل توانسته‌اند هر چند وقت یکبار نهیب صوراسرافیل را به گوش‌های پنبه چپانده متولیان برسانند و فریاد بزنند: «بازار بزرگ اصفهان درخطر انهدام است»! گذری که به طول هشت کیلومتر نظر گردشگر داخلی و خارجی را به خود جلب می‌کند اما هنگام ورود به آن با منظره‌ای از کابل‌های برق تارعنکبوت گرفته از سقف مسیر رفت‌وآمد و زیبایی‌های عمق تاریخ را تحت تأثیر قرار می‌دهد. روی سخنمان باید با کدام ارگان یا نهاد باشد که اوقاف، میراث فرهنگی، شهرداری، راه و شهرسازی و درنهایت استانداری در صدر آن‌ها هستند؟ مسئولی از شهرداری معتقد است: کاستی ایمنی بازار اصفهان زنگ خطری است که بارها به صدا درآمده و هشدارهای لازم به مسئولان زیربط داده شده است. وجود کارگاه‌های تعمیر و ساخت همچون زرگری‌ها و طلاسازی‌ها از منابع عمده ایجاد مخاطرات در بازار می‌باشند که عبور تک‌نفری از دالان‌های آن به‌سختی انجام می‌گیرد درحالی‌که در هر زیر پستوی این واحدها تعدادی کپسول گاز روی‌هم تلنبار شده تا به‌صورت مرتب برای جوش، لحیم و ذوب‌کاری از آن‌ها بهره ببرند! اگرچه میراث فرهنگی در صدر متولیان حراست و حفاظت از این یادگارهای به‌جا مانده است که می‌تواند ارزش‌افزوده‌ای بالا برای کشور ازنظر جلب توریست داشته باشد اما سازمان‌های خدمات رسان ازجمله آب، برق، مخابرات، گاز، امداد و آتش‌نشانی همه به‌گونه‌ای تعهداتی دارند که باید اجرای به‌موقع آن‌ها را در اولویت امور خود قرار دهند. هفتم فروردین‌ماه همین امسال بود که یک باب مغازه ساعت‌فروشی در ورودی تیمچه ملک بازار بزرگ حدفاصل قیصریه و سرای مخلص طعمه حریق شد که خوشبختانه این اتفاق در دقایق اولیه صبح و تعطیلات نوروزی پیش آمد و بازار نیز بسته بود تا آتش‌نشانان بتوانند بدون هیچگونه مانعی به اطفاء آن بپردازند درحالی‌که این مکان بی‌بدیل تاریخی که اکثر سراها و تیمچه‌های متعدد آن پیشینه‌ای از زمان صفویه و قبل از آن دارند از هیچگونه امکانات امنیتی و حفاظتی برخوردار نیستند که با کمال تأسف در چند صد متری میدان ثبت جهانی شده نقش‌جهان واقع شده‌اند و اگر یکی از این موارد خطرآفرین توسعه یابد علاوه بر بافت تاریخی بازار و واحدهای صنفی بی‌بدیل آن آثار ارزشمند و یگانه میدان را هم به خطر خواهد انداخت. امروز تمامی طول این 8 کیلومتر که در فواصل مختلف با تیمچه‌ها و سراهای ارزشمند تاریخی به‌جامانده همانند بمبی عظیم و خاموش است که هرلحظه می‌تواند با یک جرقه کوچک، چاشنی آن روشن و بافت تاریخی کلان‌شهر و مرکز آن را با بحران روبرو سازد که نمونه کوچکی از آن را در حریق سال گذشته بازار تبریز شاهد بودیم و البته به خیر گذشت. اینگونه حوادث در اصفهان را نمی‌توان ساده انگاشت و به میراث‌های ملموس بی‌زبان توجه نکرد که نوعی ثروت سوزی برای نسل‌های بعدی فاقد سرمایه نفت است!

ادامه دارد

ارسال نظر

New Project اخرین اخبار
New Project پربیننده‌ترین اخبار