مهدویان: رفقای حزب‌اللهی‌ گفتند شبيه ما نيست!

مهدویان گفت: اتفاقي كه بعد از «درخت گردو» افتاد و ماجراهايش شروع شد، از ابتدا هم وجود داشت. يعني من از «ايستاده در غبار» كه آمدم، يك كساني در بدنه مثلا رفقاي حزب‌اللهي بودند كه مي‌گفتند اين شبيه ما نيست، حواستان باشد، ببينيد چه دارد مي‌گويد.

سینما دیلی: با نزدیک شدن به پخش قسمت آخر «زخم کاری» و همزمان با اکران «درخت گردو» محمدحسین مهدویان در بخشی از گفتگو با روزنامه سازندگی درباره قضاوت‌هایی که درباره‌اش می‌شود گفت:« 40 سالگي من اگر با 20 سالگي من فرقي نداشته باشد كه معنای زندگی و تکامل بی مفهموم می‌شود.
اما اتفاقي كه بعد از «درخت گردو» افتاد و ماجراهايش شروع شد، از ابتدا هم وجود داشت. يعني من از «ايستاده در غبار» كه آمدم، يك كساني در بدنه مثلا رفقاي حزب‌اللهي بودند كه مي‌گفتند اين شبيه ما نيست، حواستان باشد، ببينيد چه دارد مي‌گويد.
مهدویان: رفقای حزب‌اللهی‌ گفتند اين شبيه ما نيست!
يك كساني هم مثلا با خوش‌بيني بيشتر می‌گفتند يك كاري دارد براي یک قهرمان ملي مي‌كند و فيلمش هم خوب است و به او سخت نگیریم. از آن طرف هم، به‌خصوص بعد از «ماجرای نيمروز»، از طرف مقابل هم يك چيزهايي می‌گفتند كه اين آدم‌ به يك جايي وصل است، اين از آن‌جا آمده، فيلم قبلي‌اش براي فلان ارگان بوده. اين حرفهای دو طرف از ابتدا بوده، فقط اوایل به شكل خفيفي بوده.
نكته اين‌جاست كه هر فيلمي كه من رفتم جلو و ساختم، تعداد تماشاگرانم که بیشتر شد، اين حرف‌ها هم بيشتر و اين چالش مدام شديدتر شده است. من هميشه هدفم ايجاد همدلي ملي بوده و احساس مي‌كنم تنها چيزي كه امروز مي تواند ما را نجات دهد همین همدلی است.
نه اين‌كه بگويم خيلي آدم ناسيوناليست افراطی هستم. نه آنطوري، اما يك وطن‌دوستي عمیقی در من هست. می‌توانید برگرديد فيلم‌هايم را از اول تا امروز ببينيد، مساله من ايران بوده و اين موضوع هيچ وقت تغيير نكرده است. اگر مي گوييد من عوض شدم، برويد يك بار ديگر از فيلم اول من، از «آخرين روز زمستان» از «ايستاده در غبار» بياييد تا امروز و ببينيد موضع من راجع به ايران و راجع به وطني كه در آن رشد كردم و عاشقش هستم، آيا تغيير كرده يا نكرده.

ارسال نظر