یک قرن انتظار
حسن روانشید| زمانی که ویلیام نکس دارسی اولین گالنهای نفت سیاه و قیر مانند و مشمئزکننده را از تنها چاه حفرشده مسجدسلیمان بیرون کشید تا بهسوی لندن روانه سازد هیچکس فکر نمیکرد این ماده بتواند در سدههای بعد دنیا را به بازی گرفته و بالطبع جنگهایی را هم به همراه داشته باشد. اگرچه بهظاهر قسمت بسیار کمی از سود این عرضه سرمایه بدون بازگشت توانست تا حدودی مشکلات پیش روی کشور را بردارد اما آنچه مسلم است در هیچیک از دورانهای گذشته بها و ارزش واقعی آن به مالکان اصلی که ملت ایران بودند، برنگشت و همیشه بازیچه دست اجانب بود. نهتنها کشور ما بلکه به روایتی در هر سرزمین حفر چاهها به این نتیجه رسید سایه شوم غرب نمایان میشد تا اجازه ندهد منافع این نعمت کام صاحبان اصلی آن را شیرین کند. نگرانیهای غارتگران از زمانی پیرامون آینده نفت شروع میشد که سیدی عالیقدر در شهر مذهبی قم بالای منبر رفت و اولین بارقههای بیداری و امید را در روح ملت ایران روشن کرد تا به تبعید رفته و پانزده سال بعد ثمره این نهالی را که کاشته بود به صلاله های خود و یاران به
خون خفته خرداد ۴۲ و کفن پوشان ورامینی عازم پایتخت تقدیم نماید. انتظار به سر میرسد اما آنهایی که قرنی را به کلاشی و مفتخوری سپری کرده بودند رضایت نمیدادند تا به این آسانی حق به حقدار برسد زیرا طی چهلودو سال گذشته هر آنچه توانستند بر سر مدعیان اعاده حقوق آوردند تا به بهانههای مختلف ناچار شوند بازهم سرمایههای بدون بازگشت را همچنان صرف بازسازی تخریبهایی نمایند که توسط غرب و عوامل آن ایجاد میشد و حالا نوبت تغییرات آب و هوایی است که تأثیرات منفی خود را بر درآمدهای نفتی در سراسر جهان ازجمله ایران بگذارد. ذوب شدن یخهای قطبی و بالا آمدن سطح دریاها یکی از عواملی است تا پایگاه جهانی پالایشگاهها را که سواحل خلیج مکزیک در تگزاس آمریکاست تهدید کند. فرسایش ساحلی که خود تأثیر تغییرات آب و هوایی است در حال حاضر یکی از چالشهای بزرگ در تگزاس بهحساب میآید، جایی که در بعضی از مناطق آن سالانه ۱۸ فوت از خط ساحلی خود را از دست میدهد که کارتل های نفتی را ناچار به ایجاد دیوارههایی دریایی برای محافظت از آلایندهها در برابر اثرات انتشار آنها میکند که نهتنها مشکل را حل نکرده بلکه بدتر هم میشود. از بودجه 12 میلیارد
دلاری ساخت این دیواره تنها 2/8 میلیارد دلار توسط پالایشگاههای نفتی یعنی تگزاس تأمین شده که شرایط کنونی آسیب زیادی به کسبوکارهای محلی زده و هزاران نفر این مناطق را ترک کردهاند. شرکتهای نفت و گاز بهخوبی از پیامدهای ناگوار این تغییرات آگاه هستند. آنها از راهکارهای کوتهبینانه و خود تخریبی برای حضور در بازارهای جهانی نفت استفاده میکنند که باید آنها را کنار گذاشته و واقعیات را ببینند و از آنسو جوامع جهان و بخصوص کشورهای بزرگ تولید و صادرکننده نفت خام نباید بیش از این متحمل این هزینهها شود و در این فرصت مناسب یارانههای صنعت نفت را متوقف کرده و در عوض منابع خود را دریک انتقال جدید اقتصادی عادلانه و کاهش شدید انتشار کربن بهمنظور حل مشکل محیطزیست و هوای آلوده سرمایهگذاری کنند. البته کمی دیر شده است اما ضربالمثل معروف را از یاد نبریم که میگوید: «ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است». دولتهای صادرکننده نفت باید بهخوبی قدر این فرصت بهدستآمده را علیرغم مشکلات عدیدهای که به همراه دارد بدانند و از آن استفاده کنند هرچند امروز هم برای جبران کمی دیر شده است اما پس از گذشت بیش از یک قرن شاید با استفاده از
این فرصت و دیگر مسائل سیاسی که باعث ضعف قدرتهای مدعی و زیادهطلب جهانی شده بتوان علاوه بر حفظ سرمایه آیندگان و تعدیل معضلات محیط زیستی، مسیر را بهسوی کسبوکارهای تازه خلقشده توسط کارآفرینان هدایت تا آنچه در ذخایر زیرزمینی مدفون است نادیده گرفته و درآمدهای موردنیاز را از راههای بدون مخاطره تأمین کرد. امروز توجه هرچه بیشتر به تأمین نیازهای مصرفی و بخصوص خوراکی جوامع بهترین راهکار برای کسبوکارهای جدید همراه با استفاده از تکنولوژیهای قطرهای در مصرف آب است تا هر آنچه هست فدای نفت نشود.
ادامه دارد
ادامه دارد