وقتش رسیده که به برندسازی در حوزه کودک روی بیاوریم
سارا روستاپور که در سریال نمایش خانگی «نارگیل» به ایفای نقش پرداخته، میگوید: حوزه کودک نیازمند این است که سرمایهگذاری صورت گیرد و فیلمها و برنامههای خوب در این حوزه ساخته شود. در کنارش میتوانند برندسازی و شخصیتسازی کنند و دستاورد مالی خوبی نیز داشته باشند.
سینمای کودک مهجورترین سینما در دهه ۹۰ بود و حتی تکرار گذشته طلایی هم به داد این سینما نرسید و این سینما کاملا به حال خود رها شد. از سویی سریالسازی در این ژانر هم بسیار سخت است و باعث شده به دلیل بودجه کم و هزینه بالا کمتر کسی به فکر ساخت فیلم و سریال کودک در این حوزه بیافتد. نبود محتوا در فیلمها، دور بودن نگاه فیلمسازان از کودکان و نوجوان دهه ۸۰ و ۹۰، عدم تخصیص بودجه مناسب، نبود فیلمسازان جوان در این حوزه و کم توجهی از طرف مسئولان دولتی نسبت به سینمای کودک و نوجوان همه دست به دست هم دادهاند تا سینمای کودک به روزگار امروز برسد. به بهانه نزدیکی به هفته کودک و نوجوان و پخش سریال «نارگیل» که این روزها در یکی از پلتفرمها شبکه نمایش خانگی پخش میشود، به سراغ سارا روستاپور یکی از بازیگران این سریال و فعالان برنامههای کودک و نوجوان در تلویزیون رفتیم و با او گفتگویی داشتیم که میخوانید.
کمی از سریال «نارگیل» و نقشتان در این سریال بگویید.
فیلمنامه سریال «نارگیل» در ابتدا به این اندازه گسترده نبود، زمانی که تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند، آن را گستردهتر کردند و داستان را بیشتر پرورش دادند. نقش مادر را به من پیشنهاد دادند و به دلیل اینکه تعداد روزهای کار کم بود و من هم درگیر کارهای دیگر بودم، قبول کردم. ضمن اینکه دوست داشتم بازی در سریال را تجربه کنم.
داستان کلی سریال را خیلی دوست دارم. به نظرم برای بچهها خیلی جذاب است و حتما مورد توجه بچهها قرار خواهد گرفت، زیرا بچهها قصههایی را که بر پایه افسانهها باشد، دوست دارند.
به نظر من در این شرایط کرونا که در حوزه سینمای بزرگسال هم دیگر کسی چندان سرمایهگذاری نمیکند، آقای عامریان و آقای صالحی کار بزرگی کردند که در حوزه کودک این مقدار هزینه کردهاند.
فکر میکنید بازخورد و در واقع بازدهی مالی که باید را خواهد داشت؟
از مبلغ قراردادها و مسائل مالی فیلیمو اطلاعی ندارم اما امیدوارم که بازدهی مطلوبی داشته باشد. در بین اطرافیان خودم میدانم که کسانی که بچه دارند هر قسمت را چند بار دیدهاند. در حالی که سریالهایی که مربوط به بزرگسالان است تنها یک بار دیده میشود.
فکر میکنید این سریال میتواند با بچههای این دوره زمانی، یعنی متولدین دهه ۹۰ ارتباط لازم را برقرار کند؟ آیا این سریال مطابق با ذائقه کودکان امروز طراحی و ساخته شده یا همان نگاه دهه شصتی رایج را دارد؟
اتفاقا اصلا نگاه دهه شصتی ندارد. داستانش خیلی به روز است و بچهها هم به طور کلی قصه و داستان را دوست دارند. تصاویر خوش آب و رنگ و عروسکهای بامزهای که طراحی شده و همچنین موسیقی که در کار استفاده شده کاملا به روز است. فضاسازی و طراحی صحنه نیز به گونهای است که فکر میکنم برای بچهها جذاب است و به راحتی با مخاطب ما حتی تا ۱۲ سال نیز ارتباط مناسبی برقرار میکند.
درباره قصه سریال «نارگیل» بیشتر توضیح دهید. آیا در قسمتهای بعدی قصه جذابتر میشود؟
بله قصه خیلی جذابتر میشود. بعد از اتفاقات که برای مادر پدر قصه میافتد بچهها راهی میشوند و یه مرحله به مرحله اتفاقات جدیدی را تجربه میکنند، به جاهای مختلف میروند و با افراد مختلف روبهرو میشوند.
این کار صحنههای جادویی زیادی دارد که برای بچهها بسیار جذاب است؛ البته طبیعتا در حد توان و امکاناتی که داریم. قطعا کسی توقع کاری در حد هری پاتر ندارد ولی به نظر من سازندگان سریال «نارگیل» در حد امکاناتی که وجود دارد و با این وضعیت سرمایهگذاری گل کاشتند.
آیا واقعا از سینمای کودک و در واقع تولید محصولات تصویری مربوط به کودکان حمایتی صورت نمیگیرد؟
اصلا حمایتی در این حوزه وجود ندارد. ببینید در طول سال ما چند سریال مختص کودکان تولید میکنیم؟ چند فیلم سینمایی مناسب برای کودکان ساخته میشود؟ واقعا کسی دیگر در حوزه فیلم و سریال کودک سرمایهگذاری نمیکند، به ویژه با توجه به شرایط کرونا. ما خیلی در این حوزه ضعف داریم و آثار خیلی کمی در این حوزه داریم که به نظر من این اتفاق خیلی بدی است.
در حالی که سرمایه زیادی صرف ساخت فیلمهای زرد و سطح پایین میشود که تنها قدری باعث افزایش فروش در گیشه است. واقعا حوزه کودک نیازمند این است که سرمایهگذاری صورت گیرد و فیلمها و برنامههای خوب در این حوزه ساخته شود. در کنارش میتوانند برندسازی و شخصیتسازی کنند و دستاورد مالی خوبی نیز داشته باشند.
وضعیت تلویزیون را چطور میبینید؟
من سالهاست که در تلویزیون به عنوان مجری و برنامهساز کار میکنم، واقعا اوضاع تلویزیون خیلی بهتر از اوضاع سینماست. تعداد برنامههای مختص کودکان محدود است اما در برنامههای کودک سرمایهگذاری خوبی صورت میگیرد و قرار است تولید فیلم و سریال نیز در این حوزه انجام شود.
به عنوان کسی که سالها در حوزه برنامههای مختص کودکان فعالیت کرده، به نظر شما این فضای خالهها و عموهای برنامههای کودک تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد و مخاطب جذب کند؟
من از ابتدا با عناوین عمو و خاله مخالف بودم ولی زمانی که ما کارمان را آغاز کردیم این یک روندی بود در برنامههای کودک شکل گرفته بود و با همان سیستم ادامه پیدا کرد. از لحاظ روانشناسی هم بحث اسم خاله و عمو به ویژه برای بچههای کوچکتر اصلا مناسب نیست زیرا موجب میشود بچهها هر کس که شبیه مادرشان بود، خاله و هر کس که شبیه پدرشان بود عمو بدانند و به آنها اعتماد کنند. من در کارهای جدیدی که الان دارم اصلا از این عناوین استفاده نمیکنم، یا یک مجری داریم یا یک عنوان خانم یا آقا در ابتدای اسم شخصیت میگذارم. مثلا اسم خودم در برنامه «پاشو پاشو کوچولو» خانم بهار است.
این سبک مخصوص دهه ۸۰ بود، الان ما نیاز داریم که یک سری کارهای جدید انجام شود. ضمن اینکه اجرا یک سن مشخص دارد، من و دوستانی که با هم کار اجرا را آغاز کردیم الان در مرز عبور از ۴۰ سالگی هستیم و لازم است که یک سری جوانان تازه نفس وارد کار اجرا شوند و ما روی آنها سرمایهگذاری کنیم و کار تخصصی در حوزه کودک را به آنها آموزش دهیم. من با اینکه برخی افراد کارشان را با حوزه کودک آغاز میکنند و بعد به سمت برنامههای بزرگسال میروند هم موافق نیستم و معتقدم کسی که کارش را با برنامه کودکان آغاز میکند و در این حوزه به چهره تبدیل میشود، باید در همین حوزه بماند.
آیا داریم به این سمت حرکت میکنیم که در حوزه کودک ستارهسازی صورت بگیرد؟
من همیشه در برنامههایم این کار را انجام دادهام، یعنی به افراد جوانتر فرصت دادهام که وارد این حیطه شوند و کارشان را شروع کنند، اما متاسفانه این جوانان تازهوارد مورد حمایت قرار نمیگیرند و به نظرم لازم است که این اتفاق بیفتد.