قالیبافان در انتظار بازگشت بیمه
گرانی مواد اولیه، دستمزد اندک، کرونا و مهمتر از همه نبود بیمه از جمله چالشهایی است که در چند سال گذشته فعالان قالیبافی را درگیر خود کرده است . به طوری که این شرایط به دلسردی قالیبافان، نسبت به ادامه اشتغال و خروج تدریجی آنها از این حوزه منتهی شده است .
در حالی صنعت فرش، در امر اشتغال و درآمدزایی سهم مهمی در گردش چرخه اقتصادی تسخیر کرده است که تولیدکنندگان آن از کمبود و گرانی مواد اولیه تولید فرش در بازار سخن میگویند و معتقدند که با توجه به وضعیت به وجود آمده، تولید فرش دستباف برای آنها در مقایسه با قبل مقرون به صرفه نیست. به گونهای که در یک فاصله زمانی کوتاه، قیمتها به افزایش چند برابری رسیده و این امر منجر به عدم ثبات در قیمتگذاری و تعیین قیمت نهایی فرش میشود. ضمن آنکه معضلاتی هم باعث نارضایتی شدید بافندگان فرش شده است. واقعیت آن است که دستمزد کم، فقدان پشتوانهای مانند بیمه و سختی کار از جمله مشکلاتی است که این فعالان از آن رنج میبرند. همچنین میتوان به تسهیلات اعطایی به بافندگان اشاره کرد که سالهاست از تسهیلات مناسب بهرهمند نشدهاند و با معضل تهیه مواد اولیه و سرمایه در گردش مواجه هستند.
معضل دیگر که در این دو سال گذشته مزید بر دیگر، مشکلات شده، کرونا است. از سویی پرخطر بودن این بیماری و فضای کم کارگاهها موجب تعطیلی مراکز تولیدی بیکاری بافندگان شده است و از طرفی هم بسیاری از کشورها بهخصوص دریک سال نخست ورود کرونا مرزهای خود را بستند و در بازارهای داخلی هم به دلیل تعطیلیهای ناشی از کرونا و عدم مراجعه عموم به بازارها شرایط بیرونقی حاکم شده است. اما با وجود همه این چالشهای اشاره شده مسئلهای که احتمالاً مهمترین دلیل برای بیرغبتی قالیبافان به فعالیت شده بیمه این افراد است. به طوری که تعداد زیادی قالیباف از بیمه تأمین اجتماعی بیبهره ماندهاند و این موارد باعث شده نسل جدیدتر، رغبت آنچنانی برای قالیبافی و تولید فرش دستباف نداشته باشند. قطعاً با ادامه وضعیت تولید به همین روال دیری نخواهد پایید که همین تعداد اندک بافنده نیز از کار بیکار شده و یا آنکه خودشان به دلیل کاهش دستمزد، سختی کار و افزایش هزینه زندگی، دست از کار میکشند.
محرومیت قالیبافان از بیمه
بیمه قالیبافان یکی از راهکارهای حمایتی دولت بود که باهمت مجلس و دولت در سال ۱۳۸۸ تصویب و اجرا گردید و پس از آن تا پنج سال، چند صد هزار فعال این رشته در سراسر کشور تحت پوشش این بیمه قرار گرفتند؛ اما اوایل سال ۹۳ این فعالان از این حداقل حمایتی که از جانب دولت میشدند محروم گشتند و هم اکنون نیز پس از گذشت چند سال، قالیبافانی که سالیان سال، عمر خود را در این شغل پرزحمت طی نمودهاند در انتظار بازگشایی روزنههایی از امید برای بازگرداندن دوباره بیمهشان هستند تا شاید از این طریق از تأمین معیشت سلامت خود در سالهای بازنشستگی اطمینان خاطر پیدا کنند.
حال اینکه با چه دلایلی بیمه عدهای از قالیبافان قطع شد و تاکنون هم امکان وصل دوباره آن نبوده است موضوعی است که در پاسخ به آن احمد غانی، فعال و بافنده فرش در گفتوگو با ایمنا میگویند: به دلیل آنکه عدهای بدون قرارگیری در رسته قالیبافان واقعی، توانسته بودند با دریافت کارت مهارت از این بیمه بهرهمند شوند دولت هم پس از گذشت مدت زمانی با کمبود بودجه برای پرداخت بیمه قالیبافان مواجه شد. از این رو در سال ۹۳ در طرحی تحت عنوان راست آزمایی قرار شد قالیبافان اصلی تشخیص داده شوند و بیمه مابقی حذف شود؛ زیرا تعداد بیمهشدگان اصفهان، مازاد بر میزان سهمیه تعیین شده است. با این اقدام تعداد زیادی از افراد که تحت پوشش بیمه بودند حذف شدند. حال آنکه در میان آنها، بخش زیادی قالیبافانی قرار داشتند که محق این بیمه بوده و تنها پشتوانه و دلگرمی آنها به ادامه فعالیت همین بیمه بود ولی متأسفانه با قطع بیمه آنها هنوز هم اقدامی برای بازگشت دوباره نشده است.
زواره فعال دیگر دراینباره میگوید: قالیبافی شغل پرزحمت با درآمد بسیار اندک است و این مشکل امروز و دیروز نیست بلکه همیشه این شغل با چنین دردسرهایی همراه بوده است. بهخصوص برای افرادی که خود فاقد کارگاه و وسیله بوده و مجبور به کار کردن برای تولیدکنندگان هستند. حال فعالیت و ماندگاری در چنین شغل پرزحمتی اگر پشتوانهای برای آینده فعالانش هم نداشته باشد. بهصرفه نیست همانطور که در این سالها شاهد بودهایم افراد از زمانی که نسبت به بازگشت بیمههای خود ناامید شدند بهتدریج شروع به خارج شدن از این بخش نموده و مشاغلی کم زحمت تر و پر درآمدتر را جایگزین کردهاند.
وی تاکید میکند: اما با وجود همه شرایط دشوار، اگر بیمه این فعالان دوباره وصل شود بدون تردید تعداد زیادی از آنها به این فعالیت بازگشت خواهند داشت.
اما فعال دیگر هم دراینباره با اشاره به عدم وجود کمترین تسهیلات و حمایتها از سوی دولت برای قالیبافان میگوید: در دوره بیست ساله فعالیت خود بهترین و شاید تنها حمایت دولت از فعالان بافنده، بیمه بود که باگذشت مدتزمانی اندک، متوقف گردید. با توقف بیمه، بافندگان هم فعالیت خود را متوقف کردند که در طولانیمدت این موضوع باعث از بین رفتن جایگاه و ارزش فرش ایرانی میشود. هرچند آثار آن از اکنون هم در حال نمایان شدن است. زیرا تا بافندهای نباشد فرشی هم تولید نمیشود که بتوان بازار داخل و خارج را تا مین کرد.
حمایتی از قالیبافان نمیشود
سعید عصاچی، نایب رئیس اتحادیه تولیدکنندگان فرش دستباف اصفهان نیز در ارتباط با مشکل بیمه قالیبافان به ایمنا میگوید: شیوع کرونا در دو سال اخیر، عاملی برای تعطیلی و نیمه فعال شدن بسیاری از کارگاههای فرش بوده است. که البته دلایلی چون مشکلات اقتصادی از قبل از دوران کرونا این فعالان را با چالش زیادی روبرو کرده بود. دلیل دیگر برای حذف قالیبافان از چرخه تولید به گرانی ابریشم مربوط میشود زیرا ابریشم تولید داخل ازلحاظ کمی و کیفی جوابگوی فرش ایران نیست ناچار به واردات هستیم. که با این شرایط گرانی، تعدادی از کارگاهها تعطیل شدند وعدهای از قالیبافان هم که خود اقدام به تولید فرش میکردند از این چرخه خارج گشتند.
وی تصریح میکند: اما آنچه انگیزه آنها را نسبت به ادامه فعالیت در این شرایط کمرنگتر هم، کرده است فقدان بیمه است. زیرا از زمانی که به دلیل نبود بودجه بیمه قالیبافان قطع شد تاکنون باوجود وعدهها و اظهارات فراوان در این رابطه هنوز اقدامی در راستای وصل دوباره نشده است.
رئیس اتحادیه تولیدکنندگان فرش دستباف اصفهان در رابطه با تخصیص تسهیلات به بافندگان فرش دستباف، اظهار میکند: متأسفانه حمایت خاصی انجام نمیگیرد نهتنها در این دوران شیوع کرونا بلکه در هیچ زمانی تسهیلاتی، درمیان نبوده است. از میان کل این جمعیت بافندگان در استان اصفهان، تاکنون ۲ هزار نفر هم موفق به دریافت تسهیلات نشدهاند.
عصاچی یادآور میشود: فقط تنها اقدامی که در راستای حمایت از این فعالان در دوران کرونا انجام گرفت آن بود که آن دسته از قالیبافان که هنوز تحت پوشش بیمه باقی ماندهاند فرصت بیشتری برای تمدید بیمه خود پیداکردهاند. بهگونهای که سریعاً و با بهانهها چند روز تأخیر در پرداخت حق بیمه، با باطل شدن دفاتر خود روبرو نشوند.
وی با اشاره بهضرورت بازگشت منزلت و جایگاه بالای بافندگان بیان میکند: در روزگاری این فعالان بهعنوان هنرمند شناخته میشدند ولی به دلیل تبلیغات نادرست، جایگاه آنها در عرصه هنر ایران، پایین آمد. ضمن آنکه باوجود مباحث اقتصادی و مقرونبهصرفه نبودن کار، بهخصوص برای آن دسته که تحت پوشش بیمه هم قرار ندارند. توجیهی برای استمرار فعالیت باقی نمیماند که لازم است با راهکارهایی این هنرمندان را تشویق به جذب دوباره فعالیت نمائیم.