کودکان بلاتکلیف

ایجاد سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک که یک مجموعه دولتی و زیر نظر وزارت آموزش‌وپرورش است تا ریاست آن علاوه بر سمت معاون آموزش‌وپرورش مسئولیت آن را نیز به عهده گیرد. پس از تصویب اساسنامه در 7 بهمن 1399 که در تاریخ ۲۶ اسفند 1399 برای اجرا ابلاغ شد به عهده علیرضا حاجیان زده واگذار گردید.

کودکان بلاتکلیف

اصفهان امروز - حسن روانشید |این مطلب پیرامون موضوع تکراری کسانی نیست که هرروز تعدادی از آن‌ها در کوچه‌پس‌کوچه‌ها و خیابان‌های کلان‌شهر به‌وفور دیده می‌شوند که کوله باری از بازیافت‌ها را با خود حمل کرده تا به مافیا و دلالان آن برسانند و لقمه نانی برای خود و احیاناً اولیاء ازکارافتاده‌شان فراهم نمایند بلکه بحث پیرامون کودکانی است که علی‌رغم داشتن سرپناه و معاش بازهم باید تعلیم و تربیت را از مکانی به نام مهدکودک آغاز نمایند و یا به دلیل گرفتاری کاری یا اجتماعی پدر و مادر قسمت یا تمام‌ روز و حتی شب را میهمان این اماکن باشند. تا قبل از آذرماه 1399 مسئولیت شروع این مرحله از زندگی به عهده سازمان بهزیستی کشور بود اما پس از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی این مسئولیت به عهده وزارت آموزش‌وپرورش گذاشته شد. ایجاد سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک که یک مجموعه دولتی و زیر نظر وزارت آموزش‌وپرورش است تا ریاست آن علاوه بر سمت معاون آموزش‌وپرورش مسئولیت آن را نیز به عهده گیرد. پس از تصویب اساسنامه در 7 بهمن 1399 که در تاریخ ۲۶ اسفند 1399 برای اجرا ابلاغ شد به عهده علیرضا حاجیان زده واگذار گردید. سازمان دارای دور رکن هیئت‌امنا و رئیس سازمان می‌باشد که هیئت‌امنا عالی‌ترین مرجع محسوب می‌شود و ترکیب آن شامل وزیر آموزش‌وپرورش، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، نماینده شورای انقلاب فرهنگی، دبیر کل شورای عالی آموزش‌وپرورش، معاون آموزش ابتدایی، معاون پرورشی و فرهنگی، معاون تربیت‌بدنی و سلامت وزیر آموزش‌وپرورش، رئیس سازمان پژوهشی و برنامه‌ریزی آموزشی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، یک نفر از نمایندگان عضو کمیسیون آموزشی و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، یک نفر نماینده به انتخاب مرکز مدیریت حوزه علمیه و معاون ذی‌ربط رئیس سازمان صداوسیما می‌باشد. این سازمان در 13 مرداد 1400 طی مراسمی با حضور وزیر آموزش‌وپرورش آغاز به کار کرد تا رئیس آن در اولین مصاحبه اعلام نماید «کودکان آینده‌سازان ایران هستند و باید موردتوجه باشند و نباید به دلیل سن کم آن‌ها از مرکز توجه خارج بشوند. ازجمله مواردی که به آن توجه نشده است این بوده که کودکان متولی مشخصی نداشتند. مقام معظم رهبری در سال 99 در خصوص رهاشدگی مهدهای کودک، پیش‌دبستانی‌ها و کودکان زیر شش سال تأکید داشتند تعلیم و تربیت کودکان زیر شش سال باید بر عهده آموزش‌وپرورش باشد که درنهایت با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک شکل گرفت. این دوره شش‌ساله در اساسنامه به دو دوره سه‌ساله اول و دوم تقسیم شده است. ازجمله مهمترین اهداف مدنظر، ساماندهی و مدیریت یکپارچه، ارتقای شایستگی‌ها و حمایت از خانواده و تربیت مربیان کودک، آموزش‌های مناسب برای کودکان و آماده کردن آن‌ها برای ورود به سیستم آموزش رسمی به‌ویژه در سنین پنج و شش‌سالگی است زیرا تحقیقات به ما می‌گوید کودکانی که دوره پیش‌دبستانی را گذرانده‌اند در دوران مدرسه موفقیت بیشتری داشته‌اند. برنامه کوتاه‌مدت سال ۱۴۰۱ و برنامه پنج‌ساله سازمان تعلیم و تربیت کودک به‌زودی نهایی و اعلام می‌شود. در برنامه‌های سازمان ایجاد ۲۰ هزار مهدکودک روستایی و مناطق محروم را پیش‌بینی کرده‌ایم، نیاز به ایجاد مراکز و تربیت خانواده‌ها در این مناطق جدی‌تر است و توسعه فعالیت در این مناطق را مدنظر داریم. محتوا از طریق دستگاه‌های مختلف تولید اما توسط سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک ساماندهی می‌شود و بعد از تأیید آموزش‌وپرورش ارائه خواهد شد.» اگرچه سرانجام مسئولیت مهدهای کودک پس از کش‌وقوس‌های فراوان به وزارت آموزش‌وپرورش انتقال یافت تا مجوزهای آن نیز از این طریق صادر شود و رئیس وقت سازمان بهزیستی کشور نیز در تاریخ 27 اسفند 99 به کلیه ادارات بهزیستی سراسر کشور ابلاغ نموده که ازاین‌پس سازمان هیچ نقشی در ارتباط با صدور، تمدید و نظارت بر مهدهای کودک ندارد و طی جلسه‌ای در تاریخ 26 اسفند همان سال مسئولیت 17 هزار و پانصد مهدکودک و روستا مهد که تا پیش از آن زیر نظر بهزیستی بود به‌صورت صد در صد در اختیار آموزش‌وپرورش قرار گرفت و قرار شد یک وعده غذای گرم روستاها که تا قبل از واگذاری توسط رفاه تأمین می‌گردید از سوی آموزش‌وپرورش تأمین شود اما امروز این تعداد از نسل آینده جامعه به مهدهای کودکی رفت‌وآمد دارند که معلوم نیست متولی رفع مشکلات آن‌ها را چه نهاد یا ارگانی عهده‌دار می‌باشند تا مدیران این مراکز همچنان سرگردان و نگران باقی نمانند! حالا اگر میانگین نفرات حاضر در هریک از این مهدها را ۲۰ کودک فرض کنیم به عدد سیصد و پنجاه هزار نفر زیرساخت نسل آینده می‌رسیم که پنجاه‌وهشت هزار و هفتصد و پنجاه مدیر، مربی و خدمتگزار مسئولیت آن‌ها را عهده‌دار می‌باشند. درحالی‌که تکلیف هیچ‌کدام مشخص نیست اما اگر قرار باشد تیم فوتبالی برای بازی عازم یکی دیگر از کشورها شود بلافاصله رقمی چند میلیارد از صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی در اختیار آن‌ها قرار گرفته و با پرواز اختصاصی موفق به حضور در بازی‌ها می‌شوند!

ادامه دارد

ارسال نظر