استفاده ابزاری از دهه شصتیها
پنجره جمعیت بازه زمانی است که در آن جمعیت بالای ۱۵ سال کمتر از ۳۰ درصد و جمعیت بالای ۶۵ سال کمتر از ۱۵ درصد است و جمعیت جوان در فاصله بین ۱۵ تا ۶۵ سال درصد قابلتوجهی از جامعه را تشکیل میدهد اگر از این بازه خارج شویم، تا سال ۱۴۲۰ این پنجره بسته خواهد شد و امید برای مداخلات جمعیتی به صفر میرسد.
اصفهان امروز - مینا عباسپور | بیستم تیرماه مصادف با یازده ژوئیه هر سال از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی جمعیت نامگذاری میشود و هدف آن آگاهسازی درباره مسائل و مشکلات جمعیت جهان است.
این رویداد در سال ۱۹۸۹ توسط شورای مدیریت برنامه عمران ملل متحد به مناسبت رسیدن جمعیت جهان به پنج میلیارد نفر نامگذاری شده است.
روز جهانی جمعیت با هدف افزایش آگاهی مردم درباره مسائل مختلف جمعیت از جمله اهمیت تنظیم خانواده، برابری جنسیتی، فقر، سلامت مادران و حقوق بشر ایجاد شد.
در ایران با توجه به وضعیت کنونی ، در آینده کشور دارای جمعیتی پیر خواهد بود.
درحالیکه لازمه پیشرفت، توسعه، استقلال و امنیت کشور داشتن جمعیت جوان و پویا است و این امر باید به یک باور عمومی تبدیل شود. بر اساس آمار گفته میشود که ۱۳ میلیون جوان مجرد در کشور داریم و یکسوم بانوان ایرانی یا ازدواج نکرده یا بدون فرزند و یا صاحب تنها یک فرزند هستند. 4/2 تا 5/2 سال سن ازدواج افزایش پیدا کرده است و متوسط فاصله بین ازدواج تا تولد فرزند اول نیز در حدود پنج سال است.
این در حالی است که با توجه به آغاز کاهش نرخ رشد جمعیت از دهه ۷۰، بیشترین درصد جمعیت که دهه شصتیها هستند به رأس هرم نزدیک میشوند و جمعیت بین ۳۰ تا ۴۰ سال را تشکیل میدهند.
این افراد هنوز در سن باروری هستند و اگر مداخلات جمعیتی درباره آنها انجام نشود بهزودی از سن باروری خارج میشوند و فرصت طلایی را برای جوانی جمعیت از دست میدهیم.
پنجره جمعیت بازه زمانی است که در آن جمعیت بالای ۱۵ سال کمتر از ۳۰ درصد و جمعیت بالای ۶۵ سال کمتر از ۱۵ درصد است و جمعیت جوان در فاصله بین ۱۵ تا ۶۵ سال درصد قابلتوجهی از جامعه را تشکیل میدهد اگر از این بازه خارج شویم، تا سال ۱۴۲۰ این پنجره بسته خواهد شد و امید برای مداخلات جمعیتی به صفر میرسد.
به گفته کارشناسان باید برای جمعیت دهه شصتیهای ۳۰ تا ۴۰ سال برنامه داشته باشیم، برای کسانی که ازدواج نکردهاند، برنامهریزی سریع برای ازدواج ضروری است و کسانی که در سن فرزندآوری هستند لازم است که تشویق به فرزندآوری شوند. در واقع این دهه شصتیها خلأ و چاله جمعیتی ایران هستند. حفرهای که بهراحتی پر و پوشانده نمیشود. نه طرح و قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میتواند دوای درد و مشوق ازدواجشان باشد نه تهدید و ترغیب به ازدواج به بهانه سالمندی جمعیت راهگشاست. واقعیت این است دهه شصتیها از همان روزی که به دنیا آمدند پیر شدند؛ وقتی در رقابت شیر خشک و پوشک، سه نفره نشستن پشت نیمکت مدرسه، تراشیدن سر پسرکها در طول سال تحصیلی، دونفره نشستن در صندلی جلوی تاکسی، رفتن در صف قند و شکر کوپنی، غلت دادن کپسول گاز، کرایه کردن دستگاه آتاری و نوار ویدئویی ( وی اچ اس) از ویدئوکلوپ، بعضا آثار روانی ناشی از پناه گرفتن بابت صدای آژیرهای خطر پناه گرفتن بابت بمباران زمان جنگ ایران با عراق و موارد پرشمار دیگری که با قحطی در این انفجار جمعیتی مصادف بود قرار گرفتند، بچگی نکردند و نتوانستند روال طبیعی و نرمال یک کودک سالم را سپری کنند. فرزندان دهه شصت از زمانی که متولد شدند بار مسئولیت افزایش جمعیت کشور را به دوش کشیدند و امروز خستهتر از آن هستند که بتوانند بار دیگر به جمعیت کشور جوانی و تازگی ببخشند، دستکم این امر بهسادگی امکانپذیر نیست چرا که در طول زندگی همواره در رقابت برای بقا و داشتن حداقلها جنگیدهاند.
آنچه بیش از طرح جوانی جمعیت و تشویق به ازدواج این قشر به هر قیمت ممکن میتواند کمککننده باشد، کمک به بازیابی روحیه ازدسترفته و ترمیم زخمهای دلمه بسته روان دهه شصتیهایی است که بین دهه پنجاهیهایی که خانوادهها برایشان دست و آستین بالا زدند و دهه هفتادیهایی که خودشان همسران آیندهشان را پیدا میکنند، گیرکردهاند. دهه شصتیها امروز پنجره طلایی افزایش جمعیت کشور هستند و تنها فرصت باقیمانده برای شکوفایی دوباره نسلی جوان و تازهنفس برای ایرانی که رو به سالمندی میدود ؛ اما بار مسئولیت بیش از هر زمان دیگری بر دوش این دهه سنگینی میکند. آنها برای آغاز یک زندگی مشترک به بیش از تسهیلات و مشوق های مختلف دیده شده در طرح جوانی جمعیت نیاز دارند؛ حال اینکه به خود این تسهیلات نیز انتقادات زیادی وارد است و نیز در شرایط بسیار بغرنج کنونی بویژه به لحاظ اقتصادی نمیتوان توقع یک ازدواج آسان و بیدغدغه را داشت چرا که بسیاری از دهه شصتی ها در تأمین شرایطی که استقلال لازم و کافی برای تشکیل یک زندگی را می طلبد، ناکام اند و آن دسته که این شرایط را دارند نیز به لحاظ روحی و روانی نیاز به حمایت ویژه و کاستن از فشار و استرس هایی دارند که جامعه در طول زندگی به آنها تحمیل کرده است. باید بپذیریم که بیش از این نمیتوان از دهه شصتیها توقع داشت و زمان آن رسیده که به استفاده ابزاری از این قشر پایان داده و برای بهبود حال و روزشان قدمی برداریم.