چرا اینگونه شکسته می‌شویم؟

نوز هم وقتی به دوردست‌ها سفر می‌کنیم تا کشاورزی با عمری بیش از یک قرن را در حال تلاش روی زمین خود ببینیم با خود کلنجار می‌رویم می‌پرسیم چگونه توانسته است اینقدر سرزنده و قدرتمند باقی بماند.

چرا اینگونه شکسته می‌شویم؟



اصفهان امروز - حسن روانشید |هنوز هم وقتی به دوردست‌ها سفر می‌کنیم تا کشاورزی با عمری بیش از یک قرن را در حال تلاش روی زمین خود ببینیم با خود کلنجار می‌رویم می‌پرسیم چگونه توانسته است اینقدر سرزنده و قدرتمند باقی بماند. خوراک همان نان و ماست و گاهی تخم‌مرغ آب پز است و مخلفات آن چای که همچنان بر آتش چوب‌های نیم‌سوز دم می‌کشد و آبی که از کوزه گلی می‌خورد. اگرچه برق دارند اما تنها برای تأمین روشنایی به کار می‌رود تا پس از ادای نماز مغرب و عشا و خوردن شامی سبک هرچه زودتر چراغ را خاموش کرده و بخوابند. در عوض پس از ادای نماز صبح راهی صحرا شوند که بعضی از اهالی هنوز پزشک و داروها را به خود ندیده‌اند و دندان‌هایشان همان امانتی است که از اول داشته‌اند و تنها کمی زرد شده اما چهره‌شان همچنان بشاش و روحانی است تا بر چروک و خشکی پیشانی آن به دلیل سجده‌های طولانی افتخار کنند. آیا تمدن توانسته است این امتیازات را برای شهرنشینان مضاعف کند و یا باعث شده هرکدام قبل از ورود به دوران میانسالی و حتی جوانی ده‌ها بیماری را به همراه داشته باشند که وقتی پا به مقطع میانسالی و پیری می‌گذارند دیگر توانی برای نفس کشیدن نداشته باشند! حالا باید نشست و با خود محاسبه کرد و دید آیا بهره‌مندی از تمدن با هزینه کردن از سرمایه‌ای غیرقابل‌بازگشت به نام سلامتی عاقلانه و باصرفه است؟ نگاهی به صف‌های تشکیل‌شده در مقابل کلینیک‌ها، بیمارستان‌ها و مطب‌های پزشکان بیندازیم تا شاهد باشیم میانگین سنین افراد چه عددی را نشان می‌دهد و آیا برنامه ریزان در دستگاه‌های متولی ازجمله سازمان برنامه‌وبودجه فکری به حال آینده این جامعه کرده‌اند تا پزشکان و امکانات معالجه برای آن‌ها در زمینه‌های مختلف به‌وفور یافت شود؟ حرفه‌هایی که نیازمند استعدادهای ویژه و انگیزه‌های لازم است، محدود به چند قلم شامل پزشکی، خلبانی و تا حدودی معلمی است که اگر در انتخاب آن‌ها دقت لازم به عمل نیاید می‌تواند در آینده با فجایع روحی و جسمی غیرقابل‌جبران روبرو باشد. یک ابزار به‌ظاهر موجه و شاید قانونی را می‌توان با بخشنامه و یا دستورالعملی دور زد که بی‌تردید بسیاری از داوطلبان کنکور علاقه‌مند وارد رشته‌ها و دانشگاه‌هایی بشوند که برتر باشد و رقابت در کنکور بر همین اصل تعریف ‌شده است. همچنان که برخی از این پشت‌کنکوری‌ها می‌توانند با استفاده از یک سهمیه یا امتیاز خاص ازجمله اعضا خانواده‌هایی که اولیائشان هیئت‌علمی دانشگاه هستند، تعدادی از صندلی‌ها را اشغال کنند و یا حتی تغییر رشته دهند. آمار دقیقی را نمی‌توان دراین‌باره به دست آورد زیرا همه‌چیز بسته عمل می‌شود تا عمق آن بیش از اطلاعاتی باشد که به دست می‌آید! سال گذشته ۲۰ تن از پذیرفته‌شدگان مقطع کارشناسی دانشگاه شریف، فرزندان اعضای هیئت‌علمی بوده‌اند. این خبری است که معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه شریف آن را امری کاملا طبیعی می‌داند! چرا که بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین آئین‌نامه وزارت علوم این کار قانونی است. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در سال ۹۸ انتقال ۱۳۲ نفر از فرزندان اعضای هیئت‌علمی دانشگاه آزاد در رشته دامپزشکی را به‌صورت غیرقانونی به رشته پزشکی رسانه‌ای کرد! این اتفاق در سال ۹۶ در دانشگاه آزاد اسلامی افتاده تا فرزندان اعضای هیئت‌علمی بتوانند بنا بر انتخاب خودشان اما با شروطی تغییر رشته بدهند که در بین این افراد فرزند یکی از مسئولان وقت وزارت بهداشت هم دیده‌ شده است! رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در ماجرای پیگیری مجلس برای افزایش ظرفیت دندانپزشکی گفته است: «تفاوت فاحش آمار دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه‌های علوم پزشکی و آمار دانشجویان معرفی‌شده از سوی سازمان سنجش نشان می‌دهد هم امکانات داریم هم ظرفیت داریم، اما گویا عوامل دیگری تعیین می‌کند چه کسی روی صندلی بنشیند، چه کسی ننشیند. چگونه است که هنگام افزایش ظرفیت ۱۰ درصدی پذیرش دانشجو که در کنکور سراسری سال ۱۴۰۱ معادل کمتر از ۲۰۰ نفر است بهانه‌های مختلفی ازجمله کمبود یونیت تا هیئت‌علمی گرفته آورده ‌می‌شود، اما در کمال تعجب می‌بینیم که سالانه حداقل هزار نفر از مسیر نامشخصی پذیرفته می‌شوند؟» امروز دیگر نمی‌توان امیدوار بود که سنین آحاد جامعه به‌صورت میانگین و درحالی‌که درصد بالایی از سلامت جسم و روح خود را حفظ کرده‌اند به هشتاد سال برسد که این امر پزشکان را هم شامل می‌شود بنابراین در گذر زمان از نسل‌های پیشین به‌ظاهر غیر متمدن به دوران تمدن فعلی اتفاقاتی افتاده که به صلاح سلامتی روح و جسم جوامع نبوده است و می‌طلبد تا نهادهای بالادستی و تصمیم‌گیرنده کلان قبل از ورود به ورطه انحطاط نسل‌ها به‌دوراز هر نوع سیاستی در فکر نجات باشند یا حداقل از خود بپرسند چرا اینگونه شکسته می‌شویم!

ادامه دارد


ارسال نظر