بقعه شهشهان؛ دشواری ها برای احیای موقوفه ای کهن

بقعه شهشهان واقع در محله ابن سینای اصفهان محل دفن شاه سید علاءالدین محمد از سادات و عارفان قرن نهم است که به سبب حمایت سیاسی از محمد بهادرخان بایسنقر در پی سرکوب این شورش توسط شاهرخ گورکانی به دار آویخته شد. شاهرخ اما در همین لشکرکشی در اصفهان درگذشت و بایسنقر کنترل اصفهان را دیگربار به دست گرفت و به پاس قدردانی از علاء‌الدین در 850 ه.ق این بقعه‌ را بر مزار وی بنا کرد. موقوفات بسیاری که وی بر این بنا ضمیمه کرد شاخص بود و از جمله در همین موقوفات در حدود 60 سال پیش درمانگاهی تأسیس شد که البته دیگر به تعطیل کشیده شده است. موقوفات مربوط به آن در طول سالیان، فراز و فرودهای متعددی را از سرگذرانده است.

بقعه شهشهان؛ دشواری ها برای احیای موقوفه ای کهن

اصفهان امروز- شیما خزدوز:

570 سال پیش، در زمان حکومت شاهرخ شاه تیموری، محمد بهادرخان نوه او در اصفهان سر به شورش می‌گذارد، تا مگر حکومت را به دست گیرد. شاهرخ پس از مطلع‌شدن از این تصمیم، در پی قتل او به اصفهان سفر می‌کند، اما محمد بهادرخان می‌گریزد و شاهرخ کمر به قتل بزرگان شهر از جمله شاه علاء‌الدین حسین اصفهانی ملقب به نقیب النقباء (علم قدیمی شجره شناسی- علم الرجال) می‌بندد. شاهرخ که خود پس از هشت روز (و به قولی دو ماه) به علت بیماری در اصفهان فوت می‌کند، و دیگر بار محمد بهادرخان به اصفهان بازگشته و بقعه‌ای را به پاس احترام به شاه علاء‌الدین عارف بر مزار وی بنا می‌کند و موقوفات بسیاری بر آن الحاق می‌کند.

نامگذاری این بقعه و محله همجوار آن به شهشهان، به گفته اهالی محل از آن جایی نشئت می‌گیرد که این مکان در دوره‌های تاریخی متفاوت، مقر حکمرانی و رفت و آمد و نشست و برخاست اغلب بزرگان و رجال خوشنام و به تعبیری شاه شاهان بوده است.

دهه 1330، بنا بر حکم وقف‌نامه، اتاق‌های اطراف حیاط بقعه به عنوان درمانگاه به کار گرفته می‌شود و بعد از آن در حدود چهاردهه بنابر وضعیت نامشخص آن درب بقعه بسته می‌شود، تا حدود یک سال گذشته که به همت یکی از نوادگان شاه علاءالدین، محمد شهشهانی متولد 1330 مجددا درب بقعه برای بازدید گردشگران و عموم مردم بازگشایی شده است.

محمد شهشهانی حدود چهارسال است که تولیت این مکان را در اختیار گرفته، تا از این طریق به اوضاع مرمت بنا و موقوفات آن سر و سامانی بدهد. گرچه ساختمان بقعه، گچ‌بری‌ها بسیار فرسوده و در حال تخریب است و نیاز جدی به صرف هزینه و مرمت های اصولی دارد.

شهشهانی در ارتباط با دوره‌های مختلف و روزگاری که این بنا به عنوان یک اثر ثبت شده ملی و هم یک موقوفه با اهداف خیرخواهانه سپری کرده و وضعیت کنونی آن می‌گوید: «بقعه شهشهان را محمد بهادرخان تیموری در قرن نهم هجری بر مزار شاه علاء‌الدین بنا کرد، جایی که پیش از آن محل درس و بحث و تدریس او بوده است. کاربری این مکان به همراه اراضی کشاورزی بسیاری در اصفهانک، کلاه قاضی، منطقه سپاهان شهر کنونی، مزرعه سادات مرق و زمین‌های اطراف راه‌آهن اصفهان را هم به پاس مقام و منزلت این عالم و عارف به عنوان موقوفات محمد بهادرخان وقف می‌‌‌‌‌کند.»

«سند این موقوفات به امضای بزرگان وقت و از جمله در دوره‌های بعد به امضای شیخ بهایی در می‌آید. ضمن آنکه در وقف‌نامه قید شده که تمام عایدی این موقوفات تنها باید صرف تحصیل جوانان نیازمند، مداوای بیماران، برطرف شدن مشکلات نیازمندان محله شهشهان و پذیرایی از زائران شاه علاء‌الدین گردد. سند این وقفنامه هم اکنون در موزه علیرضا عباسی تهران نگهداری می‌شود.»

وی ادامه می‌دهد: «رسیدگی به امور این موقوفات در طول سالیان، به وسیله نزدیکان و اقوام منتسب به شاه علاء‌الدین (سادات شهشهانی) اداره می‌شد. تا حدود سال 1300 که یکی از همین اداره‌کنندگان بدون در نظرگیری موقوفه بودن، اراضی را به تملک خود در می‌آورد و به نام خودش به ثبت می‌رساند. دهه 1330 عموی مرحوم بنده حاج سید حسین شهشهانی که در آن دوره کفیل وزارت دادگستری، مستشار دیوان عالی کشور و رئیس سازمان ثبت بود، از قدرت سیاسی خود استفاده می‌کند و سند وقف‌نامه را به حالت اولیه خود بازمی‌گرداند و به عنوان نخستین متولی بقعه، تصدی و تولیت را به عهده می‌گیرد.»

سید حسین شهشهانی به این ترتیب تحولی بزرگ ایجاد می‌کند. وی درمانگاهی را در بقعه راه‌اندازی می‌کند و دارو و وسایل مورد نیاز را از تهران به درمانگاه می‌فرستد. همچنین پزشکان قدیمی که حکم پزشکی‌شان از بهداشت و درمان تحت عنوان درمانگاه شهشهان صادر شده می‌توان به دکتر ابطحی اشاره کرد.

این درمانگاه روزانه حدود 300 بیمار را به شکل رایگان و بعدها با هزینه ناچیز درمان می‌کرد. بین سال های 30 و 40 فعالیت درمانی در منطقه اصفهانک هم در یک باغ اربابی متعلق به موقوفات مذکور ادامه پیدا می‌کند و پزشکانی برای مداوای بیماران روزانه در این منطقه حاضر می‌شوند.

با این همه دشواری‌هایی نیز در همان ایام رخ نمود. شهشهانی می‌‌‌‌‌‌افزاید: «بسیاری از نسخ و کتب خطی بقعه شهشهان، سال 32 به تاراج می‌رود و بخش باقیمانده آن در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌ های بعدی به کتابخانه ملی اهدا می‌شود. اما در بحران‌های سیاسی سال 32 موقوفات مذکور، مورد تصرف اشخاصی قرار می‌گیرد و اراضی وارد جریان خرید و فروش و معامله قرار می‌گیرد.»

حاج حسین شهشهانی سال 1340 در ژنو فوت می‌کند و جسد او با تابوت چوبی که همچنان در بقعه نگهداری شده است، به اصفهان فرستاده می‌شود و در جوار آرامگاه جد بزرگ وی، شاه علاء‌الدین در بقعه شهشهان به خاک سپرده می‌شود.

در همان سالها به همت سیدمرتضی شهشهانی، پدر محمد شهشهانی، ثمره موقوفات به تحصیل بسیاری از دانشجویان رشته پزشکی هم اختصاص می‌یابد.

حال محمد شهشهانی درسال های اخیر در تلاش است که با طی مراحل قانونی که برخی به لحاظ مالی از توانش خارج است، ماهیت موقوفات را به حالت اول خود برگرداند. وی معتقد است که برخی مردم هنوز فلسفه وقف را به‌درستی درک نکرده‌اند و توجه نمی‌کنند که موقوفه قابل خرید و فروش و تملک شخصی نیست و باید مصارف عمومی داشته باشد.

او با وجود آن که مهندس برق و الکترونیک بوده و مدت کوتاهی را در کشور آمریکا و آلمان زندگی کرده و حتی فرصت‌های فراوانی پیش رو داشته اما حس وطن‌دوستی‌اش او را به ایران بازگردانده و اذعان می‌کند که حفظ این بقعه و موقوفات آن ورای منتسب بودن به نیاکان وی و تکلیف‌الهی که بر گردن دارد، حفظ میراث ملی و فرهنگی این کشور هم هست.

حدود یک سال است که درب بقعه شهشهان از صبح تا عصر به روی بازدید‌کنندگان گشوده است، اما تخریب‌های جدی در بنا و گچبری‌های آن و ظاهر نه چندان مطلوب، توریست‌ها و گردشگران را متعجب می‌کند.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار